نکات مدیریتی
چهار ایده مخرب که اکثر شرکتها هنوز به آن پایبندند
اشتباه ۱ : در دنیای تقاضاهای نامحدود، انجام چند وظیفه در یک زمان امری ضروری است.
این تفکر بر اساس فرضیهای است که معتقد است انسانها قادرند دو عملکرد شناختی را همزمان انجام دهند، اما ما انسانها اینگونه نیستیم. در عوض، آموخته ایم که به سرعت بین وظایف جا به جا شویم. هنگامیکه در حال انجام وظیفهای هستیم، از وظیفه دیگر حتی آگاهی هم نداریم.
مترجم: زهره همتیان
اشتباه ۱ : در دنیای تقاضاهای نامحدود، انجام چند وظیفه در یک زمان امری ضروری است.
این تفکر بر اساس فرضیهای است که معتقد است انسانها قادرند دو عملکرد شناختی را همزمان انجام دهند، اما ما انسانها اینگونه نیستیم. در عوض، آموخته ایم که به سرعت بین وظایف جا به جا شویم. هنگامیکه در حال انجام وظیفهای هستیم، از وظیفه دیگر حتی آگاهی هم نداریم. برای مثال اگر در یک کنفرانس تلفنی حضور داشته باشید و توجه تان به ایمیل دریافتی باشد، تا زمانی که در حال چک کردن ایمیل تان باشید، متوجه آنچه که در حال روی دادن در کنفرانس است، نخواهید بود. در واقع شما متحمل مسالهای به نام «زمان جابهجایی» میشوید. این زمانی است که طول میکشد تا از یک فعالیت شناختی به فعالیت شناختی دیگری تغییر موضع دهید.
طبق گفتههای پژوهشگری به نام دیوید مایر، زمان جابهجایی میتواند مدت زمان اتمام وظیفه اول را به طور متوسط تا ۲۵ درصد افزایش دهد. به طور خلاصه، فعالیتهای همزمان بسیار ناکارآمد هستند.
در شرایطی که مدام با عوامل حواس پرتی مواجه میشویم، تمرکز کردن بسیار مشکل است، در حالی که میدانیم تمرکز برای انجام کارها به بهترین نحو، امری ضروری است. بدترین کاری که شما به عنوان یک رییس میتوانید انجام دهید این است که به کارمندان اصرار کنید که دائما ایمیلهایشان را چک کنند.
اشتباه ۲: کمیاضطراب به ما کمک میکند عملکرد بهتری داشته باشیم.
زمانی که بهترین عملکرد را دارید چه احساسی دارید؟ لحظهای به این موضوع فکر کنید. چه کلماتی به ذهنتان میآید؟ تقریبا همواره کلمات و واژگان مثبتی به یادتان میآید. اضطراب و نگرانی و حتی انگیزه ممکن است منبع انرژی باشند، اما برای همه اینها باید بهای سنگینی را بپردازیم.
هر قدر اضطراب بیشتری داشته باشید، کمتر خلاقانه و شفاف فکر میکنید و در عوض، بیشتر واکنش نشان میدهید و بدون فکر عمل میکنید. این اصلا برای شما خوب نیست و اگر دارای شغل نظارتی یا سرپرستی باشید برای شما عواقب سنگینی را نیز در پی دارد.
به عنوان یک رییس، به دلیل اختیار وقدرتی که دارید انرژی منفی شما میتواند تاثیر نامناسبی روی کارمندانتان بگذارد. در حقیقت، هر زمان که رفتار شما اضطراب کسی را افزایش دهد یا هر احساس منفی را در آنها به وجود آورد، احتمال اینکه آن افراد عملکرد موثری داشته باشند کم است.
هر قدر دارای انرژی مثبت تری باشید، به همان میزان انرژی مثبت کارمندانتان نیز افزایش مییابد و نتایج بهتری در انتظار شما خواهد بود.
اشتباه ۳: معمولا خلاقیت ذاتی است و آموزش آن غیرممکن است.
در یک اقتصاد جهانی که مشخصه آن رقابتهای بی سابقه و تغییرات مداوم است، تقریبا همه مدیران اشتیاق فراوان به شیوههایی دارند که نوآوری بیشتری رابه کار بگیرند. متاسفانه، اکثر مدیران خود را خلاق نمیدانند و اعتقاد عمیقی دارند که خلاقیت عمدتا ذاتی و جادویی است.
جالب اینجا است که محققان درباره مراحل خلاقیت و چگونگی دسترسی به آن به نتایج شگفت آوری دست پیدا کرده ا ند. اکثر فرهنگهای موجود در شرکتها و سیستمهای آموزشی توجه بیشتری به تفکر منطقی، آنالیزی و استقرایی نیمکره چپ مغز میکنند، اما متوجه اهمیت قابلیتهای بصری و شهودی نیمکره راست مغز نیستند.
هنگامیکه فرآیند خلاق تولید میشود، بین نیمکره چپ و راست حرکت میکند. خلاقیت به معنی استفاده از تمام مغز با انعطافپذیری بیشتر است.این فرآیند به شیوهای بسیار سیستماتیکتر و تعلیم پذیرتر از آن چیزی که ما تصور میکنیم آشکار و نمایان میشود. افراد میتوانند به سرعت یاد بگیرند که به آن نیمکره از مغز دسترسی پیدا کنند که در هر مرحله از فرآیند خلاقیت، بهترین خدمت را به آنها میکند و ایدههای نوآورانه را تولید میکند.
اشتباه ۴: بهترین شیوه برای انجام کار بیشتر، کار کردن به مدت طولانیتر است.
هیچ ایدهای برای کارفرمایان و کارمندان به اندازه این ایده مخرب نیست. دلیلش این است که ما نمیتوانیم مانند کامپیوترها بسیارسریع، پیوسته و به مدت طولانی کار کنیم.
در عوض، انسانها بین مصرف انرژی و تجدید نیرو به طور متناوب فعالیت دارند. رهبران بزرگ و روشن فکر میدانند که میزان ساعات کاری افراد، تعیین کننده ارزش کاری آنها نیست، بلکه میزان انرژی و نیرویی است که در این راه صرف میکنند.
به جای سوزاندن ذخیره انرژی مان در طول روز، تجدید نیروی متناوب میتواند انرژی ما را در تمام طول روز پایدار و ثابت نگه دارد. دورههای متناوب تجدید نیرو، حداقل هر ۹۰ دقیقه یکبار، این امکان را میدهد که کار بیشتر را در زمان کمتر و با تداومپذیری بیشتر انجام دهیم.
میخواهید این فرضیه را آزمایش کنید؟ در طول هفته آینده هر شب قبل از آنکه بخوابید، چالشیترین وظیفه را در برنامه کاری خود انتخاب کنید. در آغاز روز بعد، ۶۰ تا ۹۰ دقیقه را برای تمرکز بر روی فعالیت مورد نظر اختصاص دهید.
زمان شروع و توقف کار را انتخاب کنید و بدون هیچ وقفهای نهایت سعیتان را بکنید. مطمئنا آن روز پر بازدهترین روز کاری تان خواهد بود. هنگامی که کارتان پایان پذیرفت، به عنوان پاداش به خودتان یک استراحت برای تجدید قوا بدهید.
منبع: http://blogs.hbr.org
ارسال نظر