در دهه ۱۹۹۰، شرکت‌ها استراتژی‌هایی مانند برون‌سپاری و تولید ناب را برای کاهش هزینه‌ها، حفظ موقعیت در بازار یا کسب مزیت رقابتی دنبال می‌کردند. چین به عنوان یک مرکز تولیدی بزرگ، برای خدمت به بازارهای جهانی، از جمله بسیاری از اقتصادهای آسیایی که در حال رشد بودند، ظهور کرد.

همه‌چیز پس از بحران مالی سال ۲۰۰۸ شروع به تغییر کرد. با افزایش قابل توجه قیمت نفت در سال ۲۰۰۸ و سرازیر شدن انواع بلایای طبیعی، از اپیدمی سارس در سال ۲۰۰۳ گرفته تا سونامی سال ۲۰۱۱ در ژاپن و سیل در تایلند، رهبران صنعت متوجه شدند این استراتژی‌های اتخاذ شده در دهه ۱۹۹۰ می‌تواند به مشکلات عملیاتی آنها افزوده و توانایی آنها را برای واکنش موثر به بلایای طبیعی به خطر بیندازد. این امر باعث شد بسیاری از شرکت‌ها تولیدات محلی خود را افزایش دهند تا در معرض خطرات جهانی قرار نگیرند و بتوانند سریع‌تر‌ به تقاضای محلی پاسخگو باشند.

با این حال، با توجه به مزایای اتکا به چین و سایر کشورهای آسیایی برای تولید و بازارهای رو به رشد آسیایی، انجام این تغییر، اساسی نبود. در واقع، بین سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸، محصولات تولیدی چین ۲۱ درصد رشد کرد؛ در حالی که تولید ایالات متحده ۱۳ درصد افزایش یافت. در سال ۲۰۱۹، درست قبل از همه‌‌گیری، چین ۷/ ۲۸ درصد از تولید جهانی را به خود اختصاص داده بود در حالی که در همان سال، ایالات متحده ۸/ ۱۶ درصد از تولید جهانی را به خود اختصاص داد.

اما در چهار سال گذشته، جنگ تجاری بین چین و ایالات متحده و اختلالات زنجیره تامین ناشی از بیماری همه‌گیر و رویدادهای مرتبط با آب و هوا باعث شده است که سرعت بومی‌سازی زنجیره تامین به‌طور قابل توجهی افزایش یابد. در واقع، نظرسنجی ژانویه ۲۰۲۰ از ۳۰۰۰ شرکت، نشان داد شرکت‌‌ها در صنایع مختلف -  از جمله نیمه‌‌ هادی‌ها، خودروها و تجهیزات پزشکی - دست‌‌کم زنجیره‌های تامین خود را از مکان‌‌های فعلی جابه‌‌جا کرده یا برنامه‌‌ریزی  جدیدی کرده‌‌اند. این‌کار در حال حاضر اتفاق می‌افتد. تصمیم اخیر اشنایدر الکتریک برای ساخت سه کارخانه جدید در آمریکای شمالی، که یکی از آنها در ال پاسوی تگزاس خواهد بود و برنامه خودروسازان و تولیدکنندگان باتری برای ایجاد ۱۳ کارخانه جدید باتری خودروهای الکتریکی در ایالات متحده برای همین منظور در نظر گرفته شده‌است.

