آیا هوش مصنوعی مولد ارزش این همه سر و صدا را دارد؟

چالشی که وجود دارد این است که هنوز تحقیقات زیادی صورت نگرفته که روش‌‌‌هایی را که هوش مصنوعی مولد می‌‌‌تواند اثر رقابتی را تغییر شکل دهد، بررسی کند. مشاوران و فروشندگان تکنولوژی، از اینکه می‌‌‌توانند محصولات و خدمات جدیدی را به کمک هوش مصنوعی مولد داشته باشند هیجان‌‌‌زده‌‌‌اند، اما دانشگاهیان حتی نمی‌‌‌توانند هنوز ارزیابی کنند که هوش مصنوعی مولد چگونه چشم‌‌‌انداز رقابتی را تغییر می‌‌‌دهد. با این حال، باید هرچه سریع‌‌‌تر یک نقشه اولیه تهیه کرد، چون تکنولوژی به سرعت در حال پیشرفت است و کسب‌‌‌ و کارها نمی‌‌‌توانند منتظر بمانند و دست روی دست بگذارند تا آب‌‌‌ها از آسیاب بیفتد.

نتیجه این است که نه تنها سیاستمداران و رهبران کسب و کار، بلکه دانشگاهیان و مشاوران باید عمیق‌‌‌تر کند‌و‌کاو کنند. آنها باید مدل‌‌‌ها و متدلوژی‌‌‌های خودشان را داشته باشند، بازارها و محصولاتشان را بررسی کنند و فرضیاتی را که این مدل‌‌‌ها و متدلوژی‌‌‌ها در گذشته بر اساس آنها شکل گرفته‌‌‌اند به چالش بکشند.  این موضوع مقاله جدیدی بوده که «مدرسه و موسسه مدیران» (IoD) با ارزیابی اثر مورد انتظار هوش مصنوعی مولد بر چشم‌‌‌انداز رقابتی بریتانیا منتشر کرده است. بودجه آن را «صندوق نوآوری و پژوهش بریتانیا» تامین کرده و «صندوق تبادل دانش مدرسه کسب و کار لندن» و همچنین کسب و کار مشاوره دیجیتال خود مایکل جاکوبایدز به نام «اولوشن»، حمایت بیشتری از آن کرده‌‌‌اند.

محققان با در دست داشتن ۲۷۷ پرسشنامه و همچنین گفت‌‌‌وگو با ۱۰۱ نفر در ۱۵ کارگاه و چند مصاحبه عمیق دیگر، به این نتیجه رسیدند که همه بخش‌‌‌ها به یک شکل و اندازه با هوش مصنوعی متحول نمی‌‌‌شوند. در نبود داده‌‌‌های آماری قابل قبول در مورد اثر این تکنولوژی، محققان در عوض بر روشی که شرکت‌‌‌ها از هوش مصنوعی مولد استفاده می‌‌‌کنند و همچنین انتظار مدیران از تحولات صنعتی، تمرکز کردند. پرسش‌‌‌ها، هم شرکت‌‌‌ها و مدل‌‌‌های کسب و کارشان را به صورت انفرادی پوشش می‌‌‌داد و هم بخش‌‌‌ها و اکوسیستم‌‌‌هایی که به آن تعلق داشتند.

در واقع این پروژه، هم استفاده از هوش مصنوعی مولد و هم اثر آن را بررسی کرده است. از نظر استفاده، یک شاخص کلیدی، میزان آمادگی رهبری سازمان برای درگیر شدن با این تکنولوژی بود که با توجه به اندازه کسب و کار فرق داشت. با اینکه میزان درگیر شدن رهبری سازمان، بر نحوه سرمایه‌‌‌گذاری شرکت‌‌‌ها در هوش مصنوعی مولد تاثیر عمیقی داشت، اما در شرکت‌‌‌های کوچک‌‌‌تر نسبت به کسب‌‌‌ و کارهای بزرگ‌‌‌تر، چندان مانع بزرگی محسوب نمی‌‌‌شد. مقاله می‌‌‌گوید سازمان‌‌‌های بزرگ‌‌‌تر که می‌‌‌خواستند سریع رشد کنند، باید با گزاره‌‌‌های رقابتی متعددی سروکله می‌‌‌زدند و بنابراین عدم ابتکار عمل از طرف رهبری سازمان، به یک مانع برای هوش مصنوعی مولد تبدیل می‌‌‌شد.

