مترجم: آزاده معدنیان

هند


مفهوم کار تیمی ‌آن گونه که در دنیای آنگلو ساکسون فهمیده می‌شود در رویکرد کاری هندی‌ها بیگانه است. یک تیم انتظار دارد دستورالعمل‌های دقیق و کامل توسط رهبر تیم یا رییس دریافت کند و سپس ‌این دستورات را با دقت دنبال نماید. از اعضای
تیم انتظار نمی‌رود که دستورالعمل‌هایی را که به آنها رسیده است، مورد سوال قرار دهند، بلکه توقع از آنها ‌این است که حتی اگر مشخص شود که مشکلی وجود دارد، از دستورات پیروی کنند. بنا بر‌این، رهبر تیم مسوولیت تمام و کمال را برای موفقیت یا شکست پروژه بر عهده می‌گیرد و باید همواره مسلط بر امور و به دنبال یافتن مشکلات باشد. در صورت بروز هر گونه اشکال، از رهبر تیم انتظار می‌رود که شخصا مشکل را مرتفع کند. مدیریت خرد (micro-management) کلید انجام کار است.

مالزی


تمام گروه‌های قومی‌ در مالزی اصولا گروه‌محور هستند که ‌این امر باعث می‌شود آنها ذاتا اعضای خوبی در تیم باشند. مالزیایی‌ها در صورتی که برای رسیدن به یک هدف تیمی ‌کاملا مشخص کار کنند، رضایت بیشتری خواهند داشت نسبت به وقتی که اهداف شخصی برای آنها تعریف شود. انگیزه از کار در قالب یک تیم‌ایجاد می‌شود، نه‌اینکه شخص به عنوان یک ستاره مطرح شود. چالشی که پیش‌روی یک مدیر خارجی در مالزی دارد ‌این است که چگونه پتانسیل بزرگ گروه را مهار کند. اعضای گروه مایلند احساس کنند که گروه آنها مانند یک خانواده است و‌اینکه روابط ورای ساعات کاری ادامه می‌یابند.‌این دلیل دیگری است برای آنکه مدیران به شادی و سلامتی اعضای تیم توجه کلی داشته باشند. با آنها گپ بزنید و نشان دهید از شرایط زندگی شخصی آنها آگاه هستید. پاداش‌این عمل شما به شکل انگیزه بالاتر اعضا و وفاداری اعضا به سازمان و همچنین وفاداری به شخص مدیر پدیدار خواهد شد.

اندونزی


وقتی اندونزیایی‌ها برای نیل به یک هدف تیمی ‌کاملا معین کار می‌کنند، بسیار راضی‌تر هستند نسبت به وقتی که اهداف فردی مشخص به آنها داده شود. از آنجایی که جامعه‌ای گروه محور دارند که در آن شان و موقعیت افراد از خانواده یا گروهی که به آن تعلق دارند نشات می‌گیرد، به ندرت لازم می‌شود که زمان زیادی برای‌ایجاد «روحیه تیمی» صرف شود. هر چند اطمینان حاصل کردن از‌اینکه تیم احساس امنیت کند حائز اهمیت است و همچنین‌اینکه شرایطی که در آنها اعضای تیم وجهه خود را از دست بدهند به حداقل خود برسد. یک رهبر تیم ماهر از مفهوم وجهه آگاهی دارد و نسبت به هر موقعیتی که حس همکاری و هماهنگی درون گروه را تهدید کند هوشیار است.

سنگاپور


اگر محیط تیمی تعامل هماهنگ افراد را ارتقا دهد به‌جای آنکه رویکردی رقابتی را ترویج دهد، سنگاپوری‌ها که اصولا افراد گروه محوری هستند، اعضای بسیار موثری در تیم خواهند بود. یک رهبر تیم خوب به سختی می‌کوشد تا جو تصمیم گیری مبنی بر تفاهمی‌درون تیمی ‌ایجاد کند که در آن افراد از احتمال از بین رفتن وجهه خود در امان باشند. تصمیمات در قالب تیمی‌ اتخاذ می‌شود و به همین دلیل موفقیت یا شکست نیز تیم محور است. به خاطر ماهیت تفاهمی‌تصمیمات تیمی‌عوامل خارجی ممکن است گاهی از عدم پیشرفت کار احساس ناامیدی کنند. سرعت بخشیدن به فرآیند تصمیم گیری از بیرون دشوار است و علاوه بر آن، هر مداخله‌ای می‌تواند باعث‌ایجاد رنجش و خشم شده و نهایتا روند انجام کار را حتی کندتر کند.

تایوان


تا هنگامی ‌که تلاش می‌شود که محیط گروه هماهنگ و امن باشد، تایوانی‌ها که اصولا افراد گروه محوری هستند، اعضای موثری در تیم خواهند بود. آنها انتظار دارند عضو ارشد تیم به آنها دستورالعمل داده و همچنین توقع دارند که شخص ارشد به طور مداوم و از نزدیک درگیر نحوه پیشرفت امور باشد. یکی از عناصر کلیدی کار تیمی‌در تایوان نیاز به حصول اطمینان از‌این امر است که تمام اعضا بتوانند وجهه خود را حفظ کنند و ‌اینکه کاری انجام نشود که اثر منفی بر وجهه شخصی در گروه داشته باشد. از‌این رو، هنگامی‌ که با یک تیم تایوانی کار می‌کنید، سعی کنید از وقایعی که بتواند یک یا چند شخص از اعضای گروه را در موقعیت بدی قرار دهد، بپرهیزید. اگر نیاز به بیان نکته‌ای منفی وجود دارد،‌ این کار را به طور خصوصی یا حتی توسط شخص ثالثی انجام دهید (تا هیچ کس خجالت زده نشود).