کارآفرینی
کارآفرینان خلاق چگونه میاندیشند؟
مترجم: سیمین راد
معمولا برای اینکه بخواهید به عنوان یک کارآفرین به کارتان بر مبنای «جذب مشتریان بیشتر» نزدیک شوید، با مشکل روبهرو میشوید. مشکل مزبور عملا به این قرار است که شما همواره نیازمند مشتریان بیشتر و بیشتر هستید، اما اگر به درستی کار نکنید، درآمد چندانی نیز متعاقبا به چنگ نخواهید آورد و حسابتان خالی خواهد بود.
نویسنده: مارک مکگوینس
مترجم: سیمین راد
معمولا برای اینکه بخواهید به عنوان یک کارآفرین به کارتان بر مبنای «جذب مشتریان بیشتر» نزدیک شوید، با مشکل روبهرو میشوید. مشکل مزبور عملا به این قرار است که شما همواره نیازمند مشتریان بیشتر و بیشتر هستید، اما اگر به درستی کار نکنید، درآمد چندانی نیز متعاقبا به چنگ نخواهید آورد و حسابتان خالی خواهد بود. همچنین اگر چندان مراقب اوضاع کاری و اموال نباشید، خودتان را در وضعیت بسیار دشواری خواهید یافت که دیگر نمیتوانید از دستش خلاص شوید. حتی این خطر وجود دارد که با این روش تمام سرمایه و دارایی و کسبوکارتان را بهاصطلاح آتش بزنید و خودتان را نیز نابود کنید. مساله ما نیز همین است. چگونه از روشهای جدید و داراییهای خود سود به دست آوریم؟ راهحل ما به این قرار است که شما باید از اندیشیدن به صورت یک پیمانکار موقتی دست بکشید و همچون یک کارآفرین خلاق به عرصه کسبوکار وارد شوید. منظورمان این نیست که باید ابتدا تامین بودجه کنید و سپس گروهی بزرگ را گرد خود جمع بیاورید و سازمانی برای خودتان به هم بزنید. یک کارآفرین موفق را نباید با یک مدیر اشتباه گرفت (برای نمونه، فرصتهای ایجادشده از طرف اینترنت میتواند به عنوان اسبابی یکنفره برای کسب درآمد یا به عنوان نوعی کسبوکار خرد و کوچک در نظر گرفته شود و دیگر حتی نیازی به تامین بودجههای کلان یا گروههای شلوغ نیست). برعکس، منظورمان این است که به جای آنکه به عرصه کسبوکار وارد شوید تا استخدام کنید و اجاره دهید که اعتبار غیراقتصادی به دست آورید، فورا دست به کار شوید و داراییهایی مرتبط با کسبوکار را خلق کنید،به این ترتیب ارزش آنها طی گذر زمان هم افزایش خواهد یافت (و تازه در این صورت به هر گونه اعتباری، چه اقتصادی چه غیراقتصادی، دست خواهید یافت). اگر این گفتهها هولناک و سخت به نظر میرسند، پس کافی است مسیری را که در اینجا به شما معرفی میکنیم پی بگیرید، چراکه هر عاملی میتواند به تنهایی در گستره این مسیر حرکت کند و به اهداف خاص خودش در عرصه کسبوکار دست یابد.
۱. برندی حرفهای و منسجم بیافرینید و آن را توسعه دهید. نیک سمیس، طراح و عکاس، میتواند با نام خودش کار کند؛ اما او با نام «مدرن نرد» (Modern Nerd) در اینترنت وبلاگنویسی میکند و محصولات آیفون خود را به نام برنامههای اسپیفینگ (Spiffing Apps) به فروش میرساند. طراحی وبسایت وی بسیار منسجم و بدون اشتباه است و از آنجا که اسپیفینگ از نیک سمیس مجزا است، او این امکان را در اختیار دارد تا کسبوکارش را در آینده به فروش برساند و به مالک بعدی این اجازه را بدهد تا سرقفلی، اعتبار و خوشنامی این نام یا شرکت را برای خودش به چنگ آورد. این نامهای گوناگون کارکرد بیشتر و اهمیت مساله برند را نشان میدهند.
