مهارتهای مدیریتی
هفت نشانه از اینکه اکنون میتوانید رییس خود باشید
آنها که امروز مدیران بزرگی هستند، در گذشته کارمندان بزرگی بودهاند. بیشتر کارآفرینان با فراست و مدیران کارآمد موفقیت خود را از پایه میسازند.
مترجم: رویا مرسلی
آنها که امروز مدیران بزرگی هستند، در گذشته کارمندان بزرگی بودهاند. بیشتر کارآفرینان با فراست و مدیران کارآمد موفقیت خود را از پایه میسازند. به نظر میرسد اکنون همه میخواهند کارآفرین باشند. همه میخواهند رییس باشند و کلیه امور را خودشان اداره کنند. البته این انگیزه قابل درک است. این ایده که کار خودتان را انجام دهید و بر سرنوشت خود حاکم باشید، بسیار جذاب است. به علاوه، همان طور که همه میدانیم اکنون بازار کار در شرایط مطلوبی نیست. به همین خاطر است که همیشه تقاضا برای مشاوره در زمینه شروع کسبوکارهای جدید و راهنمایی برای رهبری سازمان وجود دارد.
درست است که شخصیت شما در کار و زندگی حرفهایتان رشد کرده است اما این رشد در زمان رییس شدن شما صورت نمیگیرد بلکه افراد در زمانی که کارمند هستند بیشترشخصیتشان شکل میگیرد و رشد میکند.
همانطور که گفتم تقریبا همه کارآفرینان و رهبران سازمانها جای پای خود را محکم میگذارند. آموزشی که افراد در ابتدای زندگی خود از والدین و معلمان خود دریافت میکنند، در آینده توسط مدیران و راهنماهای آنها ادامه مییابد. شاید شما در زندگی تان مدیر شوید، یا معلم شوید یا یک راهبر موفق. اما اینها در صورتی اتفاق میافتد که شما در گذشته کارمند خوبی بوده اید.
در اینجا به شرح پیش نیازها میپردازیم:
شما شخصیت خود را مدیریت میکنید، نه برند شخصی خود را. البته من متوجه هستم که ساختن برند شخصی اکنون موضوع بسیار مهمی است، به همین خاطر باید در این مورد بسیار شفاف صحبت شود. اگر در کاری که انجام میدهید، عالی و بینقص باشید، از برند شخصیتان خود به خود محافظت میشود. همین موضوع درمورد محصولات خوب نیز صدق میکند. تجربه مشتری، خود گویای واقعیت است. علاوه بر این، موضوع کسبوکار، موضوع شخصی شما نیست بلکه درباره این است که چه کاری میتوانید انجام دهید. این همان برند شما است.
حقیقت را هرچند تلخ و گزنده باشد،بیان میکنید. تنها دلیلی که این کار را میکنید این است که کار درست همین است و شما این کار را به این خاطر انجام میدهید که شرکت و کسبوکار برایتان مهم است. نگران عواقب این کار نیستید. بر خلاف باور عامه، مدیران و رهبران کارآمد به خوبی میدانند که باید به افراد صادق اعتماد کنند. من همیشه برای افرادی که آنچه در ذهن دارند را به زبان میآورند ارزش قائلم و خود تاکنون هیچگاه حقیقت را پنهان نکردهام. مدیرعاملان، واقعا برای این ویژگی ارزش قائلند و افراد با این کار میتوانند حسن شهرت خود را حفظ کنند.
همیشه راهی برای عمل به تعهدات خود و انجام کار پیدا میکنید. اگر این انگیزه در شما وجود دارد که برای دستیابی سازمان به اهداف خود، از هر کاری دریغ نکنید یا برای رضایت مشتری هر کاری انجام دهید، در این صورت در جهان کسبوکار به موفقیت خواهید رسید. داشتن چنین ویژگیای حتی از آنچه قبلا ذکر شد نیز با ارزشتر است.
مصاحبه کننده ایدهآلی نیستید. نیمی از مقالات درباره کسبوکار مدیریت به موضوع مصاحبه شغلی اختصاص دارد. واضح است که در صورت رد شدن در مصاحبه، موقعیت شغلی از دست میرود، اما کارآیی شغلی تنها چیزی است که برای رسیدن به موفقیت شغلی و موفقیت سازمان به آن نیاز
دارید. پس سعیکنید آنها را در خود پرورش دهید. شما میخواهید به هدفی دست یابید، اما با لیاقت و شایستگی خودتان نه با اعمال فشار بر اطرافیان. میتوانید پول زیادی بدست آورید، اما با همکاری در جهت رشد و موفقیت کسبوکار، نه به این خاطر که تصور میکنید استحقاق آن را دارید. نمیخواهید حاصل کارتان بدون زحمت باشد بلکه میخواهید به چالش گرفته شوید. این همان نیروی محرکه کارآفرینان بزرگ است که باعث میشود صبحها از خواب بیدار شوند و ساعت های طولانی کار کنند.
شما میپرسید «تا کجا؟». افراد همیشه با کنایه میپرسند «اگر او به تو بگوید بپر، آیا خواهی گفت (تا کجا؟)».
البته تاکنون هیچگاه متهم به ساده لوح بودن نشده ام اما باور همیشگی من این است که در همه جا رفتار خدمات مشتریان را داشته باشم. لفظی که امروز برای این روش به کار میرود «رهبری خدمتگزارانه» است. بعلاوه، من با درخواست از دیگران برای کمک به من به اینجا نرسیده ام، بلکه با این شیوه به موفقیت دست یافتم که خود از آنها بپرسم به چه کمکی از طرف من نیاز دارند. جالب است که این روش در همه این سالها بسیار مفید بوده است.
هرگز ناله و شکایت نمیکنید. بسیاری از افراد بر این باورند که وجود شرکتها برای این است که به نیازهای آنها پاسخ داده شود. اینطور نیست و نباید هم اینطور باشد. میدانم که بسیاری با این نظر مخالفند اما به هر حال، واقعیت دارد. موضوع این است که شرکتها و مدیران خوب طی دههها یاد گرفتهاند چگونه کارمندان را به کار وادارند، به آنها قدرت دهند، آنها را به چالش گیرند و در آنها انگیزه ایجاد کنند بدون اینکه دائم شکایت کنند و رفتار جانبدارانهای از خود نشان دهند.
پس قبل از آنکه به این فکر بیافتید که کسبوکار خودتان را شروع کنید، اول سعی کنید یک کارمند بینقص باشید. اگر اینطور شد، خود به خود به مراحل بالاتر خواهید رسید. این همان راه رسیدن به موفقیت است.
ارسال نظر