تاثیر نگرش فردی بر کارآیی
افزایش علاقه به کار بدون وسواس
کار کردن، برای برخی از افراد، با احساس مثبت و شادی درونی همراه است؛ به گونهای که بر همه جوانب کار احساس کنترل دارند و کار با دیگر فعالیتهای روزمرهشان هماهنگی دارد. روانشناسان معتقد هستند چنین افرادی دارای علاقه هماهنگ هستند؛
مترجم: هوتسا عسکری نسب
کار کردن، برای برخی از افراد، با احساس مثبت و شادی درونی همراه است؛ به گونهای که بر همه جوانب کار احساس کنترل دارند و کار با دیگر فعالیتهای روزمرهشان هماهنگی دارد. روانشناسان معتقد هستند چنین افرادی دارای علاقه هماهنگ هستند؛ اما در نوع دیگری از علاقه نسبت به کار که همان علاقه وسواسی نامیده میشود، افراد، میل شدیدی به درگیری با کار داشته و تضاد بیشتری بین علایق شخصی و دیگر زمینهها در زندگی احساس میکنند. کار این افراد اغلب موجب میشود که آنها نسبت به خود احساسی منفی و بیثبات داشته باشند. تفاوت مهمی بین علاقه وسواسی و هماهنگ وجود دارد. علاقه وسواسی هم میتواند مفید و سازنده باشد؟ زمانی که متوجه علاقه وسواسی خود شدید، چه کار باید کرد؟
به عقیده برخی مفسران، گاهی وسواس در مراحل اولیه راه اندازی یک شرکت میتواند مفید باشد؛ اما اختلاف نظرهایی در این زمینه وجود دارد. علاقه وسواسی به ندرت سودمند است. افراد با وسواس زیاد فقط دارای تمرکز بالا، متعهد و فداکار نیستند، بلکه دارای شخصیتی غیرقابل انعطاف، بیش از اندازه متعهد به کار هستند و جدایی از کار برای آنها بسیار دشوار است و به ندرت هم اتفاق میافتد. به این ترتیب، عادات بد از ابتدای کار شکل میگیرد و در طولانی مدت منجر به فرسودگی شغلی میشود. توجه داشته باشید که علاقه هماهنگ در کار با پیشرفت در ارتباط است. به عبارت دیگر فرد از نظر روانی در محل حضور دارد و در کار غرق میشود. تحقیقات نشان میدهد که این نوعی از پیشرفت است که به خلاقیت و نه به وسواس منجر میشود. احساسات مثبت و شادی درونی که ریشه در علاقه دارد به عظمت و بزرگی فرد منتهی میشود. از طرف دیگر، احساسات منفی، سختی کار و بیثباتی شخصیت است که همگی معلول وسواس در کار هستند. اکثر مردم حداقل دارای کمی علاقه وسواسی یا هماهنگ نسبت به کار هستند. رمز موفقیت در کار با افزایش بهرهوری، مبارزه با فرسودگی شغلی، افزایش علاقه هماهنگ و کاهش علاقه وسواسی ارتباط مستقیم دارد.
تغییر علاقه وسواسی
به علاقه هماهنگ
متاسفانه، تحقیقات علمی زیادی درباره تاثیر عملی علاقه انجام نگرفته است؛ اما میتوان به چندین مورد موثر در این زمینه اشاره کرد. در واقع این فرآیند دارای دو بخش است. ابتدا تشخیص علاقه وسواسی و سپس تقویت علاقه هماهنگ.
علائم خاصی، نشان دهنده علاقه وسواسی به کار است. در زیر به چندین مورد اشاره شده است:
۱. احساس انرژی کافی به هنگام انجام کار: آیا با شور و اشتیاق درگیر کار میشوید و از انجام کار لذت میبرید؟
۲. تعریف خود با معیارهایی به غیر از کار: کار چه بخشی از زندگی شما را به خود اختصاص میدهد؟
۳. داشتن تصویر مثبت از خود: افراد با علاقه وسواسی تصویر منفی از خود دارند و ارتباطات ناخودآگاه غیرارادی بین خود و مفاهیم نامطبوع برقرار میکنند.
۴. مکالمه درونی مثبت: برای مثال مکالمات شما در حین کار با کلماتی مانند خواستن، به دست آوردن و انتظار عجین شده است؟ یا با کلماتی مانند باید، لازم و اجبار همراه است؟
۵. توقف کار در هر زمان: تحقیقات اخیر نشان میدهد بازیکنانی با علاقه هماهنگ که آنلاین بازی میکنند، احساس مثبتی به بازی داشتند و از طرفی دیگر بازیکنان با علاقه وسواسی هم در حین بازی و هم در صورت محرومیت از بازی، احساس منفی و سرخوردگی داشتند. آیا همواره حتی با وجود بیمیلی احساس میکنید مجبور به کار کردن هستید؟ احساس تغییر و پیشرفت در واقع یک تجربه لذت بخش است؛ در حالی که علاقه وسواسی به کار، با حس اجبار همراه
است.
