مدرسه کسبوکار
نقدی بر آموزش مدیریت در ایران
چندین سال است که تمایل برای تحصیل در رشتههای مدیریت افزایش یافته است؛ ولی آنچه در نهایت مشاهده میشود پایین بودن کیفیت آموزشی در این میان است؛ بنابراین در این مقاله سعی شده تا مختصرا اشارهای به برخی دلایل این امر شود و راهکارهایی برای حل این مشکل ارائه گردد.
سروش خواجه حق وردی
چندین سال است که تمایل برای تحصیل در رشتههای مدیریت افزایش یافته است؛ ولی آنچه در نهایت مشاهده میشود پایین بودن کیفیت آموزشی در این میان است؛ بنابراین در این مقاله سعی شده تا مختصرا اشارهای به برخی دلایل این امر شود و راهکارهایی برای حل این مشکل ارائه گردد. به این منظور شیوه آموزش دانشگاههای معتبر در رشتههای مدیریت (همچون هاروارد، وارتون) دانشکده مدیریت دانشگاه پنسیلوانیا، امای تی و ... مورد بررسی قرار گرفته است.
گام اول: ورودیهای دانشگاهی
اگر به صورت عمیق بررسیها روی نظام آموزشی ما انجام شود ضعفهایی در ورودیهای دانشگاهی به چشم میخورد. به دلیل بین رشتهای بودن رشتههای مدیریت، دانشآموزان از سه گرایش ریاضی فیزیک، تجربی و علوم انسانی به این رشته وارد میشوند، اما در بدو ورود دانشجویان یکسانی نداریم. در مصاحبه با آنها این مشکل به چشم میخورد که دانش آموختگان علوم انسانی از ضعف در دروس ریاضی رنج میبرند و این باعث عقبافتادگی آنها در رقابتهای تحصیل میشود همچنین مشکل نهانی که درمیان گروههای دیگر یعنی ریاضی و تجربی به چشم میخورد بی بهره بودن از دروس فلسفه و منطق است؛ ولی این مشکل به دلیل اینکه دانشگاههای ما بهطور عمیق وارد مباحث مدیریتی نشدهاند زیاد به چشم نمیخورد؛ بنابراین پیشنهاد میشود اصلاحاتی در بدو ورود به دانشگاه صورت گیرد یا در مقطع متوسطه تغییراتی اعمال شود.
گام دوم: تعیین تکلیف استادان
آنچه در دانشگاههای معتبر ملاحظه میشود این است که استادان یا در دانشگاه هستند یا در صنعت، آنهایی که در دانشگاه هستند خود به دو گروه تقسیم میشوند گروه اول فقط تدریس میکنند گروه دوم فقط یک سمت در دانشگاه دارند. بنابراین در این دانشگاهها اساتیدی که در صنعت هستند مسوولیت ارتباط بین صنعت و دانشگاه را به عهده میگیرند و آن دسته اساتید که سمتی داشته باشند به هیچ وجه حق تدریس ندارد و دسته دیگر که وظیفه تدریس را بر عهده دارند، حق ورود به کار دو گروه دیگر را ندارد. پس به طور کلی اساتید به ۳ گروه افراز میشوند، در حالی که در نظام آموزشی عالی ما به دلیل تامین نشدن نیازهای مالی اساتید در مواردی دیده میشود که یک استاد به آموزش مشغول است و همزمان هم در دانشگاه سمت دارد هم مشغول انجام پروژه در صنعت است که این خود در دراز مدت از کیفیت آموزشی میکاهد.
گام سوم: آموزش به شیوه درست
در اکثر دانشگاههای معتبر دنیا مانند هاروارد، امای تی، آکسفورد و... روشهای آموزش دروس مدیریت به این صورت است که استاد در کلاس درس حاضر میشود و یک مورد (CASE )مطرح میکند که این مورد میتواند واقعی یا غیرواقعی باشد که به عنوان مثال در دانشگاه هاروارد ۷۶ درصد موارد برخاسته از واقعیت هستند.
این موردها با توجه به مطلب درسیای که گفته خواهند شد، مطرح میشوند.
مثلا یک مساله از وجود مشکل یا یک موقعیت جاری در جنرال موتورز ارائه میشود و از دانشجویان میخواهند این موضوع را موردکاوی کنند و پس از بررسی، خود را در آن موقعیت ببینند و برای حل مشکل با بهبود موقعیت نظرات خود را ارائه کنند. این کار یک موقعیت را شبیهسازی میکند و چون عمده آموزش آنها به این روش انجام میگیرد، بنابراین دانشجویان از دروس تئوری خسته نمیشوند و آنها را بیهوده نمیپندارند، بلکه با بهکارگیری آنها در حل مساله، بیشتر و عمیقتر این دروس را فرا میگیرند. همچنین در برخی دروس نرم افزارهای شبیهسازی طراحی شده که با استفاده از این نرمافزار یک وضعیت شبیهسازی میشود که نهایتا نکتهای را به کاربر میآموزد.
گام چهارم: در نظر گرفتن واحد کارآموزی
اگر در چارت درسی رشته مدیریت واحد کار آموزی در نظر گرفته شود و در اجرای آن جدیت صورت گیرد باعث میشود. دانشجویان کار عملی را هم تجربه کنند؛ زیرا در موارد بسیار دیده شده که برخی محصلین رشته مدیریت در طول تحصیلات خود هیچگونه فعالیت سازمانیای نداشتهاند و این باعث تئوری گرا بودن دانشجو میشود و پس از مدتی که فرد به کار مشغول شد اگر با مشکلی مواجه شود و نتواند آن را با مفروضات خود حل کند، ایراد کار را دروس تئوری میپندارد و به این نتیجه میرسد که این دروس بیهوده هستند، در حالی که اگر به روش درست و همراه با کارعملی سعی در یادگیری درسهای تئوری شود، نتیجه چیز دیگری است که دانشجویان دانشگاههای برتر جهان را از دانشجویان ما متمایز میسازد.
ارسال نظر