شروع کن، رشد کن، تغییرش بده
راه گزینههای متعدد را در تامین مالی باز بگذارید
خوشبختانه مفهوم چابکی کسبوکار در دنیای استارتآپ رواج زیادی پیدا کرده است. مسیرهای تامین مالی کوتاه و کوتاهتر میشوند. با ظهور پلتفرمهای «جمعسپاری سهام» رسیدن به پول آسانتر شده، بهطوری که برخی استارتآپها در فواصل زمانی کوتاه، میتوانند چهار، پنج یا ششبار تامین مالی کنند. از نظر من، این موضوع معانی زیادی دارد.
چرا پیشبینیها و نقطهعطفهایی را در اختیار سرمایهگذاران قرار دهیم که قرار است دو سال دیگر محقق شوند؟ همه میدانند که چنین پیشبینیهایی در محیط این روزها که به سرعت در حال تغییر است، بیمعنی است. بنیانگذاران با تامین مالیهای کوچک، اما با فواصل زمانی کمتر، میتوانند اهداف کوتاهمدت و واقعگرایانهتری تعیین کنند، بر تحقق نقاط عطف تعیین شده متمرکز شوند و بین سرمایهگذاران اعتماد و اعتبار ایجاد کنند و به این ترتیب شانس موفقیت دورهای بعدی تامین مالی را افزایش دهند. محققکردن چندین هدف پشتسر هم، در مقایسه با تعیین یک هدف که دور از دسترس است، اعتبار بهتری برای شما ایجاد میکند.
بهعنوان یک بنیانگذار استارتآپ، باید تا جاییکه ممکن است خودتان را به هدف نهایی و منطقی «تامین مالی مداوم» نزدیک کنید. اگر موضوع آزاردهندهای در مورد این تامین مالیهای کوچک وجود دارد، بازهم تناوب آن را بیشتر کنید! سیستمهای خود را سازماندهی مجدد کنید تا هرکسی در شرکت شما در هر زمانی و از هرجایی بتواند سرمایهگذاری کند.
اگر برنامهنویسها بتوانند از چرخههای دردسرساز انتشار نرمافزار خلاص شوند تا به هدف مدنظرشان، یعنی استقرار نرمافزار برسند، بنیانگذاران استارتآپها هم باید بتوانند دورههای کند و دردسرساز تامین مالی را کنار بگذارند و به هدف تامین مالی مداوم برسند. سهمهای کوچک منتشر کنید و کاری کنید با یک کلیک ساده بتوانید سرمایه جذب کنید.
نتیجه دورههای کوچک تامین مالی با فاصله کم، این است که یاد میگیرید چطور با بودجه کم کار کنید. وقتی پول کمی در اختیار دارید، به روشهای نوآورانه و سریع کار میرسید. برای رسیدن به یک رویکرد چابک-ناب، هیچ راهی بهتر از در اختیار داشتن سرمایه کم و خلاقیت زیاد، وجود ندارد. همانطور که خیلی از افراد خلاق میدانند، محدودیت زیاد معمولا به نوآوری بیشتر منجر میشود. عملکرد بهتر از میانهروی حاصل میشود، نه زیادهروی. شاید الان این مزیت را نبینید، اما بعدا بابت آن از من تشکر خواهید کرد.
