یافتن شغل با استفاده از نوآوری بنیادین
نوآوری بنیادین نوعی نوآوری است که مبانی رقابت فناوری را تغییر میدهد و صنایع و بازارهای جدید را بنیان مینهد و بهاینترتیب جایگزین صنایع و بازارهای قبلی میشود. نوآوران بنیادین همواره سوالات مناسبی را مطرح میکنند، دنیا را مثل انسانشناسان میبینند، برای ایدههای بدیع و نو ساختارهای شبکهای ایجاد میکنند و برای به نتیجه رسیدن کارها، آزمایش و تجربه میکنند.
مترجم: زهره همتیان
نوآوری بنیادین نوعی نوآوری است که مبانی رقابت فناوری را تغییر میدهد و صنایع و بازارهای جدید را بنیان مینهد و بهاینترتیب جایگزین صنایع و بازارهای قبلی میشود. نوآوران بنیادین همواره سوالات مناسبی را مطرح میکنند، دنیا را مثل انسانشناسان میبینند، برای ایدههای بدیع و نو ساختارهای شبکهای ایجاد میکنند و برای به نتیجه رسیدن کارها، آزمایش و تجربه میکنند. استفاده از مهارتهای نوآوران بنیادین در جستوجوی شغل، میتواند به یافتن موقعیتهای بهتر کمک کند. دراینجا به چگونگی آن میپردازیم:
قدم اول: شروع کنید به پرسیدن سوالهای صحیح و مناسب و از طرح پرسشهای نادرست اجتناب کنید.
مطرح کردن سوال میتواند الگوهایی را برای رسیدن به راه حلایجاد کند. به جای پرسیدن «امروز میتوانم چه شغلی را پیدا کنم؟» میتوانید بگویید، «امروز چه نوع شغلی را میتوانم ایجاد کنم؟» به وجود آوردن تغییری جزئی حتی در یک کلمه (از پیدا کردن بهایجاد کردن ) میتواند پاسخهای مفید بیشتری را فراهم کند.
برای هدایت جستوجوی کار میتوانید یک تمرین ساده به نام «توفان پرسش» را امتحان کنید. روزی چهار دقیقه برای نوشتن سوالاتی در مورد جستوجوی شغل وقت بگذارید. انجاماین کار به طور مداوم به مدت سی روز، مسیرهای جدیدی را پیش روی شما میگذارد زیرا سوالات شما تغییر میکند و الگوهای عملکردیتان در پی آن عوض میشود. برای مثال، مدیری برای تغییر شغل خود شروع کرد به پرسیدن سوالاتی از قبیل «چطور میتوانم مقدار زیادی پول به دست آورم؟» در طول زمان این پرسش اینگونه تغییر کرد: «در طولانی مدت چه چیز مرا خوشحال میکند؟» که در نهایت بهاین سوال تبدیل شد: «چطور میتوانم چیزی را برای طولانی مدت ایجاد کنم؟» در نتیجه، او مصاحبههای مختلف شغلی را گذراند و در نهایت در یک شرکت بزرگ چندملیتی مشغول به کار شد. اگر او سوال خود را تغییر نمیداد، هرگزاین شغل را به دست نمیآورد.
قدم دوم: به مشاغل به دیده کاری که باید انجام شود بنگرید نه کاری که شما زمانی آن را انجام دادهاید.
چندین سال پیش کلیتون کریستنسن و همکارانش در شرکت Innosight، عبارت «کاری که باید انجام شود» را به عنوان نوعی رویکرد ابداع کردند .آنها ازاین روش برای ایجاد کسب و کارهای جدید میلیارد دلاری استفاده میکنند. به زبان سادهتر، زمانی که مردم از «کاری» که نیاز به انجام آن دارند، آگاه میشوند، به سراغ محصولات یا خدماتی میروند تا آن کار را به بهترین نحو انجام دهند. نوآوران بنیادین اصطلاح «کاری که باید انجام شود» را بهتر از هر کس دیگری درک میکنند زیرا آنها ساعتها، روزها و گاهی ماهها وقت برای مشاهده چگونگی استفاده مردم از محصولات یا خدمات برای انجام کارهای مورد نظرشان صرف میکنند. گاهی اوقاتاین کارها تعجبآور است، برای مثال کریستنسن مشاهده کرد که بزرگسالان اغلب برای رفع کسالت در رفت و آمدهای طولانی میلک شیک سفارش میدهند. اغلب، این مشاهداتایدههایی را برای محصولات و خدمات جدید مطرح میکنند که استفاده از آنها در انجام کارها مناسبتر است.
همین رویکرد میتواند برای شما به عنوان یک «ایجادکننده شغل» مفید باشد. از خود بپرسید بیشتر به چه کارهایی اهمیت میدهید؟ در کدام یک از آنها بیشترین قابلیت را دارید؟ یا کدام یک از آنها شرکتهای مورد هدف شما در جستوجوی شغل هستند؟
برای ایجاد بینشی عمیقتر و غنیتر نسبت به کاری که باید انجام شود، زمانی را اختصاص دهید. به مدت یک هفته، نیمیاز روز را تنها به مشاهده، یادداشت برداری، عکاسی و فیلمبرداری از مردمیاختصاص دهید که از محصولات و خدمات مختلفی که برای شما جالب است، استفاده میکنند. هنگامیکه به تماشا و مشاهده میپردازید، دائما بپرسید «چه چیزی شگفت آور و غیرهمنتظره است؟» این کار به شما کمک میکند ویژگیها، محصولات یا خدمات جدیدی را کشف کنید که ممکن است کارها را بهتر انجام دهید و شما را از سایر متقاضیان کار مجزا سازد.
