ملانی و کلیف: زوج جوانی که راه طراحی گرافیک را هموار کردند

ملانی فقط ۱۹ سالش بود که این ایده برای اولین بار به ذهنش رسید. سال ۲۰۰۶ بود و او و کلیف دانشجو بودند. دانشجوها می‌توانستند با آموزش برنامه‌های طراحی به بقیه دانشجوها، در کنار درس درآمد هم کسب کنند. اما به‌نظر دانشجوها، پلت‌فرم‌های طراحی ارائه شده توسط مایکروسافت و ادوبی به‌شدت سخت بودند. اینجا بود که ملانی حس کرد باید راه بهتری وجود داشته باشد.

او در مصاحبه‌ای با CNBC می‌گوید: «دانشجوها مجبور بودند یک ترم کامل وقت بگذارند تا فقط جای ابزارها را یاد بگیرند و این واقعا مسخره بود. با خودم گفتم در آینده همه چیز آنلاین و مشارکتی و بسیار بسیار ساده‌تر از این نرم‌افزارهای سخت خواهد بود.»

او و کلیف برای تبدیل آن چشم‌انداز به واقعیت، همکاری خود را آغاز کردند.

آنها با در دست داشتن چند منبع محدود و کمی تجربه کسب‌وکار، کارشان را با قدم‌های کوچک شروع کردند و برای تست کردن ایده‌شان، وب‌سایتی به نام Fusion Books برای دانش‌آموزان راه‌اندازی کردند تا دانش‌آموزان بتوانند صفحه کاربری و مقالاتشان را به سلیقه خود طراحی کنند. آنها سپس سالنامه‌های طراحی شده توسط دانش‌آموزان را چاپ می‌کردند و به مدارس سراسر استرالیا می‌فرستادند. ملانی می‌گوید: «اتاق نشیمن خانه مادرم را به دفتر کارم تبدیل کردم و کلیف شریک کسب‌وکارم شد. و با هم به مدارس کمک کردیم که سالنامه‌هایشان را به سادگی طراحی کنند.»

کسب‌وکار آنها موفق بود و کماکان فعال بود. اما از نظر ملانی، این تازه اول راه بود و تا رسیدن به «رویای بزرگ و دیوانه‌وارش»، یعنی یک وب‌سایت طراحی چندمنظوره، راه زیادی مانده بود. پس به‌دنبال سرمایه‌گذاران رفت.

او زود فهمید که آشنا پیدا کردن در سیلیکون ولی اصلا آسان نیست. همان موقع بود که با «بیل تای» آشنا شد. یک موج‌سوار حرفه‌ای و البته سرمایه‌گذار که در هر دو زمینه به‌طور جدی فعالیت می‌کرد. او مشتاق بود که ملانی و کلیف از طریق وب‌سایتش به نام MaiTai که جایی برای آشنایی موج‌سواران و سرمایه‌گذاران بود، شبکه‌سازی کنند و با افراد جدید آشنا شوند. ملانی مجبور شد خیلی سریع، کمی درباره موج‌سواری اطلاعات کسب کند و با این ورزش جدید آشنا شود. او می‌گوید: «هر وقت بیل از من می‌پرسید اوضاع کسب‌وکار چطور است، بلافاصله بعد از آن می‌پرسید موج‌سواری به کجا رسیده؟. من تا به حال موج‌سواری نکرده بودم و راستش، چیزی نبود که در حالت عادی بخواهم دنبالش بروم. ولی بله، تصمیم گرفتم امتحانش کنم چون وقتی آشنا نداری، شبکه ارتباطی‌ نداری. پس مجبوری به هر فرصتی که سر راهت قرار گرفته، چنگ بزنی.»

مهارت جدید خیلی به درد او خورد. طولی نکشید که این دو توانستند سرمایه‌گذاران بزرگ را متقاعد کنند و پلت‌فرم طراحی «کانوا» را با تیمی از مهندسان حوزه تکنولوژی به مرحله اجرا درآورند. سال ۲۰۱۲ بود که کسب‌وکارشان به‌طور جدی آغاز به کار کرد. ملانی و کلیف با کمک مشاور تکنولوژی و از بنیان‌گذاران گوگل مپ، «لارس راسموسن»، فردی به نام «کامرون آدامز» را پیدا کردند که حالا جزء موسسان کانواست. ماه‌ها بعد، هنگام عرضه سهام شرکت، تعداد تقاضاها بیش از تعداد سهام‌ها صادر شده بود. یک‌سال بعد، وب‌سایت آنها به‌صورت لایو درآمد و اعضا می‌توانستند انواع و اقسام طراحی‌های آنلاین را به‌صورت رایگان انجام دهند.

در اکتبر ۲۰۱۹، پس از سرمایه‌گذاری ۸۵ میلیون دلاری «ماری میکر» در کانوا، ارزش این شرکت به ۲/ ۳ میلیارد دلار رسید. ملانی گفت قصد دارد با این پول، تیم ۷۰۰ نفری شرکتش را تا سیدنی، پکن و مانیل، پایتخت فیلیپین گسترش دهد و خدمات پولی شرکت را نیز تحت عنوان Canva Pro و Enterprise راه بیندازد.

این استراتژی باعث می‌شد کانوا با ابزارهای حرفه‌ای طراحی غول‌های تکنولوژی مثل ادوبی، وارد رقابت نزدیک و مستقیم شود. تا سال ۲۰۲۰، ۸۵ درصد شرکت‌های فورچون ۵۰۰ از کانوا استفاده می‌کردند. او با اتکا به همین، برای هر چالشی آماده بود.

سال گذشته به‌واسطه شیوع کرونا و افزایش تعداد کاربران، آنها تصمیم گرفتند بار دیگر جذب سرمایه کنند تا پاسخگوی این تغییرات باشند. به این ترتیب، ارزش کانوا به ۶ میلیارد دلار رسید. حالا کمتر از یک‌سال پس از آن روز، ارزش کانوا حدود ۱۵ میلیارد دلار تخمین زده شده و طبق گفته خودشان، درآمد سالانه شرکت بالغ بر ۵۰۰ میلیون دلار است یعنی ۱۳۰ درصد بیشتر از سال قبل. به این ترتیب، ملانی و کلیف که ژانویه ۲۰۲۱ با هم ازدواج کردند، حالا میلیاردر محسوب می‌شوند. مجله فوربس تخمین زده که این دو، هر کدام قبل از سرمایه‌گذاری اخیر کانوا، مالک ۱۵ درصد آن بودند. با این حساب، ثروت هر کدام حدود ۲ میلیارد است.

البته آنها قصد ندارند این رویه را ادامه دهند. کلیف در مصاحبه‌ای گفته که او و ملانی به‌دنبال راه‌اندازی بنیادی برای فعالیت‌های بشردوستانه، از جمله مقابله با تغییرات آب و هوایی و تقسیم ناعادلانه ثروت هستند. او گفته: «ما دوست نداریم پول روی پول بگذاریم. انگیزه اصلی ما، ساخت محصولی است که مردم دوست داشته باشند. و می‌خواهیم ثروتی که از این راه به دست می‌آوریم را به دنیا برگردانیم.»

اپلیکیشنی که کارش را از استرالیا شروع کرد حالا تبدیل به یک کسب‌وکار بین‌المللی شده است که تعداد کاربران فعال آن حدود ۵۵ میلیون نفر است که ۳ میلیون نفر آنها، عضویت پولی دارند.