۲. داراییهای آنلاین Online Properties بنا کنید که ارزشاش با گذر زمان افزایش یابد. دیوید ایری یک طراح گرافیک مستقل است. او از سال ۲۰۰۶ به این طرف وبلاگی مینویسد که با مباحث طراحی و گرافیک در ارتباط هستند. البته او در دو وبسایت دیگر هم فعالیت دارد. او هزاران ساعت از وقتش طی سال را صرف وبلاگها و وبسایتها میکند. در حالی که او میتوانست تمام این ساعات را به مشتریان بپردازد یا سراغ کسبوکاری تازه برود؛ اما او اکنون دیگر مجبور نیست در قبال کسبوکار خودش نگران باشد یا عجله داشته باشد. مشتریان از طریق وبسایتها و به صورت دیجیتالی با او آشنا میشوند و از دوردستترین مناطق، از ژاپن و کانادا، به استودیو ادینبورگ نزد او میآیند. بلاگهای او حتی توانستهاند این تضمین را بدهند که او بتواند آثارش را برای انتشار به صورت کتاب در اختیار نشر کاغذی پیچپیت (Peachpit) قرار بدهد.
۳. داراییهای قانونی (Permission Assets )ایجاد کنید. منظور نویسنده ایجاد یک سیستم از درآمدزایی است که شباهت زیادی به مکانیسم خبرنامههای اینترنتی یا دفترچههای تلفن دارد تا بتوان فهرستی مشخص از مشتریان و امکانهای درآمدزایی از آنها تهیه کرد. این شکل از تجارت یا مجوزدار است، یعنی میتواند به بازار رقابتی هم وارد شود. به گفته سِت گودین، بازاریابی مجوزدار، همان «ارجحیت و امتیازی است که میتواند شما را وادارد تا پیامهای غیر قابل پیشبینی، شخصی و مرتبطی را برای کسانی که واقعا به این پیامها نیاز دارند، ارسال کنید.» یک دارایی مجوزدار میتواند یک فهرست از ایمیلها باشد یا فهرستی از کسانی که ایمیلشان را در اختیار شما گذاشتهاند تا در جریان آخرین امکانات، محصولات و بالقوگیهای شما قرار بگیرند یا حتی میتواند یک گروه در فیسبوک یا هر شبکه اجتماعی دیگر از جمله توئیتر باشد. برای نمونه، هیو مکلئو هر روزه ایمیلهایی مشخصی را به کسانی که ایمیلشان را در اختیار او قرار دادهاند، میفرستد. او محصولات کار خودش، مثلا کاریکاتورها، نقاشیها و طراحیهایش را برای آنها میفرستد. اشخاص گیرنده نیز مجاز هستند تا نسخه باکیفیتتری از آن کار را از هیو خریداری کنند یا هر تصمیم دیگری بگیرند. به این روش استفاده از خبرنامههای اینترنتی نیز میگویند.
۴. دانش و مهارتهای خود را به محصولاتی فیزیکی یا دیجیتال بدل کنید تا بتوان آنها را آسانتر به فروش گذاشت. اگر شما میتوانید خدماتی حرفهای به مشتریان و ارباب رجوع خود ارائه دهید، پس قطعا میتوانید محصول خاص خودتان را نیز به مرحله تولید برسانید. شما میتوانید با انجام موفقیتآمیز این کار رشتههای درآمدزایی خودتان را طی گذر زمان افزایش دهید. این کار سبب میشود تا خودتان از وضعیت دشوار ساعتها کار روزانه و ساعتی خلاص کنید. سوزانا کونوی یک عکاس است. او میتواند از درس گفتارهای دیجیتالیاش در باب عکاسی درآمدزایی داشته باشد و از این راه خلاقانه زندگیاش را بگذراند. متئو اینمن یک کارآفرین خلاق است. او پوسترها، نقاشیها و کتابهای خود را به صورت دیجیتال تهیه کرده و در سایتها به فروش می رساند.
نتیجهگیری: آسان نیست که بخواهید به راحتی این داراییها را ایجاد کنید. این کار قطعا در کوتاهمدت عملی نیست. اما اگر زمان کمی دارید، بهتر و سادهتر است تا کارتان را بر حسب پروژههای ارباب رجوع تنظیم کنید تا آنها نیز به نوبه خود بتوانند به افزایش داراییهای شما دامن بزنند؛ اما به خاطر سلامتیتان و نیز به خاطر ثروت و آیندهتان، مدیون خودتان هستید اگر دست به سرمایهگذاری نزنید و از داراییهایتان سود نکنید. اینجا انتخاب بر سر سیاه و سفید، یا صفر و یک نیست. کسبوکار عرصه مهمی است؛ اما به دوگانه مرگ و زندگی ربطی ندارد. بهتر است به مهندسان شرکت عظیم گوگل فکر کنید که با وجود پرکاری و مشغله فراوان، روزانه دستکم ۲۰ درصد از زمان کارشان را صرف پروژههای شخصی خود میکنند.
ارسال نظر