ماتریس اولویت‏‏‌های پایداری کسب‌و‌کار

با این نگاه وارد بحث می‌‌‌شویم که پایداری را باید در استراتژی کسب و کار ادغام کرد و نباید آن را به عنوان یک استراتژی مجزا پیش برد. این سخن به معنای آن است که شیوه مواجهه شما با پایداری، همان شیوه برنامه‌‌‌ریزی کسب‌و‌کارتان است. به این صورت، نخست روندهای پایداری مرتبط و ریسک‌‌‌ها و فرصت‌‌‌های مرتبط با آن را شناسایی می‌‌‌کنید.

به عبارت دیگر، با لنز پایداری، جنبه‌‌‌های مختلف فعالیت و استراتژی خود را می‌‌‌سنجیم: کدام مسائل مادی (فیزیکی و ملموس) مسوولیت اجتماعی در صنعت/کسب‌و‌کار ما برجسته‌‌‌تر هستند؟ رقبا چه رفتاری دارند؟ چه ویژگی‌‌‌ها و رفتارهایی باعث رضایت و مشارکت مشتریان می‌شود؟ ما چگونه بهترین کارکنان خود را جذب و حفظ می‌‌‌کنیم؟ حوزه قانون‌گذاری به کدام سمت می‌‌‌رود؟ چه فناوری‌‌‌هایی ممکن است کمک کنند؟ برای رسیدن به اهدافمان فرصت همکاری با چه کسانی را داریم؟

شناسایی مولفه‌‌‌های مادی مسوولیت اجتماعی

نخستین گام در تدوین استراتژی پایداری، شناسایی و اولویت‌‌‌بندی مسائل مادی مسوولیت اجتماعی و زیست‌‌‌محیطی شرکت است. منظور از مسائل مادی، جنبه‌‌‌های فیزیکی و ملموس، به‌‌‌ویژه موارد اثرگذار در وضعیت مالی کوتاه‌مدت و بلندمدت شرکت و ذی‌نفعان آن (مانند کارکنان و جامعه) است. از جنبه دیگر، منظور از مادی همان مسائلی است که اثری ملموس بر شرکت شما دارند یا شرکت شما بر آنها اثر می‌‌‌گذارد. به عنوان مثال، یک شرکت نفت و گاز اثری ملموس و مادی بر تغییرات اقلیمی می‌‌‌گذارد، ولی تغییرات اقلیمی نیز بر شرکت اثر دارند؛ به دلیل قوانین دولتی ناظر بر میزان آلایندگی صنایع و همچنین انتظارات و شاید دادخواست‌‌‌های شهروندان. این موضوع را به وضوح در مثال شرکت نفتی شل می‌توان مشاهده کرد که در پی فشارهای ذی‌نفعان هلندی در سال ۲۰۲۱، محکوم به کاهش ۴۵ درصدی میزان انتشار گازهای گلخانه‌‌‌ای خود تا سال ۲۰۳۰ نسبت به سطح ۲۰۱۹ شد.

یک پژوهش روی عملکرد ۲۳۰۰ شرکت‌‌‌ بورسی جهان طی بازه‌‌‌ای ۲۰ ساله، نشان داد توجه به مسائل مادی مسوولیت اجتماعی منجر به برتری عملکردی ۶ درصدی نسبت به رقبا شده است. شرکت‌هایی که همزمان به مسائل مادی و غیرمادی پرداخته بودند، ۲‌درصد عملکرد بهتری نسبت به رقبا داشتند و شرکت‌هایی که فقط به مسائل غیرمادی پرداخته بودند، فقط ۰.۰۶‌درصد بالاتر از رقبا قرار گرفته بودند.