مساله جالب‌‌‌تر، فاکتورهایی بودند که کمک می‌‌‌کردند اثر تحول‌‌‌آفرین هوش مصنوعی مولد سنجیده شود. محققان دریافتند که اهمیت شناخت الگو در یک بخش یا حرفه خاص و همچنین اهمیت داده‌‌‌های اختصاصی برای یک کسب و کار، برای فایده‌‌‌بخشی این تکنولوژی مهم است. نگرانی‌‌‌ها در مورد دقت و سوگیری خروجی هوش مصنوعی مولد، سوالاتی در مورد امنیت و تبعیت از قانون، و همچنین دسترس‌‌‌پذیری مهارت‌‌‌های حرفه‌‌‌ای و تخصص، جزو موانع کلیدی به‌‌‌کارگیری هوش مصنوعی هستند.  اما در بلند مدت، آنچه اهمیت دارد، ویژگی‌‌‌های خود تکنولوژی و نحوه به کار بردن این ویژگی‌‌‌ها در بخش‌‌‌ها یا صنایع خاص است و اینکه آیا همه آن را یک تهدید می‌‌‌دانند یا دارایی.

به عنوان مثال، طبق شواهد، صنعت تبلیغات ظاهرا با تحولات گسترده‌‌‌ای مواجه شده و خیلی از آژانس‌‌‌های تبلیغاتی تعدیل نیروی گسترده داشته‌‌‌اند، چون خیلی از مشتریان آنها خودشان در خانه و با کمک هوش مصنوعی مولد کارهایشان را انجام می‌‌‌دهند. این مقاله اشاره می‌‌‌کند که کل صنعت ممکن است به خاطر این موضوع از بین برود و محو شود. البته، همزمان تبلیغات جزو آن بخش‌‌‌هایی بود که پاسخ‌‌‌دهندگان انتظار داشتند هوش مصنوعی مولد «فرصتی برای متمایز کردنش» ایجاد کند و در نتیجه به یک مزیت رقابتی برسد. مثلا اهمیت شناخت الگوها در این بخش، محرک موفقیت رقابتی است. این موضوع در مورد بخش‌‌‌های دیگر مثل خدمات درمانی یا حقوق و آموزش هم صدق می‌‌‌کند.

یک عامل کلیدی و فاکتور متمایزکننده دیگر بین شرکت‌‌‌هایی که در بخش‌‌‌های مختلف فعالیت می‌‌‌کنند، اهمیتی است که هر شرکت به داده‌‌‌های اختصاصی‌‌‌اش می‌‌‌دهد. نظرسنجی مذکور مشخص کرد پاسخ‌‌‌دهندگانی که داده‌‌‌های اختصاصی را مهم می‌‌‌‌‌‌دانند «۶۳ درصد بیشتر احتمال دارد که معتقد باشند هوش مصنوعی مولد می‌‌‌تواند آنها را تا حد زیادی متمایز کند.» خبر بد این است که هوش مصنوعی مولد می‌‌‌‌‌‌تواند بین شرکت‌‌‌هایی که داده‌‌‌های اختصاصی دارند یا منابعی دارند که این داده‌‌‌ها را جمع‌‌‌آوری کنند، و شرکت‌‌‌هایی که منابعی برای ساخت و دیجیتالی کردن پایگاه داده ندارند، نابرابری‌‌‌های گسترده‌‌‌تری ایجاد کند. به طور مشابه، شرکت‌‌‌هایی که منابعی دارند که می‌‌‌توانند محصولات خود را متناسب‌‌‌سازی کنند، از شرکت‌‌‌هایی که برای شناسایی نیازها و رفتارهای مشتری در جایگاه خوبی قرار ندارد، جلو خواهند زد.  به هر حال، یکسری بخش‌‌‌ها هستند که یا به خاطر قوانین عمومی یا به خاطر اساسنامه‌‌‌های حرفه‌‌‌ای خودشان، تا حد زیادی تحت حمایتند. پروفسور جاکوبایدز به طعنه می‌‌‌گوید که شاید وکلا روی کاغذ بیشترین آسیب را از هوش مصنوعی مولد ببینند، چون کارشان کاملا بر اساس شناسایی الگو از طریق رویه‌‌‌های قضایی و قراردادهای استاندارد شده است که می‌‌‌توان آنها را به راحتی با ماشین جایگزین کرد. اما واقعیت این است که وکلا تحت حمایت چارچوب‌‌‌های قانونی هستند که خودشان آنها را طراحی کرده‌‌‌اند.

