پاول اینگرام، رئیس دانشکده مدیریت پیشرفته مدرسه کسبوکار کلمبیا توضیح میدهد
یادگیریهای غیرمنتظره برای مدیران
روزبهخیر پروفسور اینگرام! ممنون که زمانی را برای صحبت با ما اختصاص دادید. اجازه دهید مصاحبه را با نگاهی به برنامه روزانه یک رهبر دانشگاه مانند شما شروع کنیم.
من بخش زیادی از روز کاری خود را به تدریس میگذرانم. بنابراین، بیشتر روزها یا در کلاس درس هستم یا در مکانهای دیگری در حال تدریسام. دیروز به گروهی از شرکا در یک شرکت حقوقی جهانی آموزش دادم؛ امروز در جلساتی با موضوع آنلاین کردن ابزارهای مدیریتی خواهم بود. بعدازظهر هم به مراکش سفر میکنم تا به گروهی از دانشجویان ارشد مدیریت اجرایی (MBA) که در برنامه آموزشی مشترک مدرسه کسبوکار آفریقا و مدرسه کسبوکار کلمبیا تحصیل میکنند، درس بدهم. من یک پژوهشگر هم هستم. بنابراین در حالت ایدهآل، چند ساعت در روز را خالی میکنم تا به پژوهش و شاید مقداری تحلیل آماری و نوشتن بپردازم.
با توجه به آنکه شما روشهای آموزشی و همچنین شیوههای کسبوکار مختلفی در بخشهایی از جهان را شاهد بودهاید، میتوانید به ما بگویید قابل توجهترین توسعهای که در کسبوکارهای جهان شاهد بودهاید، چه بوده است؟ به نظر شما، اتفاق بزرگ بعدی در آموزش کسبوکار/ رهبری چه خواهد بود؟
از یکسو، ما شاهد جهانیشدن هستیم. اجازه دهید با اشاره به چین توضیحم را شروع کنم که نزدیک به ۲۰ سال در آنجا تدریس کردهام. در گذشته، سازمانهای چینی با شیوههای متفاوتی نسبت به نقاط دیگر جهان، مدیریت میشدند. اکنون، رهبرانی که در چین به آنها آموزش میدهیم، به مفاهیم جهانی بسیاری مانند کارآییِ خودمدیریتی، مدیریت تیمها و ساختاربندی سازمانها در حین مواجهه با فرهنگ و استراتژیهای آن توجه میکنند. ما همچنین استراتژیهای مشابهی را در برخی از کشورهای آفریقایی مشاهده میکنیم. به عبارتی، عملکرد انسان (چه بهصورت فردی و چه در قالب تیمها) در حال تبدیل شدن به یک مساله جهانی است. این سخن به معنای آن است که ما با رهبران بیشتر و بیشتری در سازمانهای مختلف و در مکانهای مختلف جهان در تعامل خواهیم بود.
بهعنوان رئیس دانشکده برنامه مدیریت پیشرفته کلمبیا، چه چیزی بیش از همه شما را به وجد میآورد و چه چیزی را در برنامههای کنونی و آینده دانشکده پیشبینی میکنید؟
در هر برنامه و فعالیتی، تعدادی فرد فوقالعاده وجود دارد. حاضران در دانشکده، افراد بسیار متنوع و بااستعدادی هستند و واقعیت آن است که همه آنها اثرات قابل توجهی بر من خواهند داشت؛ همانطور که آنها هم از برنامهها و فعالیتهای دانشکده تاثیر خواهند پذیرفت. یکی دیگر از جنبههای کار ما در دانشکده که مرا به وجد میآورد، نوآوری مداوم است. در حالی است که ما یک برنامه آموزشی محوری و پایه داریم، همواره به دنبال محتوای آموزشی جدید، روشهای آموزشی جدید و ارائه محتوای آموزشی به شیوهای منحصربفرد، متفاوت و اثرگذار هستیم. هیجانانگیز است که بخشی از یک پدیده همواره در حال تکامل باشی.
