واسطههای انتقال اطلاعات در عصر هوش مصنوعی
امروزه و به میزان بسیار بیشتری در فردا، ما با حجم عظیمی از اطلاعات روبهرو هستیم که توسط الگوریتمها و هوش مصنوعی تولید و به سمت ما فرستاده شدهاند و به شکلهای
مختلفی تمرکز ما را به هم خواهند زد و ما را از اندیشههای عمیق و انسانی دور خواهند کرد.
تمام اینها باعث خواهند شد ما آن عاملیت و استقلالی را که در گذشته از آن برخوردار بودیم از دست بدهیم و به بازیچههای دست هوش مصنوعی تبدیل شویم.
بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران بر این اعتقادند که هوش مصنوعی بهطور فزایندهای در حال شکلدهی به دامنه اطلاعاتی ما انسانهاست.
این نقشآفرینی هوش مصنوعی با نقشآفرینی واسطههای سنتی اطلاعات شامل سازمانها، موسسات پژوهشی، روزنامهها، مجلات و دانشگاهها متفاوت خواهد بود، چراکه اطلاعاتی که توسط این نهادها منتشر میشدند از فیلترهای گوناگونی عبور میکردند.
خود این نهادها بهطور آگاهانه و هدفمند اقدام به انتشار یا برجستهتر کردن برخی اطلاعات میکردند و از یک سری از اطلاعات بهسرعت عبور میکردند.
اما این هدفمندی و ساختارمند بودن دقیق، در ارتباط با اطلاعاتی که توسط هوش مصنوعی منتشر یا برجسته میشود وجود ندارد؛ بهطوریکه ما نمیتوانیم توضیح دهیم چرا پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مانند تیکتاک یا یوتیوب بعضی از ویدئوها را بیشتر از سایر ویدئوها انتشار میدهند و برجستهتر میکنند.
همین مساله باعث شده تا تاثیرات هوش مصنوعی بر دانش انسانها تا حد زیادی مبهم و غیرقابلتوجیه باشد.
بااینهمه یکی از توجیهاتی که در این زمینه مطرح است این است که چون هوش مصنوعی خیلی بهتر از انسان و تبلیغات انسانی میتواند تمایلات و اولویتهای مخاطبان را شناسایی و واکنشهای آنها را پیشبینی کند، میکوشد تا در زمان انتخاب و انتشار اطلاعات از این توانایی خود به بهترین شکل ممکن بهره ببرد و خودش را با ترجیحات و سلایق و دیدگاههای کاربران مطابقت داده و همان
چیزهایی را در اختیار آنها قرار دهد که باب میل آنهاست و همان چیزی است که آنها در جستوجویش بودهاند و از دریافت آن اطلاعات خوشحال و راضی میشوند.
بر این اساس میتوان چنین ادعا کرد که هوش مصنوعی بهعنوان یک واسطه جدید انتشار و انتقال اطلاعات، این توانایی را دارد که با استفاده از ظرفیت و توانایی بیحدوحصر خود برای جمعآوری، پردازش و تحلیل اطلاعات مربوط به کاربران، فرآیند اطلاعرسانی به آنها را به شکلی انجام دهد که هرکدام از کاربران همان چیزی را در همان زمان و مکانی دریافت کنند که مطابق میل آنهاست و با خواستهها و نیازهای آنها همخوانی و هماهنگی کامل دارد.
از این نظر میتوان رسانههای اجتماعی متکی به هوش مصنوعی را بسیار قدرتمندتر و موثرتر از رسانههای سنتی و واسطههای قدیمی انتشار و انتقال اطلاعات قلمداد کرد.
آینده انسان جدید
استدلالهای سنتی در عصر هوش مصنوعی ادامه پیدا خواهد کرد، اما ماهیت و قلمرو آنها بهطور حتم تحتتاثیر ظهور شکل جدیدی از یک منطق جدید، قدرتمند و ماشینی قرار خواهد گرفت و دگرگون خواهد شد.
در این میان، هویت انسان و مهمتر از آن قدرت استدلال او با ترکیب شدن با هوش مصنوعی به سمتی حرکت خواهد کرد که در نهایت به درک و شناخت واقعیت به شکلی جدید منتهی خواهد شد.
به همین دلیل لازم است که هرکدام از جوامع در آینده اقدام به تعریف کاربردهای مجاز و غیرمجاز هوش مصنوعی در حوزههای مختلف کنند و جلوی منحرف شدن آن از مسیر درست و منطبق با اصول اخلاقی و انسانی پذیرفتهشده و جهانشمول را بگیرند.
این همان کاری است که کشورهای عضو اتحادیه اروپا آن را شروع کردهاند و برنامههایی را برای قانونگذاری برای هوش مصنوعی در دست بررسی و تدوین دارند.
بهعنوان مثال، آنها در تلاش هستند تا قوانینی را در این زمینه به تصویب برسانند که به آنها این حق را بدهد که از ورود هوش مصنوعی به حوزههایی که اصول کلیدی مورد قبول کشورهای عضو اتحادیه اروپا را بر هم میزند و آنها را خدشهدار میکند، جلوگیری به عمل آورند؛ از جمله آزادی، دموکراسی و حفظ حریم خصوصی و همچنین توسعه متوازن و برابر اروپاییها.
چنین چارچوب قانونگذاری مستحکمی میتواند شامل ارزیابیهای دقیق از ریسکها و چالشهای احتمالی ناشی از ورود هوش مصنوعی به حوزههای مختلف و سوءاستفاده احتمالی شرکتها یا حتی دولتها از فناوریهایی مانند تشخیص چهره و صدا با هدف نفوذ به حریم خصوصی شهروندان و مشتریان شود و قبل از وقوع مشکلات و چالشهایی ازایندست اقدام بهپیشبینی و جلوگیری از آنها کند.
در آمریکا نیز اقدامات قانونی و حقوقی قابل توجهی با هدف مقرراتبندی و محدودسازی موارد استفاده از هوش مصنوعی در حال انجام است و گروههای دانشگاهی و موسسات مشاورهای بسیاری شروع به تحقیق و مطالعه بر روی پیامدهای احتمالی ورود هوش مصنوعی به عرصههای مختلف کردهاند.
بههرحال باید دانست واقعیتهایی که توسط هوش مصنوعی جستوجو میشود یا هوش مصنوعی در شکلگیری و شناسایی آنها دخیل است ممکن است متفاوت از آن چیزی باشد که ما انسانها تصور میکنیم و احتمال دارد الگوهایی داشته باشد که برای ما ناشناخته و غیرقابل فهم است و نتوان آنها را با زبان انسانی بیان و تشریح کرد. با این حال، باید از پتانسیلهای عظیم هوش مصنوعی برای کنکاش در پدیدهها و زیر و رو کردن اطلاعات و الگوها بهره برد و بهتدریج مرزهای سنتی دانش بشری را پشت سر گذاشت و به دانش و آگاهیهای عمیقتری دستیافت.
در این صورت است که ما انسانها به مرتبهای بالاتر از موجودی که قادر به شناسایی و نظمدهی به جهان پیرامونش است خواهیم رسید؛ یعنی هم میتوانیم دست به بازتعریف خودمان بزنیم و هم واقعیتهای پیرامون خود را به شکلی عمیقتر و به هم پیوستهتر بشناسیم و محدودیتهای سنتی فراروی بشر
را در هم بشکنیم.
منبع: کتاب The age of AI: and our human future