«پارادوکس حریم خصوصی»، پیامد دنیای هوشمند

این همان چیزی است که از آن با عنوان «پارادوکس حریم خصوصی» یاد می‌شود. پارادوکس حریم خصوصی می‌‌‌گوید بسیاری از افرادی که نگران شکسته ‌‌‌شدن حریم خصوصی‌‌‌شان هستند حاضر نیستند برای محفوظ ماندن این حریم پول بپردازند. تحقیق‌‌‌های بسیاری که در زمینه حفظ حریم خصوصی در جهان انجام شده این موضوع را تایید می‌کنند.

 سرمایه‌‌‌داری تجسسی

اینکه ما در ازای استفاده از اپلیکیشن‌‌‌ها و سرویس‌‌‌های مختلف هیچ پولی پرداخت نکنیم اما موافقت کنیم که اطلاعات مربوط به خود را در اختیار شرکت‌های ارائه‌‌‌دهنده آن اپلیکیشن‌‌‌ها و سرویس‌‌‌ها قرار دهیم باعث ایجاد و گسترش نوع جدیدی از سرمایه‌‌‌داری شده‌‌‌ایم که به آن «سرمایه‌‌‌داری تجسسی» گفته می‌شود؛ سرمایه‌‌‌داری جدیدی که با فیس‌‌‌بوک آغاز شد و با گوگل به اوج رسید و توسط سایر شرکت‌ها گسترش پیدا کرده است.

در این شکل جدید سرمایه‌‌‌داری، به‌‌‌جای کالاها و خدمات از داده استفاده می‌شود. داده‌‌‌های جمع‌‌‌آوری‌‌‌شده از کاربران و پروفایل‌‌‌ها به شرکت‌ها فروخته می‌شود تا آنها بتوانند تبلیغات و پیام‌‌‌های هدفمند و دقیقی را برای مشتریان بالقوه خود ارسال و آنها را به مشتریان بالفعل و دائمی خود تبدیل کنند.

در چنین دنیایی، هر کلیکی که کاربران می‌کنند، به هر وب‌سایتی که سر می‌‌‌زنند و هر صفحه‌‌‌ای که در شبکه‌‌‌های اجتماعی باز می‌کنند، حکم افشاکننده اطلاعات شخصی و علایق و نیازمندی‌‌‌های آنها را دارد. شرکت‌های بسیاری در دنیا وجود دارند که حاضرند برای چنین اطلاعات ارزشمندی درباره کاربران پول خوبی بپردازند.

در این میان آنچه قطعی و گریزناپذیر است این واقعیت است که چنین مدل کسب و کاری به طور حتم از طریق حمله مخفیانه به حریم خصوصی کاربران و استخراج اطلاعات شخصی آنها امکان‌‌‌پذیر خواهد بود. هر چقدر شرکت‌های مهاجم بتوانند بیشتر و دقیق‌‌‌تر به حریم خصوصی کاربرانشان سرک بکشند و اطلاعات جمع‌‌‌آوری کنند، پول بیشتری از طریق فروش این اطلاعات به شرکت‌های مشتاق و نیازمند به جیب خواهند زد.

در واقع سرمایه‌‌‌داری تجسسی را باید پیامد گریزناپذیر دنیای هوشمند امروز نامید؛ دنیایی که هر چه هوشمندتر می‌شود بر میزان تجسس و پایش و سرک‌‌‌ کشیدن شرکت‌ها در حریم خصوصی کاربران افزوده می‌شود. اگر این روند همچنان ادامه پیدا کند، تا چند سال دیگر اصولا چیزی به نام حریم خصوصی وجود نخواهد داشت.

 خواب‌‌‌گردی در دنیای پر از تجسس

وضعیت ما در دنیای هوشمند امروز، شبیه به خواب‌‌‌گردی است که به ‌‌‌صورت ناخواسته و در حالتی بین خواب و بیداری و بین هوشیاری و ناخودآگاه به راه افتاده و نمی‌‌‌داند که چه می‌کند. بهترین عنوانی که به این وضعیت ما انسان‌‌‌های غرق در دنیای هوشمند می‌توان داد «خواب‌‌‌گردی در دنیای پر از تجسس» است.