جاکوبایدز در یک سخنرانی تازه گفته «ما به عنوان یک جامعه، یکسری درخواست‌‌‌ها و انتظارات را از جایی داریم که از آنجا مشاوره می‌‌‌گیریم. و این الزام‌‌‌آور بودن مقررات است که به سازمان‌‌‌هایی که آن را اجرا می‌‌‌کنند دست بالا را می‌‌‌دهد.»  با در نظر گرفتن این تفاوت‌‌‌ها، مقاله از سیاستمداران می‌‌‌خواهد برای تعیین چارچوب‌‌‌های مورد نیاز در به کارگیری هوش مصنوعی در بخش‌‌‌های مختلف، نقش خودشان را ایفا کنند و اثرات مقررات را هم برای حفاظت و حمایت از کسب‌‌‌ و کارها و هم برای منافع عمومی، در نظر بگیرند.

همان‌‌‌قدر که از سیاستمداران انتظار می‌‌‌رود از به‌‌‌کارگیری هوش مصنوعی مولد در بخش‌‌‌هایی که در معرض ریسک افزایش نابرابری شرکتی هستند حمایت هدفمند داشته باشند، از آنها خواسته می‌‌‌شود به دنبال روش‌‌‌هایی برای دموکراسی‌‌‌سازی داده‌‌‌های اختصاصی باشند تا منافع اجتماعی گسترده‌‌‌تری به وجود آید. این موضوع می‌‌‌تواند به اشتراک‌‌‌گذاری داده‌‌‌هایی که از حریم شخصی محافظت می‌‌‌کنند و همزمان امکان پیشرفت جمعی در تحقیق و توسعه را به وجود می‌‌‌آورند، شامل شود. توصیه‌‌‌های سیاسی دیگر عبارتند از: تشویق شرکت‌‌‌ها به فراتر بردن نگاهشان از کاهش هزینه و تمرکز بر فرصت‌‌‌های جدید درآمدزایی که هوش مصنوعی مولد می‌‌‌تواند فراهم آورد، بازطراحی نظام آموزشی برای دنیای پسا-هوش مصنوعی از طریق آماده‌‌‌سازی نیروی کار برای تقاضاهای جدید، و تشویق قانون‌‌‌گذاران به اجتناب از تمرکز بر یک بازار و بررسی کاربرد هوش مصنوعی مولد در بخش‌‌‌های دیگر و مدل‌‌‌های کسب وکارشان.

در نهایت، این مقاله می‌‌‌گوید بریتانیا در تعیین یک چارچوب قانونی برای هوش مصنوعی مولد، از اتحادیه اروپا و حتی چین عقب مانده و مسوولیت را به قانون‌‌‌گذاران فعلی با وظایف محدودتر واگذار کرده است.

منبع: ماهنامه کارخانه، شماره ۴۵