روش دیگر داشتن چابکی بیشتر در رویکرد تامین مالی، این است که راه گزینههای متعدد را باز بگذارید. در هر مرحله از عمر یک استارتآپ، روشهای مختلفی برای تامین مالی وجود دارد. هرقدر بیشتر بتوانید پایبندی به یک منبع تامین مالی را به عقب بیندازید، یعنی در کسبوکارتان انعطاف بیشتری دارید. یعنی مثلا، روش تامین مالی از سرمایهگذاری خطرپذیر را تا جاییکه ممکن است به تعویق بیندازید. میتوانید یکبار جمعسپاری سهام را امتحان کنید و اگر برای شما جواب نداد، دیگر سراغ آن نیایید. میتوانید مدتی با سرمایهگذاران فرشته (گروهی از سرمایهگذاران غیررسمی که پول اضافهای در اختیار دارند و به کسبوکار شما علاقه نشان میدهند و سرمایهگذاری غیررسمی جزو سرگرمیهایشان است. این گروه معمولا در لیست تماسهای شخصی شما نیستند و با آنها در رویدادهای استارتآپی یا از طریق معرفی دیگران آشنا میشوید) کار کنید و بعد اگر روش بهتری برای کسبوکارتان پیدا کردید، مسیر را عوض کنید. اما وقتی کار با سرمایهگذاران رسمی را شروع کردید، دیگر راه برگشتی ندارید. این یعنی فقط به جلو فکر کنید و برنامهریزی مبتنی بر سناریو انجام دهید. گزینههای شما برای مرحله بعدی کدامند؟ چه رویکردهای دیگری را میتوانید همزمان ابداع کنید تا به آنهایی که بیشترین کارآیی را برای شما دارند، برسید؟
وقتی جریان جمعسپاری سهام ما به پایان رسید، تیم من به مزیتهای رویکرد چندگانه پی برد. پلتفرمی که ما برای جمعسپاری استفاده کرده بودیم، به ما میگفت بهطور میانگین از زمانی که این رویداد به اتمام رسیده تا زمانی که پول نقد به دست ما برسد، سه هفته طول میکشد. اما به دلایل مختلف، این زمان برای ما به جای سه هفته، سه ماه طول کشید. خوشبختانه، در کنار پلتفرم جمعسپاری (برای سرمایهگذاران اروپایی) یک جمعسپاری داخلی (برای سرمایهگذاران غیراروپایی) به شکل همزمان برگزار کرده بودیم. هرکسی که خارج از اروپا قرار بود در استارتآپ ما سرمایهگذاری کند، به شکل مستقیم پول را پرداخت میکرد و بنابراین ما پول نقد کافی در اختیار داشتیم. اگر فقط روی آن پلتفرم حساب کرده بودیم، نمیتوانستیم از یک تامین مالی موفق، جان سالم بهدر ببریم. درسی که گرفتیم این بود: هیچوقت صرفا روی یک گزینه حساب نکنید.
استفاده از رویکردهای چندگانه این روزها سادهتر شده است، چون تعداد گزینهها برای تامین مالی به شکل چشمگیری افزایش یافته است. بیست سال پیش، بهعنوان یک کارآفرین تازهکار، من فقط میتوانستم روی دوستان پولدار، سرمایهگذاران خطرپذیر و وامهای بانکی پردردسر حساب باز کنم. حالا علاوه بر شبکه شخصی دوستان و اطرافیان (در اصطلاح استارتآپی به آن friends, family and fools گفته میشود و شامل افرادی است که پسانداز کمی دارند و آنها را قبل از اینکه کسبوکارتان را راهاندازی کنید، میشناختید. اما مراقب باشید پیشرفتن کار کسبوکارتان به قیمت از بین رفتن دوستیها تمام نشود)، میتوان سراغ انکوباتورها و شتابدهندهها (سازمانهایی که تخصصشان کمک به استارتآپها است تا آنها را در ازای دریافت بخشی از سهامشان و ارائه خدمات اضافه مثل مشاوره کسبوکار، از یک مرحله به مرحله بعد ببرند)، سرمایهگذاران فرشته، خیریهها، جمعسپاری، وامدهی فرد به فرد (peer to peer، ارائه وام به افراد یا کسبوکارها از طریق خدمات آنلاین و ایجاد ارتباط بین وامدهنده و وامگیرنده) و ... رفت. وقتی تعداد گزینهها برای حل یک مشکل افزایش مییابند، افراد هوشمند از رویکردهای متعدد استفاده میکنند تا ببینند کدام گزینه بهترین نتیجه را با صرف کمترین تلاش به آنها میدهد.