قدم سوم: برای ایجاد شغل، نسبت به ایجاد شبکه اقدام کنید.
نوآوران بنیادین به شیوهای منحصربه فرد شبکه بندی میکنند. آنها به منظور کمک به درک عمیقتر از کاری که باید انجام شود و در حال حاضر انجام نمیگیرد، با افرادی حرف میزنند که مانند آنها فکر و عمل نمیکنند. آنان برای آگاهی از نظرات و دیدگاههای دیگران در شناسایی کارهای مهم و حیاتی، از نگرش «عدم شباهت به من» پیروی میکنند.
به عنوان یک «ایجادکننده شغل» میتوانید به این شیوه شبکه ارتباطی تشکیل دهید. با افرادی صحبت کنید که با شما متفاوت هستند، به احتمال زیاد راههای جدیدی برای فکر کردن در مورد کارهایی که باید انجام شود به ذهنتان خطور میکند یا اینکه شیوههای دیگری برای تقویت مهارتهایتان به ذهن شما میآید. حداقل هفتهای یکبار با افرادی که جهان را متفاوت میبینند شام یا نهار بخورید. مشاهدات خود را در مورد کارهای مهمیکه باید انجام شود، با آنها در میان بگذارید و در مورد چگونگی انجام بهتر کارها با یکدیگر صحبت کنید. کشف کنید که پیشینه و تجربه فرد مقابل چطور ممکن است ایدههای اولیه شما را بهتر شکل دهد. بعد از پنج تا ده جلسه گفتوگو، به عقب برگردید و به دنبال فرآیندها و الگوهای جدید بگردید. به همراه مشاهدات دقیق خود، به دنبال شگفتیها و زوایای غیر منتظرهای بگردید که ممکن است زوایای جدیدی را درایجاد شغل برای شما نمایان سازد.
قدم چهارم: چیزهایی را تجربه و آزمایش کنید که تا به حال هرگز تجربه نکردهاید.
آخرین قدم برای کسبایدههای جدید تجربه و آزمایش است. نوآوران بنیادین برای دستیابی بهایدههای جدید به یکی ازاین سه شیوه دست به آزمایش میزنند: برخی دوست دارند چیزهای جدید امتحان کنند، بعضیها به جداسازی محصولات وایدهها میپردازند و دسته سومایدههای اولیه را مورد آزمایش قرار میدهند تا ببینند، آیا موارد ناآزموده و نسنجیده میتواند کارآیی و عملکرد درستی داشته باشد. هریک ازاین راهها ممکن است، در جستوجوی شغل مفید باشد، به خصوص اگر شما سعی دارید شغلی را ایجاد کنید که در حال حاضر وجود ندارد.
اگر میخواهید چیزهایی جدید امتحان کنید، به سرگرمیها یا فعالیتهایی فکر کنید که بتواند مهارتهای جدید شما را گسترش دهد. این کار شما را فورا به یک شغل جدید هدایت نمیکند، اما ممکن است موجب گفتوگوها و مصاحبههای بهتری در مورد مشاغل بالقوه شود یا اینکه در مورد ایجاد یک شغل کاملا جدید منجر به درک و بینشی شود که از تجربه و مهارتهای تازه بهره میبرد.
شیوه دیگر برای کسب ایدههای جدید برای کار، تفکیک کردن و جداسازی محصولات، فرآیندها یا ایدهها به منظور مشاهده چگونگی عملکرد آنها است. اگر شما در حال آماده شدن برای یک مصاحبه شغلی هستید، یکی از محصولات این شرکت را بخرید وقطعات آن را از هم جدا کنید، ببینید که قبل از مصاحبه چه بینش و درکی نسبت به کارهایی که باید انجام شود به دست میآورید. ما تصور میکنیم که تعداد خیلی کمیاز متقاضیان این کار را انجام دادهاند و بینش شما میتواند یک دیدگاه عملی و منحصر به فرد در مورد آن شرکت به شما بدهد.
بزرگترین تجربه ممکن است آزمایش یک مهارت جدید باشد. شاید شما بتوانید داوطلب شوید یا موقعیتهایی را پیدا کنید که نیازمند این مهارت جدید باشد. آیا این تجربه مناسب است؟ آیا فکر میکنید با استفاده از این مهارت جدید میتوانید سرآمد همگان باشید؟ ممکن است این شیوه ایده جدیدی را در مورد ایجاد یک شغل جدید به شما بدهد که در غیر این صورت نمیتوانستید به آن برسید.
در اقتصاد آشفته امروز، مطمئنا خوش اقبالی در تطابق و هماهنگی افراد با مشاغل نقش دارد. اما شما با به کارگیری این چهار مهارت نوآوری، میتوانید این نیروی خوش اقبالی را به طرف خود بکشید.
ارسال نظر