نتایج اقتصادی فرهنگ اعتماد
نظر شهروندان یک کشور در مورد کشور دیگر میتواند روی تجارت و سرمایهگذاری تاثیرگذار باشد
اکتبر ۲۰۱۱: یک روز، زمانی که آمریکا به عراق حمله کرده بود، پائولا ساپینزا اطراف خانه اش در شهر اوانستن واقع در ایالت ایلی نویز آمریکا مشغول گشت وگذار در مغازهها بود. او متوجه چیز عجیبی شد، تمام نوشیدنیهای فرانسوی به حراج گذاشته شده بودند.
نظر شهروندان یک کشور در مورد کشور دیگر میتواند روی تجارت و سرمایهگذاری تاثیرگذار باشد
اکتبر 2011: یک روز، زمانی که آمریکا به عراق حمله کرده بود، پائولا ساپینزا اطراف خانه اش در شهر اوانستن واقع در ایالت ایلی نویز آمریکا مشغول گشت وگذار در مغازهها بود. او متوجه چیز عجیبی شد، تمام نوشیدنیهای فرانسوی به حراج گذاشته شده بودند.
هنگامی که پائولا دلیلش را از فروشنده پرسید، این جواب را شنید، «این روزها، آمریکاییها دیگر هیچ کالای فرانسوی را دوست ندارند.» فرانسه با صراحت اعلام کرده بود که مخالف عملیات نظامیدر عراق است و این حرف همه جا پیچیده شده بود.
ساپینزا، استاد اقتصاد و امور مالی در دانشکده مدیریت کلاگ با این تجربهای که به دست آورد به این فکر افتاد که تعصبات فرهنگی چقدر میتواند شیوه تجارت کالاها را تحت تاثیر قرار دهد؟
طبق تحقیقی که ساپینزا و همکارانش در مورد کشورهای اروپایی در مجله اقتصادی QJE به چاپ رساندند، به نظر میرسد مسائل فرهنگی تاثیر زیادی بر مناسبات تجاری میگذارد. این محققان دریافتند که میزان اعتمادی که مردم به شهروندان کشورهای دیگر دارند نقش بسیار مهمی در میزان تجارت و سرمایهگذاری بین کشورها دارد.
این بررسی نشان داد کشورهایی که در اتحادیه اروپا به دلایل فرهنگی به یکدیگر اعتماد دارند، تمایل دارند بیشتر از سایر کشورهای این اتحادیه با یکدیگر تجارت و سرمایهگذاری کنند. محققان میگویند اگر تعصبات فرهنگی بتواند الگوهای اقتصادی را حتی در اتحادیه اروپا مخدوش کند، میتواند اثرات به مراتب مخربتری در قسمتهای دیگر دنیا بگذارد که دارای شکاف بیشتر و موفقیت کمتر هستند.
واضح است که در معاملات مالی و سرمایهگذاری در بازار سهام، اعتماد عامل مهمی به شمار میرود. ساپینزا خاطرنشان کرد «به منظور سرمایهگذاری، مجبور هستید که به واسطه و کارگزار برای انجام سفارش اعتماد کنید. در نهایت مجبور خواهید شد که به مدیرتان اعتماد کنید.»
ساپینزا میگوید «با این وجود، این یکی از معدود مطالعات اقتصادی است که درباره اعتماد فرهنگی است.اکثر اقتصاددانان معتقدند که اقتصاد بر فرهنگ تاثیر میگذارد و نه بر عکس. اما فرضیه ما این است که فرهنگ کاملا پایدار و ماندگار است.»
تست و ارزیابی اعتماد
یکی از مشکلات در مطالعه اعتماد فرهنگی این است که این مقوله دارای مفهومی بیثبات و تحت تاثیر سلیقههای بسیار است. به منظور انجام این بررسی، ساپینزا و همکارانش اطلاعات مربوط به اعتماد افراد را از طریق نظرسنجی از هزاران نفر در 17 کشور اروپایی جمعآوری کردند، نام این نظرسنجی یوروبارومتر(Eurobarometer) است که در سطح کشورهای اروپایی انجام میشود. این نظرسنجی به صورت دورهای سوالاتی را از پاسخ دهندگان میپرسد، برای نمونه یکی از پرسشها این است: چقدر به مردم کشورهای دیگر اعتماد دارید؟ زیاد، تا حدی، نه خیلی زیاد یا اصلا. تیم ساپینزا بعد از کدگذاری پاسخها، «اعتماد دو جانبه»را محاسبه کرد. «اعتماد دو جانبه» عبارت است از اندازهای که مردم یک کشور به مردم کشور دیگر اعتماد دارند.