با افزایش شدید قیمت نفت و گاز به دلیل جنگ، هزینه‌های حمل‌ونقل نیز افزایش خواهد یافت. آنچه کمتر آشکار است اما به همان اندازه مهم است، محدودیت‌های تحمیلی جنگ بر توانایی استفاده از زیرساخت‌های حمل و نقل روسیه برای حمایت از تولید در آسیا است. در واقع، بسیاری از شرکت‌ها روی ساخت قطعات و کالاهای نهایی در چین و استفاده از راه آهن روسیه برای انتقال این اقلام به شرق و غرب اروپا حساب بازکرده بودند. البته، امکان حمل برخی از این اقلام از طریق راه‌های هوایی وجود دارد، اما  این متد به‌طور قابل توجهی گران‌تر است؛ به‌ویژه اکنون که پروازهای خطوط هوایی باید روسیه را دور بزنند. اوکراین حدود ۵۰ درصد گاز نئون جهان را تامین می‌کند که برای تولید تراشه‌های نیمه‌هادی استفاده می‌شود. دولت‌ها و شرکت‌‌های بزرگ اکنون در تلاش برای به دست آوردن منابع جایگزین هستند، اما عرضه در حال کاهش است و قیمت‌‌ها به‌طور چشمگیری افزایش یافته است. روسیه و اوکراین نیز صادرکنندگان بزرگ غلات مانند ذرت، جو و گندم و همچنین کود هستند. در حالی که تاثیر کامل جنگ بر عرضه جهانی مواد غذایی هنوز مشخص نیست، قیمت‌ها در حال حاضر سر به فلک کشیده است. این عوامل علاقه به استراتژی‌های زنجیره تامین محلی را افزایش می‌دهند. فرانسه در حال افزایش وابستگی خود به نیروگاه‌های هسته‌ای است؛ این درحالی است که در حال حاضر ۷۰درصد برق خود را تولید می‌کنند. فرانسه تصمیم گرفت برای انجام این کار کل زنجیره تامین چنین کارخانه‌هایی را کنترل کند. مثال دیگر تجهیزات تولید نیمه هادی است. دولت‌های ایالات متحده و هلند مانع از فروش پیشرفته‌‌ترین دستگاه‌های تجهیزات پیشرفته لیتوگرافی نیمه‌‌رسانا به چین شده‌اند. در نهایت، تاثیر شگفت‌انگیز جنگ اوکراین بر خودروسازی اروپا، خطر مرتبط با زنجیره تامین فعلی جهانی را برجسته کرده است. به عنوان مثال، فولکس واگن و بی‌ام دبلیوخطوط مونتاژ در آلمان را به دلیل کمبود تجهیزات سیم‌کشی تولید شده در اوکراین توسط شرکت آلمانی‌Leoni، بسته‌اند. و سازنده تایر میشلن اخیرا اعلام کرده است می‌خواهد برخی از کارخانه‌های خود را در اروپا به دلیل مشکل لجستیک ایجاد شده در اثر تهاجم روسیه به اوکراین تعطیل کند. شکی نیست که شرکت‌‌های خودروسازی اروپایی با جدیت به ریسک‌‌های تامین‌‌کنندگان بین‌المللی نگاه می‌کنند و خرید محلی بیشتری را در نظر خواهند گرفت؛ حتی اگر این موضوع نیاز به افزایش قیمت بیشتری داشته باشد. این می‌تواند فرصتی را برای اروپا فراهم کند تا بخش تولید داخلی خود را تقویت کند.

اما باید اذعان کرد رویکرد بومی‌‌سازی، نوشدارویی بیش نیست. از آنجا که چین اکنون منبع اصلی هزاران مولفه است، کاهش وابستگی به آن در بسیاری از موارد مستلزم سرمایه‌گذاری و زمان قابل توجهی است. نمونه‌‌ای از آن، برنامه اخیر اعلام شده اینتل برای صرف ۲۰میلیارد دلار برای ساخت دو کارخانه نیمه هادی در اوهایو است. با وجود این‌، مسلما نخستین کارخانه تا سال ۲۰۲۵ شروع به تولید نخواهد کرد.علاوه بر این، صنعت به تنهایی قادر به رفع بسیاری از چالش‌های زنجیره تامین امروزی نخواهد بود. دولت‌ها باید درگیر شوند. در ایالات متحده، دولت‌های فدرال و ایالتی در حال افزایش سرمایه‌گذاری در بنادر، فرودگاه‌ها و سایر زیرساخت‌ها هستند.

تا زمانی که سرمایه‌‌گذاری‌‌های زیرساختی در مناطق محلی اتفاق نیفتد، شرکت‌‌ها باید زنجیره تامین خود را آزمایش کنند و استراتژی‌‌هایی را دنبال کنند تا آنها را در برابر خطرات مقاوم‌‌تر کنند. تنها چیزی که در حال حاضر مشخص است، این است که چالش‌‌های زنجیره‌های تامین جهانی در آینده قابل پیش‌‌بینی افزایش خواهند یافت.