مشاور عزیز،

من مدیر فروش و عضو هیات‌مدیره یک استارت‌آپ هستم که سال‌ها پیش، بعد از فارغ‌‌‌التحصیلی از دانشگاه آن را همراه با چند نفر از دوستانم تاسیس کردیم. این شرکت، مثل بچه من است که حس می‌‌‌کنم باید صبح و شب به آن رسیدگی کنم. صبح‌‌‌ها یک ساعت زودتر از همه به شرکت می‌‌‌روم. معمولا تا ساعت ۸ سر کار هستم و بعد از ترک آنجا نیز در خانه، کارهای مربوط به شرکت را انجام می‌‌‌دهم. چند روز پیش یکی از دوستان نزدیکم به من گفت که حس می‌کند من معتاد به کارم. اظهارنظرش فکرم را درگیر کرد. آیا به نظر شما حرف او درست است؟

پاسخ: دوست عزیز، در جوامعی که کار زیاد و مشغله داشتن را یک ارزش می‌‌‌دانند اعتیاد به کار تبدیل به یک مشکل فراگیر شده. طی دو دهه اخیر، تحقیقات متعددی در این‌‌‌باره انجام شده. روان‌شناسان بیشتر به این موضوع پرداخته‌‌‌اند که اعتیاد به کار تا چه حد می‌تواند آسیب‌‌‌زا باشد. اجازه بده کمی درباره‌‌‌اش توضیح دهم. اعتیاد به کار یعنی نه تنها بیش از حد خود را وقف کار کنی بلکه نیاز مبرم و غیرقابل کنترلی به کار کردن داشته باشی، حتی به قیمت از دست دادن سلامت فردی و ارتباطاتت.  واژه Workaholic یا معتاد به کار برای اولین بار در سال ۱۹۷۱ توسط «وین ای. اوتس»، نویسنده و روان‌شناس آمریکایی مطرح شد.

او در کتابش به نام «اعترافات یک معتاد به کار» به حقایقی درباره این موضوع پرداخته. اما دیکشنری آکسفورد ادعا می‌کند که اولین اشاره به این موضوع به سال ۱۹۴۷ برمی‌‌‌گردد.

به هر حال، از آن زمان به بعد، تعریف، تشخیص و درمان این مشکل تکامل یافته، هرچند به کندی. گرچه اعتیاد به کار به طور رسمی یک اختلال روانی محسوب نمی‌شود اما کارشناسان معتقدند که این یک مشکل مربوط به سلامت روان است. یکی از روش‌های تشخیص اعتیاد به کار، شاخص «برگن» است که کمک می‌کند علائم آن را بشناسیم و پیچیدگی‌هایش را درک کنیم. در این تست، از تو خواسته می‌شود به هر یک از هفت معیار زیر از ۱ تا ۵ نمره دهی. ۵ یعنی همیشه، ۴ یعنی اغلب، ۳ یعنی گاهی، ۲ یعنی به ندرت و ۱ یعنی هیچ وقت. با استفاده از این روش می‌توانی شدت اعتیاد به کارت را تشخیص دهی:

۱- به این فکر می‌‌‌کنی که چطور زمان بیشتری برای کار کردن آزاد کنی.

۲- زمان بیشتری از چیزی که در نظر داشتی صرف کار می‌‌‌کنی.

۳- کار می‌‌‌کنی تا احساس گناه، اضطراب، درماندگی و افسردگی‌‌‌ات را کمتر کنی.

۴- دیگران به تو می‌‌‌گویند کمتر کار کنی اما گوش نمی‌‌‌دهی.

۵- اگر از کار منع شوی، استرس می‌‌‌گیری.

۶- به دلیل کار کردن، سرگرمی و اوقات فراغت و ورزش در اولویتت نیستند.

۷- آنقدر کار می‌‌‌کنی که به سلامتت آسیب می‌‌‌زنی.

اگر به چهار مورد یا بیشتر، نمره چهار یا بالاتر بدهی، می‌توان این‌طور نتیجه گرفت که گرایش به اعتیاد به کار داری.