نتایج نشان میدهد که سوئدیها و دانمارکیها مورد اعتمادترین مردم، هستند و مردمیکه کمترین اعتماد به آنها شده بود، ایتالیاییها بودند ( جدول زیر). پرتغالیها و یونانیها کمترین اعتماد را به دیگر کشورها دارند و سوئدیها بیشترین اعتماد را به سایر کشورها دارند. اما جالبترین نکته این است که مردم در کشورهای مختلف، پاسخهای متفاوتی در مورد اعتماد به دیگران میدهند. برای مثال، آلمانیها بیشتر از فرانسویها به انگلیسیها اعتماد دارند. همچنین، با وجود اینکه سوئدیها بسیار به دیگران اعتماد میکنند، آنها به کشورهای همسایه خود مانند نروژ و دانمارک بیشتر از کشورهایی با فاصله دورتر اعتماد دارند.انگلیسیها به فرانسویها حتی کمتر از ایتالیاییها اعتماد میکنند و این احساس متقابل است: فرانسویها هم در میان کشورها کمترین اعتماد را به انگلیسیها دارند.هنگامیکه دو گروه از مردم درجه اطمینان متفاوتی در مورد کشورها دارند، ممکن است پای تصورات قبلی و تعصبات فرهنگی در میان باشد.
ساپینزا بیان داشت «تعصبات و پیش داوریها عموما ریشه در فرهنگ دارند. بنابراین ما قصد داریم مشخص کنیم چه ویژگیهای فرهنگی خاصی منجر به اعتماد دوجانبه میشود؟» یکی از آنها مذهب است. زمانی که 90 درصد از شهروندان دو کشور از مذهب یکسان برخوردار باشند، نسبت به دو کشوری که دارای مذهبهای متفاوت هستند، ممکن است به یکدیگر بیشتر اعتماد کنند. مثل ایتالیا و اسپانیا که اکثرا کاتولیک هستند.
محققان، برخی عوامل فرهنگی را که کمتر به آن توجه میشود، مورد بررسی قرار دادند. برای مثال، آنها بر اساس معیار «فاصله ژنتیکی» و «فاصله فیزیکی» میزان اعتماد را مقایسه کردند. فاصله ژنتیکی یعنی اینکه ژنهای یک گروه چقدر شبیه هم هستند و فاصله فیزیکی به معنی میزان تشابهات فیزیکی مثل رنگ مو، شکل صورت و اندازه قد میباشد.از نظرمعیارهای فیزیکی و ژنتیکی، هر چه شهروندان دو کشور شبیه هم باشند، اعتماد دوجانبه شان بیشتر خواهد بود. در نهایت، محققان به تاریخچه جنگ بین کشورها پرداختند. هنگامیکه ساپینزا در ایتالیا دوران کودکی خود را سپری میکرد، اغلب کلاسهای تاریخ او درباره یکپارچه سازی و وحدت ایتالیا در اواخر قرن ۱۹ بود و آن زمان دورهای بود که ایتالیا مرتبا با اتریش جنگ و ستیز داشت. ساپینزا اظهار میدارد که کودکان ایتالیایی نوعی کینه و تنفر نسبت به کشور اتریش دارند. «این مثل یک احساس عمیق درونی است که شما با آن بزرگ میشوید.» مسلما، دادهها واطلاعات او نشان میدهد که کشورهایی با تاریخچه طولانی جنگ، مثل انگلستان با فرانسه و ایتالیا با اتریش، کمتر به یکدیگر اعتماد میکنند.
مسالهای فرای احساس رنجش خاطر
این الگوها به خودی خود جالب توجه هستند؛ اما میتوانند عواقب اقتصادی را نیز درپی داشته باشند. ساپینزا با آنالیز پایگاه دادههای تجارت جهانی، متوجه شد هر چه اعتماد دوجانبه بیشتر شود، کشورها روابط تجاری بیشتری با یکدیگرخواهند داشت. یک واحد افزایش در معیار اعتماد (جدول زیر)، صادرات به یک کشور را تا ۱۰ درصد افزایش میدهد. به علاوه، او دریافت که اعتماد دوجانبه میتواند تخصیص اوراق بهادار را به سمت بازار سهام کشوری دیگر متمایل کند.
حتی یافتههای به دست آمده با در نظر گرفتن این نکته جالب توجهتر است که کشورهای اروپایی در مقایسه با دیگر نقاط جهان، تقریبا گروههای نژادی مشابه و فرهنگهای شبیه به هم دارند. محققان تصور میکنند زمانی که کشورها تفاوتهای زیادی با هم دارند، تاثیر فرهنگ بر روی اقتصاد میتواند حتی آشکارتر و قابل توجهتر باشد.
جالب توجه است که ساپینزا اعلام داشت عوامل فرهنگی تاثیر زیادی بر تجارت کالاهایی چون شکر و نفت ندارند. در این موارد، عرضه و تقاضای کالاهای اساسی براساس نیازهای دوطرف تعیین میشود. برای مثال، ایالات متحده به رغم موانع سیاسی و فرهنگی مشتاقانه از خاورمیانه نفت میخرد؛ اما وقتی که پای کیفیت و تمایز در میان باشد، عوامل فرهنگی اهمیت پیدا میکنند.
انتقال این یافتهها در مباحث سیاسی آسان نیست. ساپینزا اظهار کرد «تغییر تعصبات و تفکرات مردم بسیار سخت است، به خصوص وقتی که این تعصبات جمعی باشد. با این حال، من فکر میکنم برای مدیران مهم است بدانند که تصویر منفی میتواند تاثیر زیادی روی قابلیت فروش کالاها بگذارد.»
منبع: http://insight.kellogg.northwestern.edu/index.php/Kellogg/article/cultures_of_trust
ارسال نظر