بروز رفتارهای پیش‌بینی‌‌‌نشده و غیرعادی و ناگهانی از جانب رانندگان که همیشه قوانین و مقررات رانندگی را رعایت نمی‌‌‌کنند در کنار رفتارهای پیش‌بینی‌‌‌نشده عابران پیاده و همچنین حیوانات و شرایط آب‌‌‌وهوایی و متغیرهایی مانند رانندگی در شب و شرایط خاص جوی و دمایی همگی جزو ابهاماتی هستند که کار را برای نقش‌‌‌آفرینی بی‌‌‌نقص و عالی هوش مصنوعی در زمینه ماشین‌‌‌های خودران سخت و پیچیده می‌‌‌کنند.

به‌‌‌طور کلی، برداشت‌‌‌های نادرست و سردرگمی در خصوص آنچه تکنولوژی می‌تواند واقعا به ما ارائه دهد و نگرش‌‌‌ها و طرز تلقی مردم در خصوص ماشین‌‌‌های خودران از عناوینی که عموم مردم به این نوع ماشین‌‌‌ها می‌‌‌دهند، شروع می‌شود:

رانندگی خودکار، ماشین‌‌‌های بدون راننده و ماشین‌‌‌های تمام‌‌‌اتوماتیک و تمام این عناوین و تعبیرات باعث بالا رفتن انتظارات و توقعات عموم مردم و جامعه از ماشین‌‌‌های خودران می‌شود.

بر اساس بیانیه رسمی «انجمن مهندسان اتومبیل آمریکا» پنج سطح برای خودکارسازی ماشین‌‌‌ها وجود دارد. در سطح اول که از سال‌ها پیش وجود داشته ماشین‌‌‌ها دارای امکاناتی مانند کروز کنترل و سیستم‌‌‌های کنترل حرکت در بین خطوط به‌‌‌عنوان ابزارهای کمک‌‌‌کننده به راننده بودند.

مرسدس‌‌‌بنز یکی از اولین شرکت‌های خودروسازی بود که این امکانات را در سال ۱۹۸۶ در برخی از مدل‌‌‌های جدید خود قرار داد. در سطح دوم تمام امکانات موجود در ماشین‌‌‌های سطح اول به همراه امکانات دیگری مانند پارک اتوماتیک در ماشین‌‌‌ها وجود داشت.

در هر دو سطح اول و دوم راننده باید در زمان استفاده از این امکانات با دقت و تمرکز کافی به کارکرد ماشین نظارت می‌‌‌کرد تا در صورت وقوع هر اتفاق غیرمنتظره‌ای وارد عمل شده و کنترل ماشین را در دست می‌‌‌گرفت.

سطح سوم ماشین‌‌‌های خودران اما یک جهش تکنولوژیک بزرگ در این زمینه محسوب می‌‌‌شد، چرا که در این سطح انجام بسیاری از کارکردهای راننده به خود ماشین سپرده شد اما باز هم لازم بود که راننده در صندلی‌‌‌اش نشسته باشد تا در صورت صدور هشدارهای فوری از جانب سیستم وارد عمل شود و جلوی حرکت اشتباه ماشین را بگیرد.

به‌‌‌طور کلی، در هر سه سطح اول، دوم و سوم، حضور راننده در صندلی‌‌‌اش و در اختیار داشتن کنترل ماشین در صورت نیاز و موقعیت‌‌‌های خاص ضروری است.

دو سطح چهارم و پنجم دارای ویژگی‌‌‌های متمایزی نسبت به سه سطح قبل هستند که مهم‌ترین و کلیدی‌‌‌ترین آنها بی‌‌‌نیازی به نقش‌‌‌آفرینی راننده در فرآیند رانندگی و کنترل ماشین است.

در سطح چهارم ماشین‌‌‌ها می‌توانند بدون کمک‌‌‌راننده حرکت کنند؛ البته فقط در مسیرهای خاص و کنترل شده‌‌‌ای مانند پیست‌‌‌های اتومبیل‌‌‌رانی، فرودگاه‌‌‌ها، کارخانه‌‌‌ها و نه در تمام موقعیت‌‌‌ها و خیابان‌‌‌ها و جاده‌‌‌ها. در سطح پنجم اما این امکان برای ماشین‌‌‌های کاملا خودران فراهم است تا در تمام شرایط آب‌‌‌وهوایی و در همه مکان‌‌‌ها شامل خیابان‌‌‌ها و جاده‌‌‌ها و اتوبان‌‌‌ها بدون نیاز به راننده حرکت کنند.

