مهارتهای مدیریتی
شیوههایی برای خلاق نگه داشتن ذهن
منبع : Inc
سالها است که گروههای تشکیل شده از اعضای خانواده، دوستان، هم دانشکده ایها و همکاران را برای سفر به آفریقا سرپرستی میکنم . ما دراین گروهها به صورت داوطلبانه برای موسسات خیریه مرتبط با کودکان کنیا کار میکنیم . عصر هرروز بدون توجه به اینکه چقدر طول میکشد، اعضای گروه درباره کارهایی که آن روز انجام شده صحبت میکنند. این سفرها تفریحی نیست. کار است، کاری ارزشمند. هنوز هم بعد از سالها افراد زیادی دنبال فرصتی هستند تا در این سفرها به ما ملحق شوند.
ترجمه : مهدی سریرچی
منبع : Inc
سالها است که گروههای تشکیل شده از اعضای خانواده، دوستان، هم دانشکده ایها و همکاران را برای سفر به آفریقا سرپرستی میکنم . ما دراین گروهها به صورت داوطلبانه برای موسسات خیریه مرتبط با کودکان کنیا کار میکنیم . عصر هرروز بدون توجه به اینکه چقدر طول میکشد، اعضای گروه درباره کارهایی که آن روز انجام شده صحبت میکنند. این سفرها تفریحی نیست. کار است، کاری ارزشمند. هنوز هم بعد از سالها افراد زیادی دنبال فرصتی هستند تا در این سفرها به ما ملحق شوند. خیلیها از این فرصت استقبال میکنند چون کمک به کودکانی که جامعه به نوعی آنها را نادیده گرفته است حس شگفت انگیزی در انسان ایجاد میکند. همچنین وقتی کارمان را انجام میدهیم و به خانه برمی گردیم، همه ما متوجه یک پدیده دلچسب میشویم: ذهن ما احساس نو شدن میکند.
لورن مدیر منابع انسانی یکی از شرکتهای برتر لیست نشریه فورچون میگوید: «احمقانه است که فکر کنیم برای کسب افکار جدید باید چنین مسافت دوری را طی کنیم، اما تجربه من از این سفر به من نشان داد که زندگی سادهتری نیز وجود دارد. ما برای سه هفته نه تلویزیون داشتیم نه رادیو و نه روزنامه. دور بودن از این قبیل وسایل باعث شد تا قدردان زندگی باشم. کنیا به من یادآوری کرد که چه چیزهایی اهمیت دارند: زیبایی زمین، غذای خوب و رفاقت. من در آنجا میتوانستم در پایان یک روز پر زحمت با بردباری خیلی بیشتری کار را به اتمام برسانم. آنجا به من آموخت، در کارم مانند سابق روی چالشهای روزمره متمرکز نشوم و دیدم را نسبت به اهداف بزرگتر از دست ندهم. ذهن من نقشه راه و ارتباطات جدیدی ترسیم کرده است و به درک جدیدی رسیده است که تصمیمگیریهای من را شفافتر، استرسهای زندگیام را کمتر و قلبم را سپاسگزارتر کرده است.»
قرار گرفتن در آن موقعیت به من کمک کرد تا از بخش ساختاری ذهنیتم دست بردارم و با آرامش بیشتری به انجام کارها بپردازم. همچنین دریافتم که بخش تحلیلی ذهنم، وادار شده است خلاقیت بیشتر و تفکرات اجتماعی مثمر ثمر بیشتر و بالاتری داشته باشد. این جابه جا شدن باعث شد ذهن من بیشتر از قبل برای الهام پذیری و خلق ایدههای جدید باز شود.
مساله «شدیدا مشغولم» به افکار اجازه گردش آزاد نمیدهد. ایدههای درخشانی که هنگامی که خواب آلودگی به ذهن تان خطور کرده است را به یاد آورید. مقالهای اخیرا در نیویورکتایمز چاپ شد با عنوان «دام مشغول بودن.» در این مقاله آمده است: «تاریخ مملو از داستان الهاماتی است که در لحظات بیکاری یا رویا به ذهن خطور کردهاند. اگر بدانید که اختراعات و شاهکارها بیشتر متعلق به افرادی که هیچ حسابی رویشان باز نمیشد بوده است تا کسانی که سخت کار میکردند قطعا متعجب میشوید.»
