مهارتهای مدیریتی
چه موقع از شرکت خود بیرون بیایید تا در حرفه خود پیشرفت کنید؟
اگر به استخدامهای اخیر توجه کنید، متوجه میشوید که تعداد افرادی که شرکت خود را برای کار در دیگر شرکتها ترک میکنند، افزایش یافته است.
مترجم: میثاق شمشیری
اگر به استخدامهای اخیر توجه کنید، متوجه میشوید که تعداد افرادی که شرکت خود را برای کار در دیگر شرکتها ترک میکنند، افزایش یافته است. کارگران به دلیل بحران اقتصادی و برای حفظ موقعیت خود، برای سالیان زیادی در یک کار میماندند. ولی هماکنون ما شاهد رشد ترککار، به خصوص در سطوح مدیریتی هستیم. این موضوع باعث ایجاد سوالی در ذهن میشود. واکنش ما در مقابل موقعیتهای شغلی جدید چه خواهد بود و وقتی این اتفاق میافتد ما چگونه میتوانیم خود را برای موفقیت آماده کنیم؟
هر کدام از ما افرادی را میشناسیم که با یک حرکت و تغییر محل کار خود به موفقیتی بزرگ دست یافتند. معمولا افرادی که پس از تغییر شرکت درخششی نداشته و موفق نشدهاند، کمتر دیده میشوند، اما این اعداد و ارقام گمراهکنندهاند. حجم اطلاعات زیادی که من دیدهام حاکی از آن است که ۴۰ تا ۵۰ درصد از افراد در سطوح متوسط به بالای مدیریتی پس از یک سال از استخدام خود در شرکت جدید با شکست روبهرو شدند.
این نشان میدهد، شانس شما برای موفقیت در پست مدیریتی جدید در یک شرکت جدید، ۵۰ درصد خواهد بود. پس برای رسیدن به موفقیت و هدف جدیدتان چه کار باید بکنید؟ نخست، در نظر داشته باشید که چرا میخواهید این تغییر را انجام دهید. اگر به این دلیل است که شما مانند همکارتان پیشرفت نمیکنید، به سرعت به دنبال تغییر شرکت نباشید. در عوض با بررسی «بازخورد واقعی که از کار شما مشاهده میشود»، شروع کنید: شما در نظر کسانی که تصمیمات اساسی در شرکت میگیرند چگونه تصویر میشوید. چه مهارتها و تخصصهایی را از خود نشان میدهید؟ چه چیزی برای پیشرفت نیاز دارید؟ چه مانعی برای پیشرفت شما وجود دارد؟
معمولا مدیران باهوش اغلب از سرعت پایین پیشرفت خود ناامید شده، ولی با امضای قرارداد با یک شرکت جدید، دوباره گرفتار همان مشکلات و موانعی میشوند که در شرکت قبلی با آن مواجه بودند.
برای مثال، فرانک یک مدیر مالی بسیار ماهر بود که به دلیل دانش فنی و آینده نگری که داشت به سرعت در حرفه خود پیشرفت کرده بود، اما در سالهای گذشته، رشد کاری وی در آن شرکت متوقف شده بود و بسیاری از ترفیعهای خود را هم از دست داده بود. مدیر اجرایی وی، مشوق او بود و به او پیشنهاد کرد همانجا بماند و به این دلیل کار خود را ترک نکند و به او پیشنهاد کرد تا مهارتهای ارتباطی خودش را تقویت کند. این نصیحت فرانک را متحول کرد و موجب خودباوری او در گفتار، نوشتار و مراوده با همکارانش شد و او را همیشه در خط مقدم روابط قرار داد. او با تحقیق در زمینه ارتباطات به همان فرانکی که باید باشد تبدیل شد. مهارتهای ارتباطی او خوب شده بود، چیزی که در او غیر قابل تغییر بود.