در نهایت شرکت‌های بی‌‌‌توجه به مسوولیت‌‌‌های اجتماعی، عملکردی منفی ۲.۹ درصدی نسبت به رقبایشان داشتند. یافته‌‌‌ مهم این پژوهش، آن است که به دلیل محدودیت منابع شرکت‌ها، نه‌تنها همزمان نمی‌توان به تمام مسائل مادی و غیرمادی مسوولیت‌‌‌ اجتماعی پرداخت، بلکه حتی در بین مسائل مادی نیز نیاز به اولویت‌‌‌بندی است. اگر منابع و تمرکز خود را روی چند اولویت اصلی قرار دهید، بهتر از آن است که این منابع را روی تعداد زیادی از پروژه‌‌‌ها بگذارید که در نهایت هیچ‌کدام پیشرفت ملموسی نخواهند کرد.

شناسایی و دسته‌‌‌بندی ذی‌نفعان

درک خواسته‌‌‌های ذی‌نفعان برای بقای شرکت‌های امروزی حیاتی است. از آنجا که شرکت‌ها در رقابت برای جذب استعداد، حل تضادها با جامعه، مواجهه با سازمان‌های مردم‌نهاد، جذب سرمایه‌گذاران بلندمدت و کسب حمایت دولت هستند، رابطه آنها با ذی‌نفعان سرنوشت‌‌‌ساز است.

در این میان، نه می‌توان رضایت همه ذی‌نفعان را به دست آورد و نه چنین کاری منطقی است. به همین دلیل، شناسایی ذی‌نفعان کلیدی و اولویت‌‌‌بندی نگرانی‌‌‌های مسوولیت اجتماعی مادی آنها به کاهش ریسک و احتمال یافتن شرکای بالقوه کمک زیادی می‌‌‌کند. به عنوان مثال، بسیاری از شرکت‌های امروزی با سازمان‌های غیرانتفاعی و مردم‌نهاد وارد همکاری شده‌‌‌اند تا شرایط زیست‌‌‌محیطی و اجتماعی را در زنجیره‌‌‌های تامین خود بهبود دهند.

ایجاد یک ماتریس مادی

ماتریس مادی می‌تواند شالوده‌‌‌ای برای تدوین استراتژی پایداری شرکت باشد. این ماتریس به شکل نقشه‌‌‌ای بصری، تحلیل درونی شرکت از مسائل مسوولیت اجتماعی و زیست‌‌‌محیطی را با دیدگاه‌‌‌ها و بازخوردهای ذی‌نفعان انطباق می‌‌‌دهد. شیوه ترسیم آن به این صورت است که دو محور عمودی و افقی را مشخص می‌‌‌کنیم. محور افقی نشان‌‌‌دهنده این است که هر مسأله در بازه‌‌‌ای صفر تا ۵ ساله چه میزان بر کسب‌و‌کار و عملکرد اقتصادی ما اثر می‌‌‌گذارد. در محور عمودی، میزان اهمیت مسأله برای ذی‌نفعان مشاهده می‌شود. سپس هر مسأله براساس این تحلیل دو‌بخشی، ‌‌‌ روی محدوده خاصی از ماتریس نشان داده می‌شود. همچنین هر مورد را می‌توان با رنگی خاص روی ماتریس مشخص کرد که نشان دهد دغدغه کدام ذی‌نفعان هستند.

در نهایت، تمام صفحه ماتریس به سه بخش تقسیم می‌شود که شامل اولویت بالا، اولویت متوسط و اولویت پایین است. اولویت بالا که گوشه بالا و سمت راست ماتریس می‌شود، مسائلی هستند که نه‌تنها نقش زیادی در عملکرد ۵ سال پیش‌‌‌روی شرکت خواهند داشت، بلکه ذی‌نفعان نیز نگرانی بزرگی بابت آن دارند. ممکن است برای یک شرکت خاص، تغییر اقلیم، بسته‌‌‌بندی و پسماند، آب یا اخلاقیات در زنجیره تامین در این محدوده حیاتی قرار بگیرند. در حالی که نمی‌توان سایر مسائل را کنار گذاشت، منطق حکم می‌‌‌کند که بیشترین توجه و منابع برای ارتقای این مسائل صرف شوند.

منبع: Trellis