احتمالا پس از خواندن لیست و مشاهده علائم، متوجه وسواس خود شدهاید. اگر میزان علاقه وسواسی بیش از حد است، راهکارهایی برای رفع چنین مشکلی وجود دارد:
برنامهریزی اوقات فراغت: اگر به کار خود علاقه وسواسی دارید، با برنامه ریزی و انجام فعالیتهای دیگر (مانند صرف ناهار با یک دوست یا انجام فعالیت ورزشی) اوقات آزاد خود را در طول روز پر کنید. تعطیلات و اوقات فراغت را به خانواده، دوستان و انجام فعالیتهایی اختصاص دهید که از انجام آنها لذت میبرید. برنامهریزی در زندگی موجب صداقت در زندگی هم میشود.
فراموش کردن کار: پس از ترک محل کار، دسترسی به کار را غیرممکن کنید، برای مثال کامپیوتر و کارهای مختلف را به منزل نیاورید و از ایمیلهای جداگانهای برای خود و محل کار استفاده کنید. در منزل به هیچ وجه سری به ایمیلهای کاری نزنید (در صورت اجبار و صرفا محض اطلاع، پیغام بگذارید که در سر کار نیستید). علایق افراطی همانند عادات ناپسند باید به تدریج فراموش و کنار گذاشته شوند.
تغییر الگوهای فکری: وانمود کنید که دارای طرز فکر علاقه هماهنگ هستید. برای مثال، فکر «باید و الزام» را به «خواست و تمایل» تغییر دهید. ابتدا، به نظر دشوار و ناخوشایند است؛ اما در نهایت طرز تفکر علاقه وسواسی و رفتارهایی در این رابطه، از بین خواهد رفت. طبق تحقیقات اخیر، تغییر الگوهای فکری موجب افزایش عزت نفس و علاقه هماهنگ میشود.
سرگرمی جدید: خود را بیش از حد وقف کار و انجام پروژههای مختلف نکنید؛ چون عواقب منفی به دنبال خواهد داشت. انجام کارهای جانبی احساس مثبتی، به همراه دارد و هر اندازه انجام کار فضای کمتری از زندگی شما را به خود اختصاص دهد، به همان نسبت از میزان فرسودگی شغلی کاسته خواهد شد.
اگر تمامی این موارد کمک چندانی به شما نکرد، به مورد کاوی زیر توجه کنید: موسیقیدان جوان و با استعدادی مردد بود نوازندگی را به عنوان حرفه دنبال کند یا برای کسب تجربه و اطلاعات بیشتر، نوازندگی را برای مدتی به تاخیر بیندازد. هنرمندان با استعداد بسیاری با این کار تجارب فراوانی به دست آوردهاند. از طرفی، زمانبندی در عرصه موسیقی اهمیت فراوانی دارد و از سوی دیگر، استعداد صرفا در عالم موسیقی کافی نیست. شنوندگان نه تنها به استعداد هنرمند، بلکه به موارد بسیاری مانند حساسیت، حالت، دانش و تجارب کسب شده در خارج از حوزه موسیقی اهمیت فراوانی میدهند. نهایتا، موسیقیدان ادامه حرفه موسیقی خود را به تعویق انداخت تا به تقویت حس خودبپردازد.
او تجارب اندوخته آن سالها را با حساب بانکی مقایسه میکند که مایه دلگرمی، احساس امنیت و تقویت روحیه در طول زندگی است. مطمئنا چنین مسیری برای او چندان آسان و هموار نبوده است، از درس تاریخ موسیقی در دانشگاه هاروارد نمره خوبی نگرفت، اما بعید به نظر میرسد تجارب کسب شده در سالهای غیرآکادمیک به ضرر کار حرفهایاش بوده باشد. در حال حاضر یکی از بهترین نوازندههای ویولن سل است و نه تنها به دلیل استعداد باورنکردنی و احساس فداکاری قابل توجه است، بلکه به دلیل وسعت تفکر هنری، دلسوزی، توجه، دانش، اشتیاق مثبت و از همه بیشتر به دلیل علاقه هماهنگ مورد توجه است.
یکی از مهمترین نکات به منظور اجرا، خلاقیت، تصور و قوه ابتکار، داشتن علاقه است. به هیچ عنوان نمیتوان وجود علاقه را رد کرد، اما در زندگی به ندرت متوجه علاقه خود به دیگر بخشهای مهم زندگی میشویم. هنگامی که زندگی فردی از تعادل خارج میشود، علاقه دچار وسواس شده و زیان بار میشود. اما زمانی که از شخصیت و کار خود احساس رضایت کرده و درگیرکار شویم، آن گاه علاقه به رکن اساسی موفقیت طولانی مدت تبدیل میشود.
منبع: HBR
ارسال نظر