مترجم: م.زارع

نصیحتی برای ماجراجویان در کسب‌وکار: قبل از شروع، در اولین قدم تصمیم خود را برای اقدام کارآفرینانه بازبینی کنید، با این هدف که هزینه‌های فرصت احتمالی را این بار واقع بینانه بسنجید. شاون برکوسن یک کارآفرین سریالی می‌گوید: «تهیه‌ اعداد و ارقام به شدت می‌تواند برای شفاف ساختن منافع و هزینه‌های احتمالی در کارآفرینی کمک کند، مخصوصا اگر در فاز اول کارآفرینی قرار دارید.»

«اگر تصمیم دارید که شغل خود را یک سال رها کنید و به دنبال کارآفرینی بروید، باید دقیقا حساب کنید که این کار چقدر هزینه برای شما در بر دارد. سپس می‌توانید در این رابطه فکر کنید که آیا این ریسک، ارزش منفعت‌های بالقوه را دارد یا خیر.»

برای مثال آیا شما در شرایط مالی خاصی هستید تا بتوانید از حقوق ماهانه خود صرف نظر کنید و همین حالا به حرکتی پر ریسک دست بزنید یا آیا باید صبر کنید تا برخی از نقاط ضعف زندگیتان برطرف شود؟ اگر دارید شغلی پایدار را از دست می‌دهید تا مالک یک کسب و کار شوید، حساب کنید که شما اکنون چه میزان حقوق کسب می‌کنید (و همه مزایا از جمله بیمه و برخی پرداخت‌های فرعی را حساب کنید) و آن را به مقداری بیفزایید که باید خرج شروع یک کسب‌وکار جدید کنید. این مقدار، بدون حساب گذشت‌های شخصی و کار سخت، هزینه شروع یک کار جدید است. آیا ایده

کسب و کار شما و تعهدتان به کارآفرینی آنقدر قوی هست که بتواند این هزینه را جبران کند؟ و آیا این شانس وجود دارد که بازگشت سرمایه‌گذاری شما در یک چارچوب مشخص زمانی به دست شما برسد یا خیر؟ ایده کسب‌وکار خود را از طریق یک مطالعه امکان‌سنجی و نوشتن یک برنامه ساده کسب و کار عملی کنید.

وقتی نمی‌توانی شب را بخوابی

احساساتی که کارآفرینان به پشت میز کار می‌آورند بسیار حیاتی است. آن لحظه ای که دیگر نمی‌توانی بخوابی زیرا داری به اوج تحقق ایده ات فکر می‌کنی، باید سریع‌تر به اجرای آن اقدام کنی.

اما اجازه نده احساسات تو را از راه به در کند. به طور خاص، کارآفرینان زیادی در مورد محصول یا مشکلی که باید حل شود احساساتی هستند، بنابراین بخش بزرگی از تلاششان صرف توسعه محصول می‌شود و از مسائل مالی غافل می‌شوند.

به یاد داشته باشید که مسائل مالی قلب تپنده هرکسب و کاری است. در مورد بودجه‌بندی، پیش‌بینی و روند درآمد، جریان وجوه نقد، خرج‌ها و سربار حساس باشید.

جدا کردن خود از دسته

وقتی نوبت به خود کسب‌وکار می‌رسد، اطمینان حاصل کن که محصولات و خدماتت را از سایر محصولات موجود در بازار متمایز کرده‌ای. وادار کردن مشتریان به امتحان کردن یک چیز جدید یا اقدام به عملی جدید سخت‌تر از آن است که به نظر می‌رسد. همه ما بنده عادت هستیم. با این حال باید واقعا متمایز باشی تا بتوانی در رقابت با شرکت‌های موجود در بازار موفق شوی. پس مرحله اول متمایز کردن خود از دیگران است، اما برای ادامه دادن نباید از مشتری و تعامل با او غافل شد تا بتوانی وادارش کنی به تغییر تن دهد.

هزینه‌های خارجی را پایین نگه دارید. مبادا در ابتدای کار فریفته دفترهای جذاب و گران و بازاریابی پر زرق و برق شوید. در عوض بر آموزش و تربیت نیروی کار خود و استخدام افرادی سرمایه‌گذاری کنید که می‌توانند مشتریان جدیدی را وارد کسب‌وکار کنند و از عهده کارها به درستی برآیند.

در نهایت به خود یک مهلت بدهید که تا آن وقت در کارآفرینی موفق شده باشید. ضررهای خود را زودتر از آنکه انباشته شوند متوقف سازید.

کارآفرین بودن یعنی اینکه شما ایده‌های زیادی دارید. اگر فانتزی بهتر از واقعیت به نظر می‌رسد گیج و مایوس نشوید. به بازار گوش فرا دهید و میل خود را در جهت امتحان کردن چیزی متفاوت پیش ببرید.