مترجم: مهرداد واشقانی فراهانی* مدیران از کارمندان می‌خواهند تا در محیط کار و اجرای کار‌های گروهی روابط خوبی با یکدیگر داشته باشند. شاید شما در راس یک تیم قرار داشته باشید و عملکرد شما مطلوب باشد، اما امروزه سازمان‌ها به دنبال کارمندانی هستند که در بخش خود و حتی در کل سازمان بتوانند با یکدیگر همکاری داشته باشند.

ما دائما در حال جذب شدن بیشتر به سمت و سوی کار تیمی هستیم. در حالی که زمانی از شما انتظار می‌رفت تنها با همکاران بخش خود دارای روابط خوب باشید، امروزه در جهانی که کارها به صورت ۲۴ ساعته و در هفت روز هفته جلو می‌رود؛ اولویت بر کار‌های تیمی در درون سازمان‌ها است.

اندرو کمپل، رییس مرکز مدیریت استراتژیک شرکت، «Ashridge Business» اشاره می‌کند که کار تیمی و گروهی در یک سطح به خصوص در محیط‌های مدرن که مدیریت به صورت رضایت طرفین صورت می‌گیرد، باید طبیعی باشد. او معتقد است: «ما از همکاری و کار با مردم لذت می‌بریم. ما به نوعی موجوداتی اجتماعی هستیم؛ بنابراین همکاری یک گرایش طبیعی محسوب می‌شود.»

مدیر ارشد اجرایی شرکت مشاوره مدیریت انجمن «JB» معتقد است که در بسیاری از سازمان‌ها رشد تصاعدی در کارهای تیمی مشاهده می‌شود. امروزه اصلا غیر طبیعی نیست که یک فرد در ۱۰ الی ۲۰ پروژه همکاری داشته باشد. این پروژه‌ها معمولا در بخش‌های مختلف واحد‌های بازرگانی و عملیاتی با یکدیگر همپوشانی دارند. اینها در حالی است که فرآیند برون‌سپاری به الزامات مدیریت بین سازمانی نیز اضافه شده است.

این مدیر معتقد است: در این دوره برای کار گروهی نیازی اساسی احساس می‌شود.این صرفا بخشی از ماهیت تغییر یافته کار است. مردم باید یاد بگیرند هرچه بیشتر و فراتر از مرزها با یکدیگر همکاری کنند. این نیاز بسیار چالش برانگیز و سخت است و می‌تواند به معنای فائق آمدن بر فرهنگ‌ها، اقوام و فعالیت‌های کاری گوناگون باشد.

همانطور که کمپل استدلال می‌کند، در حالی که مدیران و سازمان‌ها در رابطه با همکاری بیشتر و کار جمعی به اظهار نظر می‌پردازند، واداشتن مردم به کار دسته جمعی به این شیوه، خیلی از آن چیزی که به نظر می‌رسد، سخت‌تر خواهد بود.

در اکثر مواقع، مردم پاسخگوی دو مدیر هستند؛ بنابراین، حتی با وجود گرایش مردم به کار جمعی، این کار بسیار سخت به نظر می‌رسد. اندرو کمپل معتقد است که بین همکاری و کار گروهی تفاوت وجود دارد. او این گونه استدلال می‌کند که تیم‌ها تمایل دارند تا برای رسیدن به هدفی خاص شکل بگیرند. این در حالی است که سازمان‌های همکار، برعکس، از لحاظ اسمی دارای اهداف مشترکی هستند، اما اعضای تیم‌ها کاملا جدا بوده و با اهداف مختلفی که دارند، سعی در رسیدن به مقاصد خود دارند. در واقع، هدف مشترک تنها بخشی از وظایف این افراد به حساب می‌آید. کمپل می‌گوید: «شما باید بدانید که این تنها شیوه‌ای مکارانه از همکاری به حساب می‌آید. شما باید آن را با احتیاط انجام دهید.»

دکتر رب ینگ، روانشناس بازرگانی و رییس بخش مشاوره معتقد است: «سازمان‌ها به طور روز افزونی در تلاش هستند تا خود را متمایز جلوه دهند و با این کار به مزیت نسبی دست یابند. یکی از راه‌های رسیدن به این هدف از طریق افرادی است که می‌توانند به جای کار در راستای اهداف سازمانی، در سازمان‌های مختلف به

کارمشغول شوند.»

با این حال، یک مشکل این است که مردم هنوز هم تمایل دارند خود را نسبت به اهداف سازمانی وفادار نشان دهند. دکتر رب ینگ اضافه می‌کند: «همکاری موثر باید ترکیبی از هدایت و فرهنگ باشد؛ اما این همکاری به استخدام افراد شایسته نیز مربوط می‌شود. رهبران و مدیران باید خود به ایفای چنین نقشی بپردازند.»

جا کوئل، مدیر گروه مشاوره در «Edgecumbe» پیشنهاد می‌کند، فعالیت‌های گروهی زمانی بهتر انجام خواهد شد که این چهار عامل حتما وجود داشته باشد.

آنها عبارتند از:

۱. داشتن اهداف مشترک

۲.اطمینان از اینکه رسیدن به هدف توسط تمامی افراد دارای ارزش است؛

۳.اطمینان از اینکه درباره نحوه رفتار گروه‌های مختلف با یکدیگر انتظارات مشترکی وجود دارد؛

۴.تبادل و تقویت ارزش‌های مشترک و اطمینان از اینکه بین افراد اعتماد است.

جا کول اضافه می‌کند: «بدون هدف‌گذاری مشترک و شفاف درباره کار نمی‌توان به همکاری امیدوار بود. مرم باید به جای رسیدن به پست و مقام، به نتیجه پایانی علاقه‌مند باشند. خیلی مهم است که به سمت هدف گام برداریم. از همان آغاز کار، اعتماد و درک باید به وجود‌ آید.»

با این حال، درک این نکته نیز خیلی مهم است که در حالی که همکاری نیازمند توافق وسازش است، به این معنا نیست که در هر کاری باید چاپلوسی کرد. در واقع، همکاری آنجایی بهترین نتیجه را خواهد داد که سطح اعتماد و احترام به نحوی باشد که روابط طرفین آنقدر قوی باشد که در صورت بروز مشکل، دوباره

برقرار شود.

آنچه که اغلب در مورد همکاری اشتباه گرفته می‌شود، این تصور است که در این ارتباطات هر فردی باید با دیگران رفتاری مهربان یا کاملا خشن داشته باشد. این درحالی است که حفظ چنین روابطی بسیار سخت خواهد بود و رفتار افراد باید در راستای ایجاد تعامل بیشتر باشد. چنین رابطه‌ای می‌توان به شکلی باشد که در آن بازخوردها مثبت اما چالش برانگیز است.

*Mehrdadfarahani1365@gmail.com