چرا باید عملکرد متوسط را ارج نهاد؟

نویسنده: مایک پریو

مترجم: سیمین راد

آخرین دفعه‌ای که کسی به خاطر انجام‌ یک کار متوسط از شما تشکر کرد چه زمانی بود؟ پاسخ‌ این سوال چندان غافلگیرکننده نیست. فرهنگ‌ رایج در کسب‌وکار ـ در هر دو عرصه شخصی و حرفه‌ای ـ برای پاداش‌دادن به عملکرد استثنایی فرد طراحی شده است. اگر یک مدیر فروش، درست سر وقت و دقیقا با همان بودجه تعیین‌شده به سهمیه تعیین‌شده‌ از سوی شرکت دست یابد، پاداشی که دریافت می‌کند این امتیاز است که شغلش را حفظ می‌کند. این روال تا اندازه‌ای پذیرفتنی و معقول به نظر می‌رسد، زیرا برخورد کردن با هر چیز و همه چیز به عنوان استثنا، سرانجام به این منجر می‌شود که به کارمندان تنها به خاطر حاضرشدن در محل کار پاداش داده شود. اما در تمرکز تقریبا وسواس‌گونه ما بر امر استثنایی، ما همچنین تا نادیده‌گرفتن‌ عملکرد میانگین نیز پیش رفته‌ایم. نه تنها عملکرد متوسط مورد تکریم یا حتی مورد توجه قرار نمی‌گیرد، بلکه در اغلب موارد با نظر‌ بد به آن نگاه می‌شود. انتظارات برای هر کسی می‌تواند استثنا باشد، استثنایی که از نظر آماری و منطقی ناممکن است. استدلال خواهیم کرد که شرکت‌هایی که این سنخ از فرهنگ را بر قرار می‌کنند اشتباه بزرگی را دامن می‌زنند.

عملکرد متوسط و کارمندان متوسط نقشی حیاتی در هر شرکتی بازی می‌کنند. کسی باید باشد که از سوپراستارها پشتیبانی کند! نکته مهم‌تر این است که، این کارمندان در انجام وظایف مرتبط با شغل‌هایشان واجد صلاحیت و کفایت لازم هستند و با ضوابط استخدام توافق‌ کامل دارند. همین کفایت است که می‌تواند یک شرکت را بسازد یا متلاشی کند. داشتن یک تیم از سوپراستارها دارایی شگرفی است، اما این گروه است که شغلی متوسط را، برای نمونه در زمینه صورت مطالبات و سیاهه انبار کالاها، به انجام می‌رساند، و باز هم این گروه است که عملا فروش را میسر ساخته و محصولات را برای شرکت به پول تبدیل می‌کند.

همچنین مهم است به ذهن بسپاریم که همواره تنها اقلیت کوچکی از کارمندان شما استثنا خواهند بود؛ همان کسانی که در واقع حالا هم استثنا هستند. پس قصور در تصدیق عملکرد متوسط به اکثریت پرسنل شرکت شما ضربه خواهد زد. این موضوع، همان تهدید پنهانی است که در کمین‌ کارمندان متوسط است؛ معمولا ترک کار برای آنها مساله چندان مهمی نیست.

مطالعه‌ای که اخیرا توسط «Globoforce» انجام گرفته است، نشان می‌دهد که کارگران «متوسط» در شرکت‌ها، بیش از باقی‌ پرسنل در معرض دعوت به کار از سوی شرکت‌های رقیب هستند؛ شرکت‌های رقیب برای جذب این دسته از کارگران و کارمندان، فرصت‌های شغلی نوین را به ایشان وعده می‌دهند و درهایشان را همیشه باز نگه می‌دارند.

کارمندان زیر‌ متوسط تنها از اینکه یک شغل داشته باشند راضی و خوشحال می‌شوند و متاسفانه آنقدرها آسان نیست که از میان برداشته شوند: آنها همیشه مورد نیاز هستند. سوپراستارها بیش از همه خواهان دریافت پاداش و بذل توجهند و در غیر این صورت ترجیح می‌دهند در شرکت دیگری فعالیت کنند، یعنی در جایی که به معنای واقعی واجد امتیازات مختص‌ یک سوپراستار باشند. اما کارمندان متوسط احساس می‌کنند که کارشان کم‌قدر و بی‌ارج شمرده می‌شود در حالی‌که آنچه را از ایشان انتظار می‌رود به خوبی برآورده می‌سازند. فکر آنها این است که احتمالا کس دیگری تلاش‌های‌شان را تایید خواهد کرد و در بسیاری موارد، خواهان این هستند شغلی تازه به دست آورند، یعنی شانس خود را در شرکت متفاوتی بیازمایند.

اگر نگران این موضوع هستید که شاید تا به حال، به اندازه کافی در خصوص کارمندان متوسط شرکت‌تان هوشیار و گوش‌به‌زنگ نبوده‌اید، این ایده‌ها را برای اصلاح و جبران امور در نظر بگیرید.

جوایز و پاداش‌های گروه‌ محور تدارک ببینید. به جای پاداش‌دادن به عملکرد فردی استثنایی در شرکت‌تان، جوایز تیمی و گروهی را در نظر بگیرید. این رویکرد به همه اعضای گروه مجال می‌دهد احساس کنند برنده هستند، حتی آن افرادی که سطح عملکرد متوسطی دارند. این رویکرد همچنین همبستگی درون‌گروهی و بین فردی را افزایش می‌دهد.

سیستم‌ امتیازدهی به عملکردها را به‌روز کنید. بسیاری از گزارش‌ها درباره عملکردهای استاندارد از زبانی استفاده می‌کنند که می‌تواند به منزله استنباطی منفی برای منعکس‌کردن عملکرد متوسط عمل کند. گزارش‌هایی را در نظر آورید که با زبانی دیگر یا در قالب الفاظی دیگر سخن می‌گویند، طوری که ماهیت مهم کار متوسط را برجسته کنند.

برای کارمندان متوسط‌تان فرصت‌هایی فراهم کنید تا بیشتر دیده شوند. اغلب کارمندان، دیده‌شدن را معادل ارزشمندبودن در نظر می‌گیرند ـ اگر دیده‌شدن یا رویت‌پذیری را تایید می‌کنید پس برای شرکت فضای رقابت و ارزش بیشتری هم ایجاد می‌کنید. کارمندان متوسط را در رخدادهای شرکت به حساب آورید، در نشست‌ها و جلسات مربوطه شرکت دهید، و فرصتی به آنها بدهید تا آنچه را که انجام می‌دهند به اشتراک بگذارند و نشان دهند که چطور کار متوسط‌شان به کل گروه کمک می‌کند. این مساله را در نظر بگیرید که صرف منابع‌ مالی‌ بیشتر در خصوص‌ شناخت عملکرد متوسط به ستاره‌های یک گروه کاری آسیب نخواهد زد، بلکه به سازماندهی بهتر‌ امور یاری خواهد رساند.