اما اثرات منفی اعتیاد به کار چیستند؟ پیامدهای سلامتی اعتیاد به کار محدود به محل کار نیستند. ممکن است در بلندمدت دچار استرس، کم‌‌‌خوابی، عدم‌رسیدگی به خود و طیف گسترده‌‌‌ای از مشکلات جسمی و روحی شوی. مشکلات قلبی عروقی، اضطراب و افسردگی و فرسودگی از جمله پیامدهای احتمالی اعتیاد به کار هستند. به‌‌‌علاوه، خستگی و فرسودگی ناشی از کار زیاد می‌تواند خلاقیت، توانایی حل مساله و عملکرد کلی تو را مختل کند. اعتیاد به کار حتی می‌تواند به روابط کاری و غیر کاری فرد آسیب بزند. کارکنان فرسوده از یک جایی به بعد، دل به کار نمی‌‌‌دهند و این می‌تواند در شکل‌‌‌گیری یک محیط کار سمی نقش داشته باشد. خارج از محیط کار، غافل شدن از خانواده، دوستان و ارتباطات اجتماعی می‌تواند روابط را سرد کند و احساس تنهایی در فرد ایجاد کند. اما تفاوت اعتیاد به کار با سایر اعتیادها چیست؟ گرچه بعضی از ویژگی‌های اعتیاد به کار با سایر اعتیادها مشترک است اما ویژگی‌‌‌هایی نیز دارد که آن را از بقیه متمایز می‌کند. سایر اعتیادها معمولا از سوی جامعه یک انگ اجتماعی محسوب می‌‌‌شوند، در حالی که فرد معتاد به کار اغلب مورد تحسین مردم است. این پذیرش اجتماعی باعث می‌شود تشخیص و تغییر این عادت برای فرد سخت‌‌‌تر شود. یکی دیگر از ویژگی‌‌‌های آن، کمرنگ بودن مرز میان کار و زندگی شخصی است. افراد معتاد به کار معمولا از بازدهی و دستاوردهای کاری خود کسب ارزش و اعتبار می‌کنند. این وجه تمایز میان اعتیاد به کار و سایر اعتیادهاست. اما در پایان، وقتی مشخص شد که معتاد به کار هستیم، چطور با آن مقابله کنیم؟

مقابله با این مشکل، یک گام اساسی در راستای ایجاد توازن میان کار و زندگی است. چند استراتژی که برای مقابله با اعتیاد به کار استفاده می‌‌‌شوند از این قرارند:

۱- خود اندیشی. اولین گام برای مقابله با اعتیاد به کار این است که درباره خودت فکر کنی. می‌توانی عادات کاری خود را بررسی کنی و ببینی آیا با یک سبک زندگی سالم، مطابقت دارند یا نه.

۲- تعیین حد و مرز. ایجاد حد و مرز مشخص میان کار و زندگی شخصی بسیار مهم است. باید ساعات کارت را دقیقا مشخص کنی و به خودت تعهد بدهی که طی ساعت‌‌‌های غیر کاری، حتما کار را کنار بگذاری تا توازن بهتری ایجاد کنی. می‌توانی این حد و مرزها را با همکارها و مدیران در میان بگذاری تا فرهنگ احترام به اوقات فردی و سلامت، تقویت شود.

۳- خود مراقبتی. باید فعالیت‌‌‌هایی را در اولویت قرار دهی که به سلامت جسمی و روحی‌‌‌ات کمک می‌کنند. این یکی از جنبه‌‌‌های اصلی مقابله با اعتیاد به کار است. خواب کافی، ورزش منظم و شرکت در کارهای لذت‌‌‌بخش و آرامش‌‌‌بخش از جمله این فعالیت‌‌‌ها هستند.

۴- سپردن کار به دیگران و دریافت حمایت. قرار نیست همه کارها را تنهایی انجام دهی. در صورت امکان بعضی کارها را به دیگران بسپار و از همکارها و مدیران، درخواست حمایت کن تا فشار کار تقسیم و از فرسودگی‌‌‌ات جلوگیری شود.

۵- مدیریت زمان. اولویت‌‌‌بندی وظایف، تعیین اهداف واقع‌‌‌بینانه و اجتناب از تعهد غیرضروری، مهارت‌‌‌های لازم برای مقابله با اعتیاد به کار هستند. به‌‌‌علاوه، باید یاد بگیری در صورت لزوم به دیگران نه بگویی.

۶- ذهن‌‌‌آگاهی و کاهش استرس. این تکنیک‌‌‌ها را در روتین روزانه‌‌‌ات بگنجان. مدیتیشن، تمرین‌‌‌های نفس عمیق و سایر تکنیک‌‌‌های آرام‌‌‌سازی کمک می‌کنند رویکرد متوازن‌‌‌تری نسبت به کار داشته باشی و استرست را کاهش دهی.

و در پایان، اگر به نقطه‌‌‌ای رسیدی که سلامت و ارتباطاتت به طرز چشمگیری مختل شد، از یک تراپیست یا مشاور کمک بخواه تا راهنمایی‌‌‌ها و حمایت‌‌‌های لازم را در اختیارت بگذارد.

منبع: Indeed