اما متاسفانه بعد از مدتی، شوق بسیار او برای پیشرفت، وی را مجاب به استفاده از ارتباطات جدید خود برای یافتن شغل جدید کرد،اما نهایتا شغل جدید خود را تنها پس از نه ماه رها کرد. دلیل اصلی این اتفاق این بود که او از لحاظ فرهنگی مناسب آن حرفه نبود. فرانک به شرکتی سازمانیافته پیوسته بود که به همکاری و تصمیمگیری جمعی ارزش مینهاد و کاملا با خصوصیات و محیط کار قبلی او متفاوت بود. همکاران جدید وی، او را به عنوان فردی متکبر توصیف میکردند، که حاضر نبود اصول و قواعد شرکت را بیاموزد.
معمولا در دست گرفتن کنترل مشکلاتی مانند مشکلات فرانک، در شرکتی که در آن مشغول به کار هستید و با فعالیت اقتصادی و افراد مشغول در آن، آشنا هستید راحتتر از سازمانی است که افراد در آن نسبت به شما بخشندگی کمتری از خود نشان میدهند. هنگامی که وارد شرکت جدیدی میشوید، چالشهایی که در تلاش برای ارتباط با محیط موردنیاز است را دست کم نگیرید، چراکه شما با فشار بسیار زیادی برای یادگیری راهکارهای یک شغل، گسترش روابط جدید و نتیجهگرفتنهای سریع مواجه خواهید شد.
این به معنی آن است که در مواقع خاصی شما باید با دید جامعتری در رابطه با بازار کار فکر کنید تا پیشرفت سریعتری در حرفه خود کسب نمایید. در هر یک از موارد زیر احتمالا انتخاب ادامه مسیر انتخاب بهتری خواهد بود: ۱. شما بارها شرایطی را پشت سر گذاشتهاید که در کاوش اخبار و اتفاقات حقیقی مورد نیاز برای یک مهارت که برای پیشرفت به آن احتیاج داشتید، نا موفق بودهاید. ۲. توسط یک مدیر که مدت طولانی بر سر کار است، در موقعیت کنونی خود محبوس شدهاید و هنوز در پیشرفت به سوی بخش جدیدی از سازمان موفق نشدهاید.
در این حالت شرکت ممکن است به طور ضمنی از ادامه همکاری شما در موقعیت کنونی تجدیدنظر کند. اگر مشارکت در بازار کار به عنوان بازگشتهای اقتصادی مورد توجه شما است، اکنون زمانی مناسب برای برداشتن گامهای موثر و تغییر دهنده است. در اغلب موارد مدیران همه توجه خود را متمرکز شرکت خود میکنند و در نتیجه ارتباط خود را از بازار خارج و منابع اطلاعاتی قطع مینمایند. اگر در چنین موقعیتی قرار دارید، شروع به فعالیت در گروههای حرفهای یا سازمانهای اجتماعی کنید که منجر به گسترش بازه ارتباطات شما میگردند. در فرصتهای شغلی جدید، اعضای تیمهایی که شما در آن عضوید، میتوانند بیش از باز کردن چشم و گوشتان، شما را در تشخیص متناسب بودن یک شغل یاری کنند؛ در چه محیطی پیشرفت میکنید؟ آیا شرکت روبهرشدی را ترجیح میدهید که برای پیشرفت، از ایجاد انگیزههای بالای رقابت در کارکنان استفاده میکند یا محیطی برنامهریزی شده، که ارزشهای آن در اجرای امور طرحریزیشده است و از ابتکارات جدید بهره میگیرد؟
به یاد داشته باشید که تکمیل تحقیقات در مورد کار جدید در حدود چهار تا شش ماه به طول میانجامد ولی شرکت جدید به شما تنها به اندازه تعطیلات آخر هفته زمان میدهد که در مورد پیشنهاد شغلی جدید تصمیم بگیرید. اگر زمان آزمایش بازار کار جدید را دارید، از انزوای خود خارج شوید، یک شبکه ارتباطی که متصل کننده شما به افراد آشنا به شرکت جدید است بسازید تا شما را یاری کنند که دریابید آیا جزو ۵۰درصد از افراد استخدامی جدید و موفق خواهید بود.
ارسال نظر