شش دلیل برای کارآمدی ساختار سازمانی شبکهای
چیا چارهخواه * به صورت کلی میتوان دو نوع ساختار مدیریتی را در سازمانها در نظر گرفت: ساختار سلسله مراتبی و ساختار شبکهای. آنچه در سازمانها عموما رایج است ساختار سلسله مراتبی است. این ساختار کارآیی خود را برای حفظ وضعیت موجود نشان داده است. در مقابل مدیریت شبکهای قرار دارد که یک ساختار مسطح و ابهام پذیر دارد. در ادامه ۶ دلیل برای کارآمدی بهتر ساختار سازمانی شبکهای نسبت به ساختار سلسله مراتبی ارائه میشود.
۱- توانایی ذهن مدیر محدود است
ساختار سلسله مراتبی ارتباطات شبکهای بین افراد را از هم میپاشد و تنها ارتباطی از پایین به بالا را باقی میگذارد.
چیا چارهخواه * به صورت کلی میتوان دو نوع ساختار مدیریتی را در سازمانها در نظر گرفت: ساختار سلسله مراتبی و ساختار شبکهای. آنچه در سازمانها عموما رایج است ساختار سلسله مراتبی است. این ساختار کارآیی خود را برای حفظ وضعیت موجود نشان داده است. در مقابل مدیریت شبکهای قرار دارد که یک ساختار مسطح و ابهام پذیر دارد. در ادامه ۶ دلیل برای کارآمدی بهتر ساختار سازمانی شبکهای نسبت به ساختار سلسله مراتبی ارائه میشود.
۱- توانایی ذهن مدیر محدود است
ساختار سلسله مراتبی ارتباطات شبکهای بین افراد را از هم میپاشد و تنها ارتباطی از پایین به بالا را باقی میگذارد. آن گاه راههای توزیع نیرو بسته میشود. تصمیمات و تحلیلها تنها یک مسیر برای انتخاب دارند؛ در حالی که در سیستم نامنظم شبکهای امکان بهرهگیری از پتانسیل سایر نودهای (هر کدام از عناصر تشکیلدهنده شبکه) اطراف وجود دارد.
بزرگترین ایراد ساختار سلسله مراتبی این است که مدیر سازمان فشار انبوهی از نیروها را به سمت خود هدایت میکند و از آنجا که توان تصمیمگیری و توان ذهنیاش محدود است، آنگاه ممکن است با یک تصمیم اشتباه کل سازمان را دچار مشکل سازد. این ساختار خصوصا در سیستمهای دولتی به وفور مشاهده میشود. در حالی که امکان و اختیار تصمیم از کارمندان اخذ شده است تمامی انتخابها به سمت مدیر هدایت میشود و از طرفی به علت توانایی جسمی و ذهنی محدود مدیریتی، پردازشهای ذهنی گاهی ضعیف شده و امکان اتخاذ تصمیمات درست کمتر خواهد شد. در واقع ساختار سلسلهمراتبی تلاش ذهن محدود انسان برای مدیریت منابع نامحدود است. بر عکس در ساختار شبکهای با کاهش مدیریت متمرکز امکان بهرهبرداری از تمام پتانسیلها وجود خواهد داشت.
۲- متغیرهای تصمیمگیری قطعی نیستند
ساختار سلسله مراتبی برای یافتن و اعمال بهترین تصمیمات در سیستم به وجود آمده است؛ اما ساختار شبکهای در جستوجوی تصمیمهای بهینه است. در ساختار شبکهای نهادهای کوچک تصمیمگیری در تعامل باهم رفتار آینده سیستم را رقم میزنند. در نقد مدیریت متمرکز و در دفاع از مدیریت شبکهای باید گفت که در هر تصمیم، ما بخش کوچکی از آن هستیم. متغیرهای بسیاری در یک تصمیم یا اقدام موثر خواهند بود. بسیاری از این متغیرها خارج از کنترل ما هستند و لذا انتظار برای محقق شدن آنها گاه به قیمت از دست دادن زمانهای ارزشمندی خواهد بود.
