کسبوکارپایدار
انقلاب اقلیمی از مسیر «IT سبز» میگذرد
فضای تاریخی
انقلاب کشاورزی. انقلاب صنعتی. انقلاب دیجیتال. هر کدام از اینها یک تحول بزرگ در روش زندگی انسان، ساختار جوامع و تعاملات با زمین، ایجاد کرد. و متعاقبا، هر کدام به پیشرفتهای چشمگیر تکنولوژی منجر شدند. جهش بزرگ بعدی، انقلاب اقلیمی خواهد بود. بارنچی میگوید: «دنیای کسبوکار برای ارتقای کیفیت این انقلاب، اسامی مختلفی برای آن انتخاب کرده است. چارچوب سبز. وعدههای پایداری. اقتصاد چرخشی. قوانین و مقررات جدید .ESG اما در اصل، انسانها باید یاد بگیرند به جای تخریب زمین، چطور با اکوسیستم زندگی هماهنگی داشته باشند. قدرت افراد باید از طریق مقیاس و تعهد شرکتها زیاد شود.»
هر کسبوکاری برای اداره عملیات خود، مدیریت دادهها، همکاری، ارتباط برقرار کردن و تصمیمگیری، از تکنولوژی اطلاعات استفاده میکند. این تکنولوژی، چه سختافزاری باشد و چه نرمافزاری، میتواند برای انجام پایدارتر کارها مورد استفاده قرار بگیرد. خیلیها این را «ITسبز» مینامند. شروع IT سبز، با استفاده بیشتر از تجهیزات دوستدار محیطزیست و به حداقل رساندن اثرات منفی عملیات IT بر محیطزیست بود (مثلا تجهیزات بازیافت). سپس بهتدریج تکامل یافت و به طراحی، تولید، کدنویسی و عملیات به شیوهای که دوستدار محیطزیست بود، تبدیل شد. و از آنجا که همه ما آینده کار را پذیرفتهایم، دورکاری و کاهش استفاده از چاپ کاغذی، به یکی از نقشهای هر روزه ما به عنوان یک فرد تاثیرگذار، تبدیل شد.
نوآوری اقلیمی
بارنچی میگوید: «مدیریت اطلاعات، یک پتانسیل واقعی برای تاثیرگذاری بزرگ بر مبارزات اقلیمی دارد. دیجیتالی شدن اطلاعات، مصرف کاغذ را کم میکند، ضایعات را به حداقل میرساند و جنگلها را کمتر تخریب میکند. در حال حاضر، سه تریلیون درخت در دنیا وجود دارد و هر درخت میتواند ۱۰هزار صفحه کاغذ تولید کند. تا سال ۲۰۳۰ دیجیتالی شدن آنقدر محتوای چاپی را حذف میکند که بتوان از قطع شدن ۳۰میلیارد درخت در دنیا جلوگیری کرد که معادل یکدرصد کل درختهای زمین یا ۱۰درصد کاهش دیاکسید کربن است.»
مدیریت اطلاعات، به جز کاهش ضایعات، در فراهم کردن دادههای موردنیاز برای تصمیمگیری هوشمندانهتر و بهتر برای زنجیرههای تامین و منبعیابی هم ضروری است. قوانین جدید واقعا موردنیازند و شرکتها را ملزم میکنند که اطلاعات انتشار گازهای گلخانهای خود را افشا کنند و در سطوح مختلف، مسوولیت اخلاقی زنجیره تامین خود را بپذیرند. راهحلهای هوشمندانه مدیریت اطلاعات که اکوسیستمهای فروش و دادههای سیلویی مختلف را به هم متصل میکنند، ضروری هستند تا سازمانها را به اطلاعات دقیق، موثق و منعطف، مجهز کنند.
مارک بارنچی در ادامه میگوید: «خیلی از شرکتها در مواجهه با بحران انرژی، تورم و کمبود نیروی کار، میخواهند مسوولیتپذیرتر باشند، اما واقعیت محدودیتها به صورتشان میخورد. تنها راههایی که پیش رو داریم عبارتند از: متصل کردن همه انواع دادههای ساختاربندیشده و ساختاربندینشده، استفاده از هوش مصنوعی، و مدیریت عوامل پایداری بین هزاران فروشنده با یک مرکز کنترل. به علاوه، طبق ملزومات جدید کسبوکارها، ما نیروی کاری داریم که در حین کار کردن برای شرکتی که مطابق ارزشها و هدف او زندگی میکند، همه چیز را به صورت آنی و فوری میخواهد. اگر الان همه جوانب را در نظر نگیریم، هیچگاه آماده چنین شرایطی نخواهیم بود.»
نوآوری اقلیمی به اشکال مختلف ادامه خواهد داشت. برخی از این نوآوریها در سطح کدنویسی و ارزیابی برنامهنویسی باقی میمانند. برخی دیگر از هوش مصنوعی برای تحریک رشد متدهای جدید تولید، اجرای فرآیندهای پایدارتر، و بهینهسازی مصرف انرژی استقبال خواهند کرد. برخی هم از تکنولوژی برای ساخت مدلهای کسبوکار جدید یا اپلیکیشنهای جدید استفاده میکنند که به مصرفکنندگان کمک میکند ردپای کربن خود را به میزان قابلتوجهی کاهش دهند و بازیافت را به شکل موثرتری انجام دهند. اما انقلاب اقلیمی اتفاق افتاده و شرکتها در اندازههای مختلف، متوجه اهمیت این مبارزه شدهاند.
بارنچی نتیجه میگیرد که: «ما نوآوران عرصه اقلیمی را ناوبران و رهبرانی تعریف میکنیم که در حال فعالیت، نوآوری، ایجاد تغییر و فعالسازی اکوسیستمهای خود هستند. ما نیاز داریم که واکنشها به تغییر اقلیمی را هدایت کنیم و به نفعمان است که شنا کردن را شروع کنیم، وگرنه مثل یک سنگ به زیر آب میرویم. تکنولوژی تنها راه پیش روی ماست.»