فروش همه چیز: جف بزوس و عصر آمازون
چالشها برای توسعه کیندل
در همین زمان، نمایندههای شرکت از ناشران خواستند برای سرویس «جستوجو درون کتاب» آمازون، یک سری عنوان کتاب پیشنهاد کنند. در ضمن، گوگل اسکن کتابهای کتابخانهای را بدون رعایت قانون کپی رایت شروع کرده بود تا یک کتابخانه آنلاین جهانی را بهعنوان ابزار تحقیقات بسازد. در سال ۲۰۰۵، شکایتهایی علیه گوگل در دادگاه فدرال ثبت شد. این یک داستان قانونی جداگانه بود که پیچیدگیهای خودش را داشت، اما باعث نگرانی دوچندان ناشران شد. آنها با خطر از دست دادن کنترل کسبوکار خود و افتادن آن به دست شرکتهای اینترنتی روبهرو بودند که سرمایه خوبی در دست دارند. لین بلیک، مسوول روابط آمازون با ناشران، در اوایل سال ۲۰۰۵ از شرکت رفت. او پیشرفتهای مالی خوبی کرده بود و میخواست بیشتر وقتش را با خانوادهاش بگذراند. بلیک تصدیق کرد که روابط آمازون با ناشران کتاب در حال تخریب بود.«دوست دارم جایی کار کنم که هر دو طرف معامله احساس کنند به چیز ارزشمندی میرسند و این یعنی مذاکرات آینده به شکل متمدنانهای شکل خواهد گرفت.»
افرادی که جانشین او شدند، تا این حد طرفدار ناشران نبودند. بلیک قبل از رفتنش، رندی میلر، یکی از موسسان فروشگاه جواهرات آمازون را ارتقا داد تا مسوولیت روابط با فروشندهها در اروپا را بر عهده بگیرد. میلر خودش اذعان کرده بود که از تحت فشار گذاشتن ناشران کتاب برای بستن قراردادهایی که نفع مالی بیشتر برای آمازون داشت، لذت میبرد. او همه ناشران اروپایی را از نظر میزان فروش و حاشیه سودی که برای آمازون داشتند، رتبهبندی کرده بود. سپس به همراه همکارانش، ناشرانی را که ضعیف بودند و رتبه پایین داشتند پیگیری میکرد تا قراردادهای خود را با آمازون تغییر دهند، وگرنه با تهدید از دست دادن موقعیت خود در سایت مواجهند. طی یک سال بعد، میلر با بخشهای اروپایی انتشارات رندومهاوس، هچت و بلامزبری که ناشر مجموعه هری پاتر بود، درافتاد. او میگوید: «هر کاری لازم بود میکردم تا در عملکردشان کارشکنی کنم.» مثلا کتابهای آنها را از موتور پیشنهاد آمازون بیرون میکشید و برای برخی عناوین، کتابهای مشابه رقبا را معرفی میکرد.
این اقدامات میلر، نویسندهها را هم دچار دغدغه کرد، چون آنها رتبهبندی فروش را در سایت آمازون دنبال میکردند و این رتبهبندیها نشان میداد کتاب یک نویسنده در مقایسه با دیگران، چقدر مورد استقبال قرار گرفته است. میلر میگوید: «میدانستم آنها فردای روزی که فروش کتابهایشان کم شود، منتظر تماس ما هستند.» این تاکتیکها مختص آمازون نبود. این شرکت بالاخره حقههای خردهفروشی مدرن را یاد گرفته بود. حاشیه سود محدود است. ایجاد شرایط مالی بهتر با تامینکنندهها، به طور مستقیم به معنی سود سالمتر است و مبنایی ایجاد میکند که پایین نگه داشتن قیمتهای فروش برای شرکت، امکانپذیر شود. والمارت به طور خاص استاد تحت فشار گذاشتن همیشگی تامینکنندهها بوده و با این اشتیاق و عقیده چنین روشی را دنبال کرده که محصولاتی مثل پوشک بچه همواره برای مردم طبقه متوسط و پایین آمریکا ارزان و مقرون به صرفه باشد.
وقتی در سالهای اول تاسیس آمازون، شرکتهایی مثل سونی و دیزنی با فروش مستقیم به این شرکت مخالفت کردند، بزوس در موضع ضعف بود. او داشت بازی را یاد میگرفت و حالا موازنه قدرت در حال تغییر بود. حالا بیش از اینکه آمازون به تامینکنندهها نیاز داشته باشد، آنها به آمازون نیاز داشتند. در میانه این چشمانداز در حال تغییر، آمازون شروع به گزینش ناشران در کتابخوان الکترونیکی کیندل کرد. دو نفر از نمایندههای آمازون مامور بازاریابی در انتشاراتیهای نیویورک شدند. هدف آنها این بود که ناشران ناامید از بازار کتابهای الکترونیکی را که چند بار در این عرصه شکست خورده بودند، متقاعد کنند دوباره شانسشان را امتحان کنند. بزوس گفته بود فعلا حرفی از کیندل که یک راز بزرگ بود، نزنند. اما ناشران بدون دیدن نشانهای از اینکه چرا چشمانداز کتابهای الکترونیکی به زودی درخشان میشود، تمایلی به اقدام در این زمینه نداشتند. آنها پرفروشترین عناوین خود را در اختیار محصولاتی که سونی، ادوبه، مایکروسافت و پالم قبلا وارد بازار کرده بودند، گذاشتند و کتابهای الکترونیکی همچنان بخش بسیار کوچکی از کسبوکار آنها را به خود اختصاص میداد. دیجیتالسازی کتابهای قدیمی هم که نویسندگان آنها دیگر زنده نبودند، با مشکلات قانونی مواجه بود. به همین دلیل، نمایندههای آمازون پیشرفت کندی داشتند.
در پاییز ۲۰۰۶ آمازون از ابزار کیندل برای ناشران رونمایی کرد. ناشران فکر میکردند این هم مثل فرمت ویدئویی شکستخورده بتامکس سونی خواهد بود. آنها ایرادهایی مثل نداشتن رنگ، فیلم و نور پسزمینه را مطرح کردند. نمونههای اولیه کیندل، به صورت وایرلس هم قابل استفاده نبود. در طول این ماههای بینتیجه، توسعهدهندگان آمازون به فکر یک میانبر برای اهداف خود افتادند که «توپاز» نام داشت. توپاز برنامهای بود که فایلهای دیجیتال اسکن شده را از برنامه «جستوجو درون کتاب» میگرفت و به فرمت مناسب کیندل تبدیل میکرد. آمازون این برنامه را بهعنوان یک گزینه به ناشران پیشنهاد کرد تا بتوانند هزینه دیجیتالسازی کاتالوگهای خود را پایین بیاورند. ناشران بزرگ مثل سایمون و شوستر نمیخواستند وابستگی جدیدی به آمازون پیدا کنند، اما برخی ناشران کوچکتر این موقعیت را ربودند.
در اوایل ۲۰۰۷، آمازون توانست دسترسی وایرلس کیندل را ایجاد کند و در نهایت، برخی ناشران به پتانسیل آن پی بردند. قرار بود کیندل قبل از شروع تعطیلات سال نو ۲۰۰۶ به فروش برسد، اما از آنجا که بزوس تیم توسعه کیندل را بیرحمانه تحت فشار گذاشته بود تا برخی نقصهای آن را برطرف کنند، ویژگیهای جدید به آن بیفزایند و کاتالوگ بزرگتری از کتابهای الکترونیکی ایجاد کنند، این اقدام به تاخیر افتاد.
ارسال نظر