در این حالت ما کاربران دنیای هوشمند بدون اینکه بدانیم و بخواهیم، آزادی و حریم خصوصی‌‌‌مان را به شرکت‌هایی که در حال سرک‌‌‌ کشیدن در تمام شئون زندگی ما هستند و کنش‌‌‌ها و واکنش‌‌‌های ما را کنترل می‌کنند فروخته‌‌‌ایم. در این دنیای عجیب‌‌‌وغریب، اگرچه چشمان ما باز است و به ‌‌‌ظاهر هوشیار هستیم، اما در واقع شبیه همان خواب‌‌‌گرد بی‌‌‌اراده‌‌‌ای هستیم که گیج و منگ به این‌‌‌سو و آن‌‌‌سوی دنیای هوشمند کشانده می‌‌‌شویم.

اما این خواب‌‌‌گردی ما از کجا شروع شده و چه شده که به چنین وضعیتی گرفتار آمده‌‌‌ایم؟

عروسک‌‌‌های باربی برای اولین‌‌‌بار در سال ۱۹۶۳ پا به عرصه وجود گذاشتند و به خاطر اندام باریک و کشیده‌‌‌ای که داشتند از بسیاری جهات تبلیغ‌کننده لاغری و کاهش وزن در بسیاری از دختران شدند و خیلی‌‌‌ها را به سمت کمتر خوردن سوق دادند. چند سال بعد یعنی در سال ۱۹۹۲ نیز عروسک‌‌‌های باربی سخنگویی روانه بازارهای جهانی شدند که قادر به صحبت کردن بودند و جملاتی مانند «ریاضی سخته پس بیا بریم خرید» را بر زبان می‌‌‌آوردند و از نظر خیلی‌‌‌ها این طور القا می‌‌‌کردند که دختران فاقد استعداد یادگیری ریاضی به خوبی پسران هستند و بهتر است که بیشتر مصرف‌کننده باشند تا تولیدکننده!

نقطه اوج تاثیرگذاری اجتماعی عروسک‌‌‌های باربی اما در سال ۲۰۱۵ به وقوع پیوست، یعنی زمانی که مدل جدیدی از این عروسک‌‌‌ها به نام «هلو باربی» به بازارها روانه شد که قادر به تشخیص احساساتی مانند ترس و ناامیدی و نگرانی در صاحبانشان بودند و می‌توانستند نسبت به این احساسات واکنش نشان دهند. اما این عروسک‌‌‌های هوشمند دارای یک قابلیت مخفی از دید بچه‌‌‌ها بودند و آن اینکه صدای بچه‌‌‌ها وقتی با عروسک‌‌‌های‌‌‌شان حرف می‌‌‌زدند ضبط می‌‌‌شد و از طریق اینترنت برای سرور مرکزی عروسک‌‌‌های باربی ارسال می‌‌‌شد. این امکان هم وجود داشت که این صداهای ضبط شده به اشخاص ثالث از جمله پدر و مادرهای بچه‌‌‌ها فروخته شود.

این قابلیت عروسک‌‌‌های هلو باربی از بسیاری جهات یک نوآوری غافلگیرکننده و در عین حال نگران‌‌‌کننده به حساب می‌‌‌آمد، چرا که باعث می‌‌‌شد بچه‌‌‌ها از عروسک‌‌‌های محبوبشان بترسند و بیم این را داشته باشند که عروسکشان به آنها خیانت کند و اسرار و درد‌دل‌‌‌های آنها را به والدینشان لو دهد. در واقع آنچه عروسک‌‌‌های هلو باربی انجام می‌‌‌دادند شبیه همان کاری است که رسانه‌‌‌های اجتماعی محبوب کاربران انجام می‌‌‌دهند و اسرار مگوی کاربرانشان را افشا کرده یا آنها را در اختیار اشخاص ثالث قرار می‌‌‌دهند.

منبع: کتاب The age of AI: and our human future