آیا تمام سود خود را به کارمندانتان می‌پردازید؟

مترجم: بیتا نظام دوست

در دنیای کسب‌وکارهای کوچک به اشتراک‌گذاری کارمندان در سود شرکت، به مشکلی جدید برای آنها تبدیل شده است. اما شرکت آموزش نرم‌افزاری آزمایشگاه‌های یادگیری هوشمند (Agile Learning Lab)، این رویکرد را تا حد زیادی در شرکت خود به اجرا درآورده است. در این شرکت کوچک کارمندان فارغ از سمَت و نقش خود در محل کار، سهم یکسانی را از سود شرکت دریافت می‌کنند. ظاهرا، مزیت‌های بزرگی در این کار وجود دارد. اول اینکه، از آنجا که این موضوع همه اعضای تیم را مستقیما و به طور یکسان تحت تاثیر قرار می‌دهد، آنها پیوسته به دنبال دستیابی به هدفی مشترک هستند و همگی هر آنچه که بتوانند برای حمایت از مدیرفروش شرکت انجام می‌دهند. بنیانگذار این شرکت کریس سیمز معتقد است، «حتی کارمندانی که به طور معمول هیچ برخوردی با مشتریان ندارند نیز از وضع آنها و نیازهایشان آگاه هستند و این موضوع می‌تواند به مدیر بخش فروش و کسب‌وکار کمک کند».

حفاری‌ای در گذشته

با وجود افزایش وفاداری کارمندان، سرمایه گذاری‌ها و بهره‌وری شخصی‌ای که به موجب این اشتراک گذاری سود در بین کارکنان ایجاد می‌شد، اتخاذ تصمیم برای حرکت به سوی چنین مدلی نمی‌توانست به سادگی انجام گیرد. برای این کار هر عضو تیم، مدل‌های موجود را مورد بررسی قرار دادند و ایده‌های خود را مطرح کردند. مدیر فروش ایده خود را براساس تئوری حسابداری خروجی محور الیاهو گلدرت۱ بنا کرد و مدیر خلاق شرکت، روایت توصیفی‌ای از محیط شرکت تحت مدل جدید به اشتراک‌گذاری سود از پاتریک لنچیونی۲ نوشت. رویکردهای مدل انتخابی این شرکت ساده و روشن بودند و سیمز سعی داشت تا از ساختارهای بیش از حد سنگین که نیازمند زمان‌های اجرایی طولانی مدت بودند اجتناب کند.

در این رویکرد سهم سود، یک بار در ماه محاسبه می‌شود و به عنوان پاداش در دوره حقوق بعدی پرداخت می‌شود. این شرکت با وجود اتخاذ این سیستم هنوز هم حقوق نسبتا پایینی به کارکنان خود می‌پردازد و هنوز تغییر چشمگیری در این زمینه رخ نداده است. اما شرکت، یک حسابدار و یک مرکز منابع انسانی را برای کنترل عملکرد طرح و حصول اطمینان از مطابقت آن با قوانین استخدامی ایالتی و فدرال، بطور ثابت حفظ کرده است.

نامناسب برای افرادی با قلب ضعیف!

با این وجود به اشتراک‌گذاری سود برای افراد ریسک‌گریز، کمی دشوار است. سیمز تاکید می‌کند که نتایج این روش متغیر هستند. هنگامی که ما یک ماه کاری را شروع می‌کنیم، نمی‌توانیم دقیقا پیش بینی کنیم که بازده پایان ماه چه خواهد بود. طبق تجربه چند ماهه ما، این نتایج متغیر بین متوسط تا عالی بودند، اما نمی‌توان نادیده گرفت که احتمال افت شدید همیشه وجود دارد. اما چه اتفاقی می‌افتد وقتی شرکت بزرگتر شود؟ چگونه ممکن است که همگی سهمی یکسان از سود شرکت دریافت کنند، هنگامی که تعداد کارمندان شرکت به بیش از ۱۰۰ نفر برسد؟ خوشبختانه برای این شرکت، سیمز به خوبی به این موضوع اندیشیده است. وی می‌گوید: «ما ممکن است در آینده، این مدل را محدود به تیم اصلی کنیم، اما در حال حاضر در حال تجربه گسترش دادن آن به تعدادی از پیمانکاران مستقل خود هستیم و تا کنون این روش به خوبی جوابگو بوده است. ما با حرکت به جلو، روش‌های خود را مورد تجدید نظر قرار می‌دهیم.»

به سراغ کسب‌وکار برویم!

اگر اشتراک گذاری سود برای شما مطلوب به نظر می‌رسد، چند نکته را باید در نظر بگیرید. وزارت کار ایالات متحده توصیه می‌کند که در ابتدا تصمیم بگیرید که آیا خودتان این طرح را راه اندازی می‌کنید یا اینکه توسط یک نهاد حرفه‌ای یا مالی این کار را انجام می‌دهید. سپس باید سندی کتبی ایجاد کنید که در آن به شرح روزانه نحوه عملکرد طرح بپردازد و وجوه سپرده‌ای برای سرمایه طرح ترتیب دهید و سیستم نگهداری سوابق ایجاد کنید. سیمز ساده‌ترین مدلی که احتمال موفقیت داشت را کشف و امتحان کرد، با علم به این نکته که منفعت اولیه مشارکت در سود به معنی سرمایه‌گذاری در هدفی مشترک است نه نفع مالی آن. سیمز می‌گوید: «هنگامی که شما با این نوع مشارکت روبرو هستید، کارمندان در زمان سختی و موفقیت به یک اندازه با یکدیگر همکاری می‌کنند و دیگر نیاز نیست که شما نگران سود و سرمایه خود باشید.» اما او توصیه می‌کند که: «نهادینه کردن طرح سود اشتراکی را تبدیل به یک پروژه دست و پا گیر نکنید، چون در این حالت یا پروژه هرگز عملی نمی‌شود یا منجر به طراحی مدلی می‌شود که هیچ‌کس از آن سر در نمی‌آورد.» به نظر می‌رسد که این توصیه خوبی برای ما باشد.

۱- حسابداری خروجی محور که برای اولین بار توسط Eliyahu M. Goldratt پیشنهاد شده است، رویکردی جامع و اصولی در مدیریت حسابداری است که اطلاعات لازم برای افزایش سوددهی شرکت را در هنگام اتخاذ تصمیم‌ها در اختیار مدیران قرار می‌دهد.

۲- Patric Lencioni نویسنده کتاب «پنج اختلال در عملکرد تیمی» است که در آن روش‌های سودمند برای پویایی یک تیم را شناسایی می‌کند و راه‌هایی برای عملکرد بهتر تیمی ارائه می‌دهد.