نکات مدیریتی
آسانترین مسیر برای رسیدن به شغل مناسب کدام است؟
منبع: HBR
در خط مشی تعیین شغل، انتخاب حوزه کاری متناسب با شما مهمترین مساله است. در این صورت، از کارتان رضایت خواهید داشت و در آن به تکامل خواهید رسید.
مترجم: مریم رضایی
منبع: HBR
در خط مشی تعیین شغل، انتخاب حوزه کاری متناسب با شما مهمترین مساله است. در این صورت، از کارتان رضایت خواهید داشت و در آن به تکامل خواهید رسید. برای اینکه شغل مناسبتان را پیدا کنید، سرراستترین راه این است که بیهیچ واسطهای، تنها بر تواناییهای خود تکیه کنید. تحقیقات زیادی نشان میدهند وقتی افراد در حوزههایی کار میکنند که در آن به طور خاص پرقدرت عمل میکنند، در کارشان سنگ تمام میگذارند و از آن لذت میبرند. اگر بر تواناییهای خود متکی باشید، فرصتهای خوبی پیدا میکنید، چرا که کارفرمایان و سرمایهگذاران وقتی مطمئن میشوند که شما میتوانید از پس چالش ها برآیید و واقعا میتوانید به آنها کمک کنید که به اهدافشان برسند، روی شما حساب میکنند.
برای پیشبرد شغلتان بر اساس تواناییهایی که دارید، میتوان از سه راهکار استفاده کرد:
۱) تواناییهای اصلی خود را بشناسید: اولین مرحله برای اینکه بدانید چه شغلی با تواناییهای شما همخوانی دارد این است که بفهمید به چه چیزی باید تکیه کنید. با خودارزیابی شروع کنید. به دنبال استعدادهای متمایز، مهارتها و دانشی باشید که در کارهای مشخص، شما را در رقابت با دیگران قرار میدهد. به عنوان مثال، اگر بخواهیم این مطلب را در مورد مدیر فروش یک شرکت خدمات کامپیوتری به کار ببریم، در لیست تواناییهای او مواردی مثل شناخت مشتری، روبهرو شدن با نیازهای اطلاعاتی برای پاسخ به مشکلات کامپیوتری، تعلیم مسوولان فروش تازه کار و ارتباط عمومی شفاهی بسیار خوب، میتواند قرار بگیرد. این ویژگی ها اگرچه برای این حوزه کاری مهم هستند، اما بسیار کلیاند و با مشخصاتی که دیگر مدیران فروش ممکن است در مورد تخصصهای خود نام ببرند، مشابهت دارد.
ارائه لیستی جزئی تر میتواند راهنمای قویتری برای انتخاب شغل شما باشد. در این نمونه خاص، به منظور روبهرو شدن با نیازهای اطلاعاتی مشتریان برای حل مشکلات کامپیوتری آنان، پا را فراتر بگذارید و به دانش خود در مورد چگونگی انجام این کار در یک صنعت خاص، مثل خرده فروشی یا تجربه خود با یک تکنولوژی خدمات کامپیوتری خاص مثل تلفیق کارکردهای iPhone با وب سایت یک شرکت اشاره کنید. یا اینکه در لیست خود فقط به شناخت مشتری اشاره نکنید، بلکه استعداد خود را برای حدس زدن مشکلات و نیازهای مشتری، حتی قبل از اینکه خود مشتری آنها را بداند توصیف کنید.
۲) در طول زمان، تواناییهای هدفمند ایجاد کنید: به محض اینکه استعدادها و قابلیتهایی را که دارید شناختید، به این فکر باشید که برای رشد حرفه خود به چه چیزی نیاز دارید. هدف شما میتواند کسب مهارت در یک حوزه فنی (مانند مثالی که در بالا در مورد مدیریت فروش کامپیوتر گفته شد) یا در یک عملکرد خاص (مثل تحلیل مالی یا مدیریت منابع انسانی) باشد.
برای اینکه توانایی مورد نظری را که قصد دارید به آن دست یابید، تعیین کنید، برخی اقدامات کاملا روشن و واضح هستند. مثلا ممکن است یک برنامه تحصیلی را پیش بگیرید یا مدرک مهارت فنی در یک حوزه مشخص دریافت کنید. حتی ممکن است تلاش کنید زمینه کاری خود را به سمت هدفی که تعیین کرده اید پیش ببرید.
اما اقداماتی هم وجود دارند که پیچیدهترند و شرایط را سخت میکنند. اگر جابهجایی خوبی در محل کار یا ارتقای شغلی یا پیشنهاد کاری جدیدی برای شما پیش آمده که با تواناییهایی که هدف قرار دادهاید همخوانی ندارد، در پذیرفتن آن هوشیار باشید. وقتی به دنبال یک موقعیت کاری جدید هستید، باید جستوجوی خود را بر نقشهایی متمرکز کنید که میتوانید در آن مهارتهای هدف خود را رشد دهید، نه احتمالاتی که آسان تر به نظر میرسند.
۳) برای تغییر مسیر کاری، تواناییهای جدیدی در خود ایجاد کنید: اگر به این نتیجه رسیده اید که مهارتهای شما و مسیری که طی میکنید، ایده آلتان نیست، حوزه کاری خود را عوض کنید. در این شرایط، به پیشنهاد ارزشی شخصی متفاوتی نیاز دارید که مستلزم کسب مهارتها و دانش جدید است.
افراد وقتی چنین تغییری در کار خود ایجاد میکنند، معمولا زمینه تواناییهای موجودشان را نادیده میگیرند. این انتخاب اغلب باعث میشود تنزل کنید و نتیجه نهایی آن هم قطعی نیست. راه آسانتر این است که آنچه به آن مسلط هستند را تقویت کنید تا به نتایج جدیدی برسید، مگر اینکه از جایگاهی که در آن قرار دارید، کاملا ناراضی باشید. خود را جای یک کارفرما یا سرمایه گذار در یک حوزه یا عملکرد جدید بگذارید و تصور کنید باید چه چیزی به خودتان اضافه کنید تا آنها بتوانند روی شما حساب کنند. افراد ممکن است دقیقا بدانند باید چه مسیر جدیدی را دنبال کنند و چه امکاناتی به آنها کمک میکند به هدف خود برسند. اما به طور خاصتر، هدف آنها دقیقا مشخص نیست و در راه تحقق آن برخی راهها را امتحان میکنند. مثال بارز این مطلب پزشکی بوده که طبابت دیگر او را راضی نمیکرده و به دنبال یک نقش مدیریتی بوده است. وی برای این کار استراتژی مشخصی در ذهن نداشت، اما به فراگیری بهداشت عمومی و کسب مدرک در این زمینه اقدام کرد و زمینهای را به وجود آورد که وی را به سوی یک حرفه مدیریتی سوق داد.
توسعه شغلی از طریق رشد تواناییها، مستقیم ترین راه برای رسیدن به شغلی است که دقیقا مناسب شما است. باید بدانید مسیر شغلی شما تا چه حد براساس دانش و مهارتهای شما شکل گرفته است.
ارسال نظر