درس‌هایی از رهبران جهانی کسب‌وکار

نویسنده: کیس کرایثف

مترجم: محمدحسین رفعت‌نژاد

کیس کرایثف هنگامی‌که اولین بار در دهه نود برای کار به شرکت یونی لور مراجعه کرد، خود را به عنوان فردی گستاخ و متکبر معرفی کرد. وی می‌دانست که تمایل دارد در زندگی کاری خود به کجا برسد و در جلسه مصاحبه خود بی‌پرده و رک درباره این آرزوهایش صحبت کرد. کرایثف در جریان سخنرانی‌اش در وارتون لدرشیپ گفت: «من به آنها گفتم می‌خواهم چهار سال در بخش بازاریابی کار کنم، سپس دو سال را در بخش فروش سپری کنم و پس از آن برای فروش به خارج از کشور بروم و در کشورهایی نظیر چین، آفریقای جنوبی، اندونزی و برزیل کار کنم. من زمانی که به آنجا رفتم، به خودم گفتم که به آنها خواهم گفت که از این شرکت چه می‌خواهم. اعتراف می‌کنم که ساده‌لوح و بی‌تجربه بودم.»

مدیران یونی لور از آنچه در کرایثف مشاهده کردند، خوششان آمد و در فوریه سال ۱۹۹۳ وی را استخدام کردند. ۶ سال بعد وی به آفریقای جنوبی رفت تا شعبه یونی لور در آنجا را اداره کند. «باید بدانید که چه می‌خواهید. اگر خواسته‌های شما شفاف باشد، سازمان بهتر می‌تواند به شما در رسیدن به هدفتان کمک کند.»

کرایثف در سپتامبر ۲۰۱۱ به ریاست شاخه آمریکای شمالی یونی‌لور منصوب شد. این پست جدید که در ایالات متحده بود، مسوولیت چیزی را برای وی به همراه داشت که به اعتقاد وی مهمترین بازار این شرکت بود. «مردم دوست دارند درباره چین، هند یا برزیل صحبت کنند، اما اگر در اروپا بزرگ شده باشید، همواره مطالبی درباره رویای آمریکایی و مشخصه‌های آن می‌شنوید.»

وی افزود: «اینجا آمریکا است. محلی که باید در آن مرزها را جابه‌جا کنیم. ظرفیت موجود در این کشور همانند هیچ‌ جای دیگری نیست. گوگل‌ها، اپل‌ها و آمازون‌ها همه در اینجا هستند. اینجا همان جایی است که من می‌خواهم از سوی شرکتم در آن فعالیت کنم.»

کرایثف می‌گوید: «اشتیاق وی برای این کار همواره سبب حرکت رو به جلوی وی بوده است.» وی اشاره کرد که جایگزینی برای حس اشتیاق وجود ندارد و در واقع اشتیاق باید دلیل اصلی فعالیت هر فردی در موسسه باشد.

«زمانی که وارد یک سازمان می‌شوید، مهم‌ترین قسمت این است که از خود بپرسید چگونه می‌توانید ارزش‌های سازمان را بهبود ببخشید. یک کارمند جدید باید حس برانگیختگی و تحریک شدن داشته باشد و اطمینان حاصل کند که گزینه مناسبی برای سازمان است. هر جایی که می‌روید، اگر این حس را در شما القا می‌کند که آن همان جایی است که می‌خواهید باشید، انتخاب درستی کرده‌اید.»

کرایثف می‌گوید حس اشتیاق باعث می‌شود پیشرفت ممکن شود و رهبران ‌باید این حس را در بین کارکنان خود ایجاد کنند. هر تصمیمی‌لزوما تصمیم مناسب نیست، اما وقتی کارمندان نسبت به آینده شرکت خوش‌بین باشند، این جو به شرکت کمک می‌کند که در جهت کلی درستی حرکت کند.

از روغن خام تا جای پایی جهانی

کرایثف در خلال صحبت‌های خود به تاسیس یونی لور بازگشت تا مثالی از آنچه را درباره این شرکت برای وی قابل تحسین است ارائه دهد. یونی لور در واقع دو شرکت با قدمتی یک قرنی است که یکی از آنها به فروش صابون و دیگری به فروش مارگارین می‌پرداختند. این دو شرکت به دلیل تشابه فعالیت‌شان، در سال ۱۹۲۹ با هم ادغام شدند، اما هر دو شرکت به مواد خام اولیه یعنی روغن وابسته بودند.

وی می‌گوید شاخه بریتانیایی شرکت یونی‌لور پیش از ادغام، توجه خود را روی بهداشت متمرکز کرد. این تنها یک تجارت برای موسسان شرکت نبود، بلکه یک هدف بود. شرکت شروع به ساخت صابون‌ها و دیگر محصولات بهداشتی کرد. موضوع درباره کیفیت بود و صحبت تنها درباره یک برند نبود. هدف این بود که اطمینان حاصل شود فعالیت‌های شرکت تاثیر مثبتی بر روی جامعه دارد.

در همان زمان اجداد هلندی شرکت به این فکر افتادند که جایگزین بهتر و سالم‌تری برای کره پیدا کنند. ریشه تلاش‌های آنها به زمان ناپلئون بازمی‌گشت که نیروهای وی بخش بزرگی از بودجه را صرف خرید نان و کره گران‌بها می‌کردند. شرکت هلندی متوجه شد که مارگارین نه تنها مغذی‌تر است، بلکه ساخت آن هزینه کمتری نیز به دنبال دارد.

