دگرگونی فرهنگ سازمانی در نیسان
شرکت نیسان در سال ۱۹۱۱ تاسیس شد و در طول دهههای متمادی که از عمرش گذشته، بحرانها و چالشهای بزرگ متعددی را پشت سر گذاشته و توانسته موقعیت ممتاز خود را در دنیای پررقابت خودروسازی جهان حفظ کند. بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران بر این اعتقادند که یکی از مهمترین عوامل بقای شرکت نیسان طی بیش از ۱۱۰ سال عمرش چیزی نبوده غیر از انعطافپذیری فرهنگی و ایجاد تغییرات لازم در فرهنگ سازمانی در لحظات حساس و بحرانی. با اینهمه میتوان به جرات ادعا کرد بزرگترین و مهمترین خانهتکانی فرهنگ سازمانی در شرکت نیسان در دهه ۱۹۸۰ رخ داد، یعنی زمانی که شرکت نیسان با بزرگترین بحرانها و اعتصابات کارکنانش مواجه بود و توانست با دگرگونسازی فرهنگ سازمانی، از آن مخمصه جان سالم به در ببرد. با کمک همین دگرگونی هم بود که توانست همگام با رقیب همیشگیاش در ژاپن، یعنی شرکت تویوتا، به پیش برود.
مهمترین تغییرات رخ داده در فرهنگ سازمانی نیسان در دهه ۱۹۸۰ را میتوان در شش مورد خلاصه کرد که عبارتند از:
وسیلهمحوری بهجای هدفمحوری
رشد از داخل بهجای رشد از خارج
دیسیپلین تساهلی بهجای دیسیپلین سختگیرانه
فرهنگ سازمانی محلی بهجای فرهنگ سازمانی حرفهای
سیستمهای ارتباطی باز بهجای سیستمهای ارتباطی بسته
کارمندمحوری بهجای کارمحوری
در واقع آنچه در دهه ۱۹۸۰ و در شرایط بحرانی برای شرکت نیسان رخ داد، این بود که این شرکت قدیمی و بزرگ برای فرار از بحرانهای بزرگی که با آنها دستبهگریبان بود، به جای تمرکز بر عوامل مالی و سرمایه، بر تغییر فرهنگی متمرکز شد و کوشید با اصلاح فرهنگ سازمانیاش که ریشه در دههها قبل و شرایط دوران قبل از جنگ جهانی دوم و دوران بازسازی ژاپن داشت، خود را از بحران خارج کند. به عنوان مثال، رهبران نیسان به درستی دریافته بودند که تاکید بیش از حد بر رسیدن به هدف، با تمرکز صرف بر مهارتها و دانش فنی کارکنان و بدون توجه به اخلاقیات و کرامت انسانی راه بهجایی نمیبرد و با واکنش منفی مشتریان و خود کارکنان شرکت روبهرو میشود. این همان اتفاقی بود که در دهه ۱۹۷۰ و پیش از دگرگونی فرهنگی نیسان دامن این شرکت را گرفته بود. علاوه بر این، رهبران نیسان به درستی فهمیده بودند که دیسیپلین سختگیرانه ژاپنیها که لازمه دوران سخت بعد از جنگ جهانی دوم بود و همچنین سیستمهای ارتباطی بسته و خشک آن دوران در دهههای واپسین قرن بیست و یکم، دیگر محلی از اعراب ندارد و باید جای خود را به سیستمهای ارتباطی باز و دیسیپلین آسانگیرانهتر و کارمندمحور بدهد. اینچنین بود که رهبران شرکت نیسان توانستند با هوشمندی و موقعیتشناسی خود، شرکتی را که در دورهای با بحرانهای مالی و اجتماعی هولناکی مواجه بود و به عنوان مثال کارکنانش به مدت صد روز دست از کار کشیده بودند، از بحران خارج کنند و آن را دوباره به اوج برسانند.