چطور تشخیص دهیم محیط کارمان سالم است یا ناسالم؟
نویسنده: Liz Ryan
مترجم