اما آنچه این دو شرکت دریافتند این بود که هر دوی آنها برای تولید محصولات خود به روغن مشابهی نیاز دارند که با آنچه دیگر شرکت‌های مشابه استفاده می‌کردند، تفاوت داشت. رقابت برای دسترسی به این روغن، قیمت آن را برای هر دوی آنها افزایش داد. سرانجام این دو شرکت در سال ۱۹۲۹ و در آغاز دوره رکود اقتصادی با هم ادغام شدند. اما آنها می‌دانستند که محصولات خوبی دارند و شروع به بازاریابی محصولات خود در سرتاسر جهان کردند.

وی افزود: «اکنون یونی لور شرکتی است که هنوز بر محصولات بهداشتی و خوراکی تاکید می‌کند و در حالی که ممکن است بازاری بالغ بر ۹/۵۰ میلیارد دلار در جهان داشته باشد، هنوز اشتیاق دارد که بزرگ‌تر شود تا با ۷ میلیارد نفر در دنیا ارتباط داشته باشد. ما از اینکه هر روز با دو میلیارد نفر در ارتباط هستیم خشنودیم. این یکی از هیجان‌انگیزترین زمان‌هایی است که می‌توانیم در یک شرکت کار کنیم. زمانی که در آن با تمام دنیا ارتباط داریم و همچنان به دنبال توسعه هستیم.»

این چهارمین پست جهانی کرایثف در یونی‌لور است و او در هر کدام از این چهار مورد، درس‌های متفاوتی درباره رهبری آموخته است. وقتی وی به آفریقای جنوبی رفت، اواخر دوران ریاست جمهوری نلسون ماندلا بود. در آن زمان هنوز درباره بسط دموکراسی در کشور شک و شبهه وجود داشت. کرایثف که در یکی از جلسات مبارزات سیاسی در یوهانسبورگ شرکت کرده بود، اینچنین تشریح می‌کند: «صدهزار نفر در آنجا حضور داشتند و ماندلا در حال انتقال قدرت به جانشینش بود. می‌توانستید در آنجا احساس کنید که چگونه رهبری ماندلا تفاوت ایجاد کرده است و چگونه انتقال قدرت اتفاق می‌افتد. این اتفاق با صبر و فداکاری امکان‌پذیر شد.» سپس کرایثف به چین رفت، محلی که همه چیز در آن در حال توسعه بود. چینی‌ها شروع به فکر کردن همانند آمریکایی‌ها کرده بودند. یعنی اینکه نسل بعدی زندگی و امکانات بهتری داشته باشند. رهبر چین از این ارزش‌ به عنوان مدل استفاده کرد و اراده خود را در این مسیر نهاد و مردم را نیز به پیروی از خود تشویق کرد.

وی پس از چین به برزیل رفت که به گفته وی شوک فرهنگی دیگری بود. کرایثف در آنجا مشاهده کرد که زندگی و کار افراد در این کشور حول محور خانواده متمرکز است. وی آموخت که رهبران باید درباره افراد زیردست خود آگاه باشند و بدانند که چگونه باید آنها را در جهت پیشرفت شرکت یکپارچه کنند.

یکی از لحظات تاثیرگذار در زندگی کاری کرایثف در سمت کنونی‌اش، زمانی بود که پسر جری گرینفیلد، یکی از موسسان شرکت بستنی «بن و جری» که در حال حاضر یونی لور صاحب آن است، در تظاهرات جنبش اشغال وال‌استریت دستگیر شد. گرینفیلد و همکارش بن کوهن، فعالانه از جنبش وال استریت حمایت می‌کردند و شرایط ناخوشایندی را برای شرکت بستنی‌سازی والدین خود فراهم کرده بودند. کرایثف می‌گوید: «اما وقتی به برند بن و جری نگاه می‌کنید، تنها نام یک بستنی را نمی‌بینید، بلکه شرکتی را مشاهده می‌کنید که در اهداف اجتماعی نیز شرکت می‌کند. جری از اینکه ارزش‌های اجتماعی را با محصولاتش همراه کرده بود بسیار احساس غرور می‌کرد. شما به عنوان یک رهبر به این جریان چگونه نگاه می‌کنید؟ در واقع این جریان به ما پیام خوبی را درباره چگونگی اداره یک کسب‌وکار می‌فرستد.» در وب سایت «بن و جری» تصویر کارتونی گاوی است که پلاکاردی را در دست گرفته است که روی آن نوشته شده است: «اشغال کنید» و یک عبارت که بیانگر همبستگی با تظاهرات‌کنندگان است: «برای افرادی که وال استریت را اشغال می‌کنند: ما با شما هستیم.» کرایثف می‌گوید: «تصمیم شرکت مبنی بر عدم جلوگیری از تلاش‌های کوهن و گرینفیلد، همان علتی است که مردم با رهبری در یونی‌لور احساس راحتی می‌کنند. شما باید به افراد خود، به ویژه آنهایی که ایده‌های نوآورانه دارند، فضا بدهید. آنها احساس اشتیاق را توسعه می‌دهند و در نتیجه این حس همه افراد رشد می‌کنند.»