استاد مدرسه کسبوکار آدنسیا توضیح میدهد
سرآغاز صورتهای سود و زیان سهگانه
روز بخیر آقای نالو. ممنون که زمان خود را در اختیار ما گذاشتید. ابتدا ممکن است اندکی درباره خودتان به ما بگویید؟ دکترای مطالعات رفتار سازمانی دارید. چگونه این تخصص در هدایت دورههای ارشد و دکترای مدیریت اجرایی دانشجویان آدنسیا به شما کمک میکند؟
ممنون از دعوت شما. به طور خلاصه، اکنون ۱۰ سال از فعالیتم در مدرسه کسبوکار آدنسیا میگذرد و پیش از آن در یک شرکت مشاوره منابع انسانی مشغول بودم. همچنین مدیرگروه ارشد و دکترای مدیریت اجرایی هستم که شامل ۱۵ دوره آموزشی در ۳ قاره (اروپا، آسیا و آفریقا)، ۴۰۰ دانشجو و بیش از ۸۰۰ فارغالتحصیل میشود. فکر میکنم که رزومه حرفهای و دانشگاهی من در مدیریت و رفتار سازمانی به درک تجربیات مشترک مدیران کمک کرده است. به طور خلاصه، همه مدیران مواجه با پیچیدگیهای عصر کنونی در زمینه جهانی آن هستند. دورههای مدیریت اجرایی، زمینه مناسبی برای پیادهسازی عملی مطالعات رفتار سازمانی است. به عنوان مثال، به دلیل آنکه دانشجویان و استادان ما از کشورهای مختلف هستند (چین، فرانسه، الجزیره، سنگال، مراکش و ...) و بسیاری از آنها نیز به صورت مجازی تحصیل یا تدریس میکنند، آموختههایم درباره مدیریت از راه دور و مطالعات میانفرهنگی را از نزدیک لمس میکنم. اکنون حس میکنم که تدوین هدف و چشماندازی مشترک برای افرادی با دیدگاهها، عقاید و شیوههای کاری مختلف چقدر اهمیت دارد. با برخورداری از ذهنی باز، نه تنها مطالب بیشتری درباره خود میآموزید، بلکه میتوانید به خرد جمعی هم دست یابید! هر روز، بیش از پیش متوجه میشوم که استادان و تیم مدیریت ما چقدر از نظر انسانی غنی هستند. همین موضوع انگیزه اصلی فعالیت و مهمترین مولفه برای حس مشترک تعلق به یک گروه است. ما قصد داریم در دورههای ارشد و دکترای مدیریت اجرایی خود همین آموختههای چندفرهنگی و چندنسلی را به مخاطبان خود انتقال دهیم.
دوره کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی آدنسیا به تازگی به عنوان یکی از بهترین دورهها در جهان شناخته شده و رتبه ششم در بین تمام دورههای تحصیلی مدیریت اجرایی فرانسه را دارد. شاید بخشی از این موفقیت را بتوان به دلیل چشمانداز ۲۰۲۵ مدرسه کسبوکار شما دانست. میتوانید توضیح دهید که دوره آموزشی شما چه وجهتمایزی با دیگر مدارس کسبوکار دارد و ویژگی چشمانداز ۲۰۲۵ شما چیست؟
بله، ما بسیار مفتخریم که یکی از برگزارکنندگان برتر دورههای مدیریت اجرایی جهان به شمار میرویم. در حقیقت، چند سال پیش نام این دوره را به «مدیریت مسوولانه» تغییر دادیم تا نشانی از تعهد ما به مسوولیتپذیری اجتماعی کسبوکارها باشد؛ موضوعی که ۱۰ سال پیش آن را آغاز کردیم. با این حال، در آن زمان مسوولیتپذیری اجتماعی خریدار چندانی نداشت. به همین دلیل ناچار بودیم که نام آن را به صورت کلیتر «دوره