کار کردن پی در پی ضد تولید است. ذهن ما فقط قادر است با حجم معینی فعالیت سروکار داشته باشد. سارا رابینسون مقالهای جالب با عنوان «بازگشت به ۴۰ ساعت کار در هفته» نوشته و در آن اشاره کرده است که در هر روز کاری «وقتی خوب کار میکنید که ۵ یا ۶ ساعت مولد باشید ، پس از آن دو تا سه ساعت دیگر در کار، صرف ملاقاتها، پاسخ به ایمیلها مکالمه تلفنی و امثال آن میشود. اگر رییس شما بخواهد، میتوانید ساعتهای طولانیتری در محل کار بمانید، اما بعد از شش ساعت تنها چیزی که مدیرتان به دست میآورد یک کارمند ناکارآمد است که روی صندلی نشسته.»
البته بیشتر شرکتها این پیام را دریافت نکرده اند، درصورتی که کوهی از مدارک وجود دارد که نشان میدهد کار طولانیتر محصول بهتر تولید نمیکند. در حقیقت کار ذهنی مضاعف اشتباه است و ممکن است تیمها به جایی برسند که مجبور باشند ساعتهای طولانیتری کار کنند تا فقط خطاهای ایجاد شده براثر کار مضاعف را تصحیح کنند.
یک مثال غم انگیز ازنتیجه فرسودگی ذهنی فاجعه انفجار فضاپیمای چالنجر است که عامل آن خستگی بیش از حدکنترلکنندگان ترافیک هوایی به علت کارکردن مداوم در ساعتهای طولانی بود.
برای هوشمندانهتر کار کردن، پرهیز از یکسونگری و داشتن ذهنی که همیشه برای الهامات آمادگی داشته باشد چه باید کرد؟
۱. ساعتهای متوالی کمتری کار کنید.
کار متوالی طولانیتر برای هرکسی که باشد نابخردانه است.
۲. اهداف و ارزشهای اصلی را روشن کنید.
تلاش میکنید در نهایت چه چیزی به دست آورید ؟ آیا زمان زیادی را صرف برقراری رابطه میان کارهایی میکنید که ربطی به همدیگر ندارند؟
۳. بیش از حد قول ندهید.
این مساله به خصوص برای کارآفرینها چالش برانگیز است. در بسیاری از موارد پروژه به شما واگذار نمیشود مگر اینکه به مشتریتان قول دهید که در زمان مشخص شده آن را -در قبال کمترین دستمزد- تکمیل خواهید کرد.
۴. نه گفتن
یاد بگیرید که از قبول کارهایی که برایتان به کابوس تبدیل خواهند شد، پرهیز کنید.
۵. کمک بگیرید.
اگر از کمک گرفتن خودداری کنید ، با کار کردن در ساعتهای طولانیتر تنها به خودتان آزار میرسانید. باید بیاموزید که چطور عمل کنید که در کار نه کمالگرای مطلق باشید و نه کنترل وسواسگونه داشته باشید.
۶. زندگی کنید.
این اصل را مد نظر داشته باشید که باید یک زندگی خوب در خارج از محیط کار داشته باشید و نباید سعی کنید با سخت کار کردن از چیزی فرار کنید.
۷. زندگی را از کار مجزا کنید.
زمان مجزا بودن زمانی است که شما اجازه میدهید تلفن تان پیامکها را دریافت کند و ایمیلها نخوانده باقی بمانند. مطمئن باشید آنها جایی نمیروند.
خوشبختانه نیازی نیست شما نصف دنیا را سفر کنید تا مشغولیات زندگی تان را کمتر و ذهن تان را خلاقتر کنید. میتوانید به جای کار کردن تا دیر وقت و در تعطیلات آخر هفته به کارکردن هوشمندانه روی آورید.به این ترتیب هر روز فرصت تفکر استراتژیک و برنامهریزی روی اولویتها را خواهید داشت.
ارسال نظر