۳ - چند اشتباه کوچک بهتر از یک اشتباه بزرگ است
ساختار شبکهای اصولا ساختار نظمپذیری نیست. این امکان هم وجود دارد که تصمیمات اشتباهی هم اتخاذ شود؛ اما آنچه ساختار شبکهای را حائز اهمیت میسازد پایداری آن و قابلیت انطباق با محیط اطراف است. در ساختار شبکهای هر نود با چند نود دیگر در ارتباط است. تصمیم درست حاصل تعاملی است که این نود با سایر نودهای اطراف خود انجام میدهد. باید در نظر داشت بی نظمی و اشتباه در ژن شبکهها وجود دارد و این گریزناپذیر است. در ساختار سلسله مراتبی امکان اشتباهات کوچک کمتر است؛ اما امکان ارتکاب اشتباهات بزرگ و جبران نشدنی بیشتر است. این در ساختار شبکهای بر عکس است. عارضه اصلی در ساختار سلسله مراتبی این است که در ساختار سلسله مراتبی به مرور و به صورت نامحسوس تمام تصمیمات کوچک و بزرگ و مهم و غیرمهم به سمت گلوگاههای تنگ تصمیمگیری جاری خواهند شد. دراین حالت در تقسیم نیروها عدم توازنی پیش خواهد آمد که منجر به انفعال سیستم خواهد شد.
در ساختار شبکهای هر نود نقشی دارد. نقش هایی مانند تکنسین، محقق، مدیر، تحلیلگر، رهبر، کارشناس و... هیچ نودی بر دیگری ارجحیت ندارد، منتها نودهای قویتر میتوانند موجهای قویتری ایجاد کنند. یک نفر تمام تصمیمات را نمیگیرد، بلکه هر فرد(نود) از آزادی عمل نسبی برخوردار است. هر نود در بخشی از تصمیمگیری شرکت میکند و مسوولیت آن را هم به عهده میگیرد.
۴- تثبیت نتایج کوچک بهتر از اخذ نتایج بزرگ است
ساختار شبکهای به جای نتایج بزرگ در فکر تثبیت نتایج کوچک است .در ساختار شبکهای مجموعهای از تصمیمات کوچک یک تصمیم بزرگ را میسازند و حرکت بر اساس چندین تصمیم کوچک و همراستا انجام میشود؛ اما در ساختار سلسله مراتبی حرکت بر اساس یک تصمیم بزرگ انجام میشود.
۵- فرآیندهای موازی برای انعطاف سیستم لازم است
در مدیریت شبکهای هر راهکاری که امیدی برای حل مساله داشته باشد، مورد توجه است. فعالیتهای موازی بیشتر از کارهای سری است. هر اقدام منتظر اقدام قبلی نیست، بلکه سعی بر این است که وابستگی فرآیندها به حداقل برسد. آفت بزرگ در سیستم بوروکراسی اداری که باعث بسیاری از تاخیرها و کارشکنیها و ناکامیها در پروژههای محلی خواهد شد، همانا فرآیندهای سری است. استعداد فرآیندهای سری به گونهای است که فقط در صورت انجام موفقیتآمیز مرحله قبل میتوان به مرحله بعدی وارد شد. گاه نقصهای کوچک باعث بنبستهای بزرگ خواهد شد. چه بسیاری از بزرگترین پروژهها به علت مسائل پیش پا افتاده به توقف کشیده شدهاند. فرآیندها در سیستم اداری برای نجات از بنبست بوروکراسی نیاز به یک بازبینی بر اساس اصول مدیریت توزیع یافته(شبکهای) خواهند داشت. به این معنی که موازی کاریها افزایش یافته و وابستگی فرآیندها به هم کمتر شود. این امر نیاز به تغییر دیدگاه از سری به موازی دارد که کار آسانی نخواهد بود. نیاز به تمرین و ممارست خواهد داشت و همچنین پذیرش بینظمی و ابهام در سیستم.
۶ - مغز انسان به عنوان نمونهای از ساختار شبکهای
با نگاهی به اطراف خود اعم از ابزارها و تکنولوژیها گرفته تا اکو سیستمهای طبیعت میتوان نمونههای مختلفی از ساختار شبکهای را مشاهده کرد: نمونههایی مانند مغز انسان و شبکهاینترنت.
مطالعات نشان میدهد که مغز انسان ساختاری شبکهای متشکل از میلیاردها سلول دارد. این سلولهای مغزی در تعامل باهم، اعمال و رفتار و افکار و تصورات انسان را تشکیل میدهند. البته ساختار شبکهای تصمیم گیری در مغز انسان نیز صد در صد تضمین نمیکند که تصمیمات ما درست بوده باشد. این را میشود از اشتباهات متعدد انسان دید.
ارسال نظر