تماموقت ارشد مدیریت اجرایی» بگذاریم. با این حال، در دوره تحصیلات دکترا، حتی نام مسوولیتپذیری اجتماعی را هم حذف نکردیم. در این دوره، همکاری نزدیکی با صندوق جهانی طبیعت (WWF) داشتیم و یک هفته خاص از آموزشها را به کسبوکار مسوولانه و پایدار برای جامعه و محیطزیست اختصاص دادیم. ما به دنبال آن بودیم که مفهوم مسوولیتپذیری برای کسبوکارها را توسعه دهیم، نگاهی گستردهتر به نقشها و اثرات کسبوکار بر جامعه و طبیعت داشته باشیم و شیوه اجرای آن را به مخاطبان خود بیاموزیم. یکی از اهداف اصلی این رویکرد آموزشی، بررسی این موضوع بود که چرا به طور روزافزونی مدیران شرکتها در مقابل اثرات فعالیتهایشان بر جامعه مسوول دانسته میشوند. در گذشته، تنها مسوولیت آنها، افزایش سود سهامداران بود. همچنین انتظار داشتیم که سهامداران شرکتها مسوولیتپذیری بیشتری در قبال جامعه و اثرات زیستمحیطی فعالیتهای شرکت خود داشته باشند. مساله پایداری نه تنها در دورهها و مباحث آموزشی ما (به عنوان مثال، زنجیره تامین سبز) دیده میشود، بلکه کارگروههای تخصصی هم در این زمینه ایجاد کردهایم. ما همچنین یک قدم جلوتر رفتهایم و به تازگی یک دوره آموزشی خاص با نام «حداکثرسازی عملکرد جهانی» با همکاری دانشگاه بوستون (آمریکا) و دانشگاه تکنولوژی مونتری (مکزیک) معرفی کردهایم که به شرکتکنندگان در دوره، بینش جهانی درباره این مسائل بدهیم.
در چشمانداز ۲۰۲۵ مدرسه کسبوکار آدنسیا، تمام سطوح جامعه، کسبوکارها و مشتریان را در یک قالب واحد میبینیم و معتقدیم که با عملکردی مسوولانه در تمام سطوح و دستیابی به خرد جمعی (با استفاده از توانمندیهای تمام افراد و گروهها) میتوانیم به طور مشترک بر مشکلات فائق آییم.
موسسه جهانی مشاوره مککنزی پیشبینی کرده است که سال ۲۰۲۱، آغاز یک تحول باشد. به نظر شما، یک رهبر سازمانی خوب در جهان پس از کرونا، چگونه فردی است؟ مدیران چگونه میتوانند نقش اساسی در مواجهه با این جهان جدید ایفا کنند؟
هنجارهای جدید، هر چه که باشند، به نظر میرسد که پس از عبور کشورها از بحران کرونا، توجه به پایداری کسبوکارها بیش از پیش خواهد شد. اطلاعات مالی و عملکرد مالی، معیارهای قدیمی سنجش عملکرد کسبوکارها و شرکتها بودند. مشکل اصلی این معیارها، کوتهبینی و کوتهاندیشی ناشی از بازارهای سرمایهداری بودند. جهان به سمت ارزشآفرینی چندسرمایهای پیش میرود؛ جایی که باید افراد و محیطزیست هم به عنوان سرمایه در نظر گرفته شوند. در این زمینه جدید، اعضای هیات مدیره شرکتها باید نگرش خود را تغییر دهند و مدیران مالی هم نقش کلیدی در تحولات سازمانی دارند. رابطه مفقود شده شرکتها با جامعه و محیطزیست باید احیا شود. از این رو، آنطور که در دورههای آموزشی خود بیان کردهایم، انتظار داریم که نقش جدیدی در شرکتها با عنوان «مدیرکل ارزشآفرینی» ایجاد شود که عملکرد شرکت را در رابطه با هر ۳ سرمایه آن ببیند.