 نیاز به محیط‌‌‌های ثابت و مشخص

اگر بخواهیم ابهامات و شرایط ناپایدار و متغیری را که ماشین‌‌‌ها در زمان حرکت با آنها روبه‌‌‌رو هستند درک کنیم، می‌توانیم راندن یک ماشین در خیابان یا جاده را با پرواز هواپیماهای مسافربری مقایسه کنیم. اتوماسیون و سیستم خلبان خودکار از دهه‌‌‌ها پیش در هواپیماهای مسافربری نصب هستند و امروزه الگوریتم‌‌‌ها بخش عمده‌‌‌ای از پرواز هواپیماها را کنترل می‌‌‌کنند و در عمل آنها هستند که هواپیما را می‌‌‌رانند و به مقصد می‌‌‌رسانند. به همین دلیل هم هست که حدود نیمی از هزینه‌‌‌های ساخت هواپیما را سیستم‌‌‌های ناوبری و نرم‌‌‌افزارها و سخت‌‌‌افزارهای مخصوص کنترل هواپیما تشکیل می‌‌‌دهند. اما باید دانست که نرم‌‌‌افزارهای مورد استفاده در هواپیماها در مقایسه با نرم‌‌‌افزارها و سیستم‌‌‌هایی که باید در ماشین‌‌‌های خودران نصب باشند، از پیچیدگی کمتری برخوردارند؛ چراکه سیستم خلبان خودکار فقط با یک یا چند هواپیمای دیگر آن هم در فاصله چندکیلومتری هواپیما برخورد دارد و برای واکنش نشان ‌‌‌دادن در برابر حرکت‌‌‌های نامتعارف سایر هواپیماهای اطراف، زمان و فرصت کافی دارد. اما نرم‌‌‌افزارهای مورد استفاده در ماشین‌‌‌های خودران باید به‌‌‌گونه‌‌‌ای طراحی شده باشند که بتوانند با تعداد بسیار زیادی از عوامل شامل ماشین‌‌‌ها، موتورسیکلت‌‌‌ها، دوچرخه‌‌‌ها، عابران پیاده و حتی حیوانات که در فاصله‌‌‌ای بسیار نزدیک ماشین حضور دارند و در حال حرکت و جابه‌‌‌جایی سریع هستند، روبه‌‌‌رو شوند و بهترین و سریع‌‌‌ترین واکنش ممکن را نشان دهند.

«اصل تطبیق با هوش مصنوعی» می‌‌‌گوید: «برای بهبود عملکرد هوش مصنوعی به یک محیط فیزیکی ثابت و پایدارتر و همچنین افرادی که رفتارهایی قابل‌‌‌پیش‌بینی دارند نیاز هست.» بنابراین، اگر ما تصمیم‌گیری‌‌‌ها را به الگوریتم‌‌‌ها واگذار کنیم مجبوریم محیط و رفتارهایمان را تغییر دهیم و با هوش مصنوعی منطبق سازیم و این امر مستلزم آن است که انسان‌‌‌ها به‌‌‌گونه‌‌‌ای رفتار کنند که برای الگوریتم‌‌‌ها قابل‌‌‌ فهم و پیش‌بینی‌‌‌پذیر باشد. این یعنی قانونمند شدن تمام رفتارها و اعمال انسان‌‌‌ها و از بین ‌‌‌رفتن عاملیت و حق انتخاب برای انسان.

در واقع اگر بخواهیم ماشین‌‌‌های خودران سطح پنجم را در شهرها در اختیار داشته باشیم باید خیابان‌‌‌های شهرها را به طور کامل تغییر دهیم و شرایط و محیط‌‌‌های کاملا ثابتی را برای رفت‌‌‌ و آمد امن ماشین‌‌‌های خودران بدون راننده ایجاد کنیم. مهم‌تر از آن اینکه رانندگی برای انسان‌‌‌ها را ممنوع کنیم.

بنابراین، باید گفت اگر ما انسان‌‌‌ها خواهان ماشین‌‌‌های خودران باشیم مجبوریم که به‌ساز آنها برقصیم و خود را با پتانسیل‌‌‌های ماشین‌‌‌ها تطبیق دهیم. در واقع تکنولوژی فقط یک سیستم پشتیبان نیست، بلکه از ما می‌‌‌خواهد و به عبارت بهتر ما را مجبور می‌‌‌کند تا رفتار و کردارمان را با تکنولوژی تطبیق دهیم. البته باید دانست که این تطبیق ‌‌‌یافتن انسان با شرایطی که تکنولوژی برای او دیکته کرده چیز جدیدی نیست و بارها در طول تاریخ اتفاق افتاده است.

در واقع تکنولوژی فقط به ما انسان‌‌‌ها کمک نمی‌‌‌کند و صرفا در خدمت ما نیست، بلکه اثرگذاری آن بر ما بسیار عمیق و ماندگار است؛ به‌‌‌طوری که ما را وادار ساخته تا خودمان را با تکنولوژی تطبیق دهیم و رفتار و کردار خود را با توجه ‌‌‌به آنچه تکنولوژی‌‌‌های جدید در اختیارمان قرار داده است، تغییر دهیم.

منبع: کتاب The age of AI: and our human future