مدرسه کسبوکار کلمبیا به این شهره است که در مرکز کسبوکار (یعنی نیویورک) از جهات مختلف واقع شده است. این مدرسه موقعیت استراتژیکی در مقابل مسائل در پیش میگیرد و دانشکده شما هم طلایهدار این جهتگیری استراتژیک به حساب میآید. آیا میتوانید بیشتر در مورد این موضوع برای ما توضیح دهید که چگونه برنامه آموزشی شما از برنامه آموزشی سایر دانشکدههای کسبوکار جهان متفاوت است؟
فکر نمیکنم که برنامه آموزشی دیگری در جهان مانند برنامه آموزشی ما وجود داشته باشد. برنامه آموزشی ما با سایر برنامههای آموزشی مدیریت پیشرفته دانشگاهها تفاوت دارد. ما خود را وقف شیوه تجربی یادگیری کردهایم و تحصیلکنندگان ما، بهعنوان یک روش یادگیری، کارهایی را که به آنها محول میشود انجام میدهند. ما ممکن است در کلاسهای خود، یک پژوهش جدید، یک مطالعه موردی یا یک چارچوب نظری را توضیح دهیم؛ اما در نهایت همه شرکتکنندگان، مطالب آموخته شده را به شیوههای منحصربهفردی در عمل به کار میگیرند. برای انجام این رویه، ما کل شهر نیویورک را بهعنوان آزمایشگاه خود داریم. ما برای یادگیری درباره هنر نمایش و ارائه دیدگاهها به خیابان برادوی (مرکز تئاتر) میرویم. برای آموختن درباره طراحیهای جدید سازمانی با شرکتهای استارتآپ همکاری میکنیم.
در بهترین موزههای جهان، درباره شکلدهی به فرهنگ میآموزیم. برای یادگیری کارهای تیمی به تماشا و تعامل با گروههای موسیقی میپردازیم. این روشها برای یادگیری مطالبی است که بهصورتهای دیگر قابل یادگیری نیستند و مهمتر آنکه این آموختهها در خاطر ما خواهد ماند. این روش آموزشی ما است. سپس محتوای برنامههای آموزشی را در راستای مواردی قرار میدهیم که بیش از همه برای مدیران حاضر در کلاسهای ما مهم هستند: استراتژی و رهبری. ما ممکن است یک جلسه درسی را به بررسی آخرین نظریات راجع به برندینگ یا رفتار مصرفکننده اختصاص دهیم؛ اما این جلسه چه از نظر محتوایی و چه از نظر طراحی با جلسات درسی دیگری که دانشجویان مدیریت اجرایی میگذارند، تفاوت خواهد داشت. این جلسات برای رهبر یک سازمان، یک مدیر اجرایی بالقوه یا یک مدیرعامل طراحی شده و ایدهها را از دریچه نگاه آنها و به شکل استراتژیک بررسی میکند.
افرادی که در دورههای آموزش دانشکده شما شرکت کردهاند، برای توصیف دورهها از عباراتی مانند «چشمگشا»، «توانمندساز» و «متحولساز» استفاده کردهاند. آیا میتوانید توضیحات بیشتری درباره طراحی منحصربهفرد دورههای آموزشی خود ارائه دهید؟
ما یک برنامه آموزشی داریم که حدود ۶۰ سال پیش برای اولین بار اجرا شد و از آن زمان، پیوسته تغییر کرده است. این تغییرات، بهبودهای عمدی بودهاند که با نگاه هوشیارانه نسبت به طراحی دورههای آموزشی صورت گرفتهاند. قطعات این دورهها بهصورت تصادفی کنار هم گذاشته نمیشوند؛ بلکه بهطور دائم درحال بهبود و ارتقای آنها هستیم. ما برای طراحی و اجرای دورههای آموزشی خود، ۳ مرحله را پشت سر میگذاریم. در ابتدا، شرکتکنندگان را درباره محتوای آموزشی به وجد میآوریم. ما برایشان توضیح میدهیم که شانس شرکت در این دورهها، یک بار در تمام طول عمر، نصیبشان میشود. ما عادتهای یادگیری و فرآیندهای ارتقای مهارتهای شناختی را برایشان توضیح میدهیم تا بهتر بتوانند از این فرصت نادر بهرهمند شوند. در مرحله بعد، ما آنها را به چالش میکشیم.