مدیران کل ارزشآفرینی در آینده باید قابلیتهای جدیدی داشته باشند؛ از جمله ایجاد صورتهای سود و زیان سرمایه طبیعت، شناسایی هزینههای پنهان فعالیتهای شرکت (که به جامعه تحمیل میشوند) و درک ارزشآفرینی از طریق محصولات و خدمات ناملموس. آنها به ترکیبی از معیارهای مالی، غیرمالی و پیشمالی نیاز خواهند داشت. متعاقب این وضعیت، ابزارهایی که مدتی است در حال طراحی شدن هستند (مانند کارتهای امتیازی، ابزارهای مخارج سرمایهای و بازارهای کربن داخلی) به سرعت در حال چند بعدی شدن هستند و معیارهای مختلفی مانند روندهای بیرونی، مدلهای کسبوکار، تغییرات حوزه و تقاضای سهامداران را در نظر میگیرند. هماهنگسازی ارزشها و معیارهای مختلف و سرمایههای سهگانه، کار چالشبرانگیزی است و نیاز به ذهنیت چندزمینهای دارد.
در دورههای آموزشی خود از مهارتهای مورد نیاز جهان «چند سرمایهای» صحبت میکنید. میتوانید توضیح دهید که منظورتان چیست؟
همانطور که گفته شد، در عصر و جهان کنونی، سنجش عملکرد کسبوکارها و شرکتهای مختلف براساس سود و زیان مالی صرف، منطقی نیست. شرایط امروز، بررسی عملکرد زیستمحیطی و عملکرد اجتماعی را هم میطلبد و پیامد آن ایجاد صورتهای سود و زیان سهگانه و اصولا حسابداری چند سرمایهای است.
بحث حسابداری چند سرمایهای و صورتهای سود و زیان سهگانه نخستین بار در سال ۱۹۹۷ توسط نویسنده و کارآفرینی به نام جان الکینگتون مطرح شد. هدف از این شیوه نگاه به عملکرد شرکتها، توجه به عملکرد جهانی شرکتها در سه سرمایه اصلی آنها است: سرمایه انسانی یا اجتماعی، سرمایه زیستمحیطی و سرمایه اقتصادی.
سپس این پرسش مطرح میشود که هر شرکت یا کسبوکاری چه میزان ارزش آفرینی در مجموع این سرمایهها داشته است. از آنجا که ارزشآفرینی به جای سنجش عملکرد مالی، براساس نفع اقتصادی حاصله برای جامعه سنجیده میشود، ممکن است بسیاری از شرکتها عملکردی منفی داشته باشند. به عنوان مثال، شرکتهای آلاینده محیطزیست، به دلیل آسیبهای ناشی از فعالیتشان به سیاره زمین و افزایش هزینههای سلامت و درمان جامعه عملکردی منفی خواهند داشت (در حالی که ممکن است صورتهای سود و زیان مالی آنها حاکی از رشد چشمگیر باشد).
به عنوان یک فرد موفق مانند خود، فکر میکنید مهمترین ویژگیهای لازم برای رهبران سازمانی چه مواردی هستند؟ چه توصیههایی برای مدیرانی دارید که باید شرکتهای خود را در خلال بحرانها و تغییرات بیسابقه پیش ببرند؟
من اعتقاد دارم که مدیران و رهبران سازمانهای کنونی در صورتی موفق خواهند بود که بتوانند ذهنی باز برای درک پیچیدگیهای محیط بیثبات و غیرقابل پیشبینی کنونی داشته باشند و محترمانه با اکوسیستم پیرامون خود (مردم، سیاره زمین و ...) تعامل کنند. با این حال، شرایط جدید، روندهای وابسته و متقابل به یکدیگر دارد که اثرات عمیقی بر افراد و سازمانها میگذارد. ناتوانی در درک این شرایط، رهبران سازمانی را با مشکلات بزرگی برای تصمیمگیریهای مناسب مواجه خواهد کرد. آنها همچنین باید رویکردی اصیل و لطیف نسبت به کارکنان خود در پیش بگیرند؛ افرادی که اکنون «کار» برایشان معنای دیگری یافته و باید بتوانند با آن زندگیشان را غنا بخشند. ایجاد توازن مدیرانه در چنین محیطهای دائما در حال تغییری، آسان نخواهد بود.