پیچیدگیهای مجادلات سایبری در عصر جدید
قسمت بیست و دوم
در عصر جدید و با ظهور تسلیحات سایبری بسیاری از معادلات پیشین قدرت در جهان تغییر پیدا کرده است. بسیاری از این تسلیحات دارای کاربردهای دوگانهای هستند، بهطوری که یک اسلحه سایبری را میتوان برای اهداف صلحآمیز و غیرنظامی نیز مورد استفاده قرار داد. به همین دلیل هم هست که امکان تعیین دقیق تعداد تسلیحات سایبری که یک کشور در اختیار دارد از سوی کشورهای رقیب وجود ندارد. علاوه بر این، هنگامی که یکی از کشورهای مشارکتکننده در یک سیستم اقدام به گسترش قدرت خود به شکلی غیرمتعارف و ناگهانی میکند و بر بقیه اجزای سیستم برتری فاحشی پیدا میکند، سایر اجزای سیستم نیز دست به اقدامات مشابه میزنند. درنتیجه کل سیستم به سطح بالاتری ارتقا پیدا میکند. اما هنگامیکه جو ابهام و پنهانکاری بر یک سیستم حاکم باشد و اجزای سیستم ندانند که سایر اجزا در چه سطحی قرار دارند و از چه میزان قدرت برخوردارند، گمانهزنیهای آنها و اقدامات پنهانی برای افزودن بر قدرت افزایش مییابد و چنین کنش و واکنشهایی میتواند باعث به هم خوردن محاسبات پیشین و بینظمیهای شدیدی در درون سیستم شود.
از سوی دیگر، در بسیاری از موارد، کسانی که در حال استفاده از تسلیحات سایبری هستند حتی وجودشان را پنهان میکنند و اطلاع درست و دقیقی از تواناییها و اهداف و فعالیتهای آنها وجود ندارد و اصلا معلوم نیست که چنین تسلیحاتی دقیقا در کجاها قرار دارند و توسط چه کسانی مورداستفاده قرار میگیرند. از این نظر آنها کاملا با مفهومی که از تسلیحات نظامی در ذهن ما جاافتاده است و در مراکز مشخص و شناسنامهدار نگهداری میشوند، متفاوتند.
در گذشته و بهصورت سنتی، رقبا و طرفین متخاصم، اطلاعات نسبتا دقیقی پیرامون توانمندیها و تجهیزات نظامی طرف مقابل ازجمله تسلیحات متعارف و حتی تسلیحات اتمی آنها داشتند و روابطشان با طرف مقابل را بر اساس این اطلاعات تنظیم میکردند. آنها بهروشنی میدانستند که هر کنشی از سمت آنها با چه واکنشهایی از طرف مقابل روبهرو خواهد شد و در چه زمانی به زرادخانههای تسلیحاتی نیاز خواهد بود. اما هیچکدام از اینها در مورد تسلیحات سایبری مصداق پیدا نمیکند.
درواقع، یکی از ویژگیهای تسلیحات سایبری که نقطه قوت آنها نیز محسوب میشود، همین پنهانی بودن و نامشخص بودن ابعاد و تواناییهای آنهاست. در صورت افشا شدن این مختصات تا حد زیادی از اثرگذاری و تعیینکننده بودن این تسلیحات کاسته خواهد شد. در حملات سایبری، این امکان وجود دارد که منبع اصلی حمله سایبری پوشیده و ناشناخته باقی بماند و اصلا مشخص نشود که چه کسی و به چه طریقی دست به حمله سایبری زده است.
