این موضوع مهم است، چون بهره‌وری یا میزان بازدهی به ازای هر نیروی ورودی، دستمزدهای بالاتر را به دنبال دارد و اساس موفقیت و کامیابی بلندمدت است. از این لحاظ، این موضوع در اقتصادهای ثروتمند که رشد بهره‌وری بیشتر در آنها باعث بازتوزیع سهم اقتصادی در حال رشد می‌شود تا اقتصاد راکد، اهمیت بیشتری می‌یابد.

با این حال، یک مولفه اغلب نادیده گرفته شده در مباحث مربوط به تکنولوژی و رشد وجود دارد. بله، تکنولوژی بدون شک نقش مهمی دارد، اما باید آن را مثل سوختی برای رشد بهره‌وری در نظر بگیریم. جرقه این موضوع هم با بازارهای کار کساد (شرایطی که اقتصاد امکان اشتغال کامل را ندارد و استخدام‌ نیروی جدید با مشکل مواجه می‌شود و به افزایش دستمزد نیروهای شاغل می‌انجامد) زده می‌شود؛ یعنی زمانی که شرکت‌ها به خاطر اینکه نمی‌توانند به راحتی نیروی کار اضافه کنند، مجبورند از تکنولوژی بهره‌برداری بهتری داشته باشند.

بنابراین، کسادی دوره‌ای چطور می‌تواند باعث رشد بهره‌وری شود؟ کدام نوع اقتصادها از این رابطه بهره‌ می‌برند؟ و چرا سیاست‌گذاران باید این بازارهای کار کساد را هم فرصت بدانند و هم ریسک؟

 شناخت محرک رشد بهره‌وری

دسترس‌پذیری، معمولا برای انگیزه دادن به استفاده و بهره‌برداری گسترده از تکنولوژی کافی نیست؛ چون تجمیع آن می‌تواند هزینه‌بر باشد و در اجرا ریسک‌هایی وجود داشته باشد. اغلب برای شرکت‌ها ساده‌تر است که همچنان به روند استخدام‌های جدید ادامه دهند.

اما به هر حال، وقتی بازار کار کساد باشد و رشد دستمزد روند صعودی طولانی را طی کند، شرکت‌ها حتی با وجود افزایش درآمد، با فشار حاشیه سود نزولی مواجه می‌شوند. چنین فشاری می‌تواند مدیران را وادار کند به جای روی آوردن به بازار کار گران‌قیمت برای افزایش ظرفیت، از تکنولوژی‌های موجود استفاده کنند و از آن بهره بهتری ببرند.

بررسی رابطه مستقیم سرمایه‌گذاری‌های کسب‌وکار در آمریکا و رشد بهره‌وری طی پنج سال، نشان می‌دهد دسترس‌پذیری و سرمایه‌گذاری در تکنولوژی، عامل افزایش بهره‌وری نبوده است. در مقابل، کسادی بازار کار‌(یعنی میزان بیکاری نسبت به سطح اشتغال کامل) با رشد بهره‌وری، رابطه مستقیمی دارد و وقتی استخدام کردن سخت می‌شود، محرکی برای بهره‌وری عملکرد اقتصادی وجود دارد.

  محرک رشد بهره‌وری، جهانی و محلی

در حالی که دامنه استفاده از تکنولوژی در سراسر دنیا به واسطه تجارت و زنجیره‌های ارزش جهانی پراکنده است، شرایط بازار کار که باعث استفاده بیشتر یا کمتر از تکنولوژی می‌شود، کاملا منطقه‌ای است. این یعنی رشد بهره‌وری در کشورهایی که قابلیت‌های تکنولوژیک یکسان هم دارند، ممکن است متفاوت باشد.

کسادی - یا رونق - سریع بازارهای کار می‌تواند نتیجه جانبی دینامیک‌های اقتصادی قوی باشد. یا می‌تواند در نتیجه سازمان ساختاری بازارهای کار محلی رخ دهد. به عبارت دیگر، اقتصادها وقتی قرار باشد رابطه بین کسادی بازار کار و رشد بهره‌وری را مهار کنند، دارای قابلیت‌های متفاوت هستند.

مثلا تفاوت بین اروپا و آمریکا را که دو اقتصاد پیشرفته و فعال در جبهه تکنولوژی هستند در نظر بگیرید. آمریکا به دلیل اینکه عدم امکان استخدام راحت نیروی کار، شرکت‌ها را مجبور می‌کند کسب‌وکارها و فرآیندهای خود را سرمایه‌گذاری و بازآفرینی کنند، آماده است از یک بازار کار کساد منتفع شود. این موضوع علاوه بر اینکه باعث رشد سریع‌تر می‌شود، به کارگران امکان می‌دهد سهم فزاینده‌ای از تولید را مطالبه کنند.

در اروپا، رونق متعادل‌تر است و بازار کار انعطاف کمتری دارد که باعث می‌شود رقابت بر سر نیروی کار چندان تنگاتنگ نباشد. اگر اروپا فقط بتواند از انعطاف‌پذیری در بازار کار محافظت کند  -نه اینکه آن را ایجاد کند - شکافی که با آمریکا دارد بیشتر خواهد شد، چون نیروی محرک برای استفاده و بهره‌برداری بیشتر از تکنولوژی، قدرت کمتری خواهد داشت.

  متوازن‌سازی ریسک‌ها و مزیت‌های بازار کار کساد

نادیده گرفتن مزیت‌های بازارهای کار کساد، برای سیاست‌گذاران و مدیران گران تمام می‌شود. یک بار دیگر اقتصاد آمریکا را در نظر بگیرید. اقتصاد آمریکا نسبت به آنچه قبل از پاندمی کرونا انتظار می‌رفت، در مسیر رسیدن به بازدهی بیشتر در سال ۲۰۲۴ است. به خاطر محرک‌های مالی قوی، بازگشت سریع به کسادی بازار کار، یک تهدید تورمی تلقی می‌شد.

دیدگاه مجمع جهانی اقتصاد این است که رشد قیمت‌ها در ماه‌های اخیر، به ناسازگاری‌های موقت بعد از بازگشایی اقتصادی مربوط است. اما نگرانی بزرگ‌تر این است که به مزیت‌های کسادی بازار کار توجه نشود و فقط بر ریسک‌ها تمرکز شود.

مزیت‌های اقتصادی که ظرفیت بهره‌وری آن از تقاضا بیشتر است، همان‌طور که گفته شد، هم یک فرصت اقتصاد کلان است و هم تهدید؛ دو دینامیکی که باید بین آنها توازن ایجاد شود. بخشی از این توازن، اذعان به این است که بازارهای کار کساد باعث رشد بهره‌وری می‌شوند و در نتیجه ظرفیت یک اقتصاد را توسعه می‌دهند. در این صورت، حتی اگر فعالیت اقتصادی همچنان قوی باقی بماند، جهش بیش از حد آن محدود می‌شود.

اشتباه است که شرکت‌ها و همچنین سیاستگذاران، فشارها در این شرایط اقتصادی را صرفا بد بدانند. بنابراین مزیت‌های یک اقتصاد و بازار کار راکد، باید در کنار ریسک‌های آن، توسط شرکت‌ها و سیاستگذاران مورد توجه قرار بگیرد.