شرکتکنندگان در دورههای آموزشی ما در قالب تیمها به تمرینها و انجام فعالیتهایی میپردازند که هیچگاه تصور نمیکردند قادر به انجام آنها باشند. آنها در این برنامه آموزشی یک شبکه کاری میسازند که در تمام دوران شغلی به کمکشان میآید. آشنایی با مدیران سایر سازمانها و کسبوکارها این فرصت ارزشمند را برای آنها پدید میآورد. در نهایت، ما شرایطی را پدید میآوریم تا شرکتکنندگان در کلاسهای ما بتوانند تجربیات خوب اکتسابی خود را در این دورهها در سازمانها و مسیرهای شغلی خود به کار گیرند. در این مرحله است که آنها باید آموختههای خود را عملی کرده و با چالش حقیقی دنیای واقعی مواجه شده و مسائلی را که مفید یافتهاند، همچنان به یادگیریشان ادامه دهند.
بهعنوان سوال آخر، چالشیترین بخش تامین نیازهای شرکتکنندگان در دورههای آموزشی چیست؟ شما چگونه انتظارات آنها را تحقق میبخشید؟
بزرگترین چالش، بزرگترین فرصت است: تنوع. تمام شرکتکنندگان در کلاس ما، رهبران توانمندی هستند که تجربیات فراوانی دارند. با این حال، از جنبههای مختلفی با هم تفاوت دارند: کشورهای آنها، تحصیلات پسزمینه آنها، صنایعی که در آن به کار مشغولند، سازمانهایی که به هدایت یا خدمترسانیاش میپردازند و مسیرهای شغلی که پشت سر گذاشتهاند. این تفاوتها، باعث میشود که به راحتی نتوانند یکدیگر را درک کرده یا اقدام به ایجاد ارتباط کنند. آنها همواره باید به دنبال یافتن راههایی باشند تا تجربیاتش برای دیگران جذابیت و قابلیت کاربرد داشته باشد. بهعنوان مثال، باید بیاموزند که چگونه میتوان تجربیات یک شرکت بیمه در نیجریه را در یک شرکت خدمات مالی بریتانیایی به کار برد. شرکتکنندگان در دورههای آموزشی ما، در روزهای نخست آشنایی، زمان زیادی را صرف درک متقابل یکدیگر میکنند؛ اما پس از طی شدن این مرحله، جهشی قابل توجه اتفاق میافتد.
این اتفاق معمولا در آخر هفته نخست دورهها رخ میدهد؛ زمانی که به افراد دارای نگرشهای مختلف امکان بروز و خلاقیت میدهیم. از این زمان است که افراد میگویند: «من در روزهای ابتدایی دوره، نمیتوانستم تصور کنم که از بغل دستی خود چه چیزهایی خواهم آموخت. اما اکنون باورم نمیشود که چه درسهای باارزشی از دیگران آموخته و با خود به محل کارم میبرم.» ما دورههای آموزشی را به گونهای طراحی کردهایم که حتما چنین یادگیریهایی رخ دهد. چرا که اگر شما میخواهید یک رهبر یا مدیر ارشد موفق باشید، باید خارج از شرکت خود، خارج از کشور، خارج از صنعت، خارج از حوزه تخصصی خود بگردید و بهطور کلی به دنبال یادگیری از مکانهای غیرمنتظره باشید. تنوع و تفاوت در کلاسهای ما، یک منبع ارزشمند برای شرکتکنندگان است.
ارسال نظر