بهطورکلی، تسلیحات سایبری تفاوتهای متعددی با تسلیحات سنتی یا هستهای دارند. زرادخانههای تسلیحاتی و هستهای بهراحتی قابلشناسایی و ردیابی هستند و حتی اگر تصمیم قطعی برای حمله به این زرادخانهها اتخاذ شود و ملاحظات اخلاقی و حقوقی لازم مربوط به این حمله انجامشده باشد، باز هم خود این مراکز هستند که هدف قرار میگیرند. اما چنین چیزی در مورد تسلیحات سایبری مصداق پیدا نمیکند چراکه این تسلیحات میتوانند در ظاهر در خدمت اهداف و مراکز غیرنظامی و صلحآمیز قرار داشته باشند. تفاوت دیگر تسلیحات سایبری با تسلیحات متعارف و هستهای در این است که اشخاصی غیر از دولتها و نیروهای نظامی شناسنامهدار و رسمی میتوانند از آنها بهعنوان سلاح استفاده کنند و حتی به شکلهای متفاوتی از آن سوءاستفاده کنند.
تمام این پیچیدگیها و ابهامات باعث میشود گفتوگوهای دوجانبه و چندجانبه بر سر کنترل تسلیحات سایبری که در آینده ممکن است اتفاق بیفتد با دشواریهای بسیاری روبهرو شود و همین پیچیدگیها و دشواریهاست که نهایی شدن این گفتوگوها و تحقق اهداف مرتبط با آن را با مشکلاتی جدی روبهرو خواهد کرد.
این چالشها و پیچیدگیها زمانی به اوج میرسند که موضوع تعریف و مصادیق تسلیحات سایبری و حملات سایبری به میان آید. در حال حاضر عبارت «حملات سایبری» به طیف وسیعی از چیزها اطلاق میشود: از ورود سایبری به سیستمهای کامپیوتری و سرقت اطلاعات گرفته تا تبلیغات جهتدار آنلاین و انتشار ضداطلاعات همگی در زمره مصادیق «جنگهای سایبری» قرار میگیرند. یکی از پارادوکسهای عجیب و بیسابقه در عصر دیجیتال امروز این است که یک کشور هر چه توانمندیها و ظرفیتهای دیجیتال بیشتری داشته باشد، در برابر حملات سایبری آسیبپذیرتر خواهد بود و کامپیوترها، سیستمهای ارتباطی، بازارهای مالی، دانشگاهها، بیمارستانها، خطوط هوایی و سیستمهای حملونقل عمومی آن کشور بیشتر در معرض حملات سایبری و آسیب دیدن از این حملات قرار دارند. در واقع، بسیاری از کشورهای توسعهیافته جهان بهشدت به سیستمهای فرمان و کنترل دیجیتال وابستهاند و این سیستمهای تمام دیجیتال را وارد تمام تاسیسات استراتژیک و حساسی چون نیروگاهها، شبکههای توزیع برق و تاسیسات زیربنایی خود کردهاند و بهشدت به سیستمهای دیجیتال وابسته شدهاند. همین وابستگی زیاد میتواند برای این کشورها دردسرهای بزرگ و هولناکی را پدید آورد و این در حالی است که کشورهای کمتر توسعهیافته و نابرخوردار از فناوریهای دیجیتال از این نظر در معرض خطرات کمتری قرار دارند و پیامدهای منفی ناشی از حملات سایبری بهاندازه کشورهای پیشرفته گریبانشان را نخواهد گرفت.
هزینه نسبتا پایین تجهیزات سایبری و عملیاتی کردن آنها این امکان را برای گروههای نیمه خودمختار فراهم کرده تا از تسلیحات سایبری برای رسیدن به منافع و خواستههای خود استفاده کنند و ناگفته پیداست که کنترل و مهار چنین گروههایی کار آسانی نخواهد بود. از سویی دیگر، شدیدترین و مخربترین حملات سایبری معمولا بهصورت بیسروصدا و بدون پذیرش مسوولیت آنها از طرف مهاجمین اتفاق میافتند.
بنابراین، انسان در آغاز مسیری نو و مرز استراتژیک جدیدی قرار دارد که عبور از آن نیازمند هماهنگیهای ساماندهی شده، تعاملات نزدیک و همهجانبه و همکاری عمیق دولتها و دانشمندان برای حصول اطمینان از حفظ امنیت ملی، منطقهای و بینالمللی برای مقابله با جنگهای سایبری آینده است.
منبع: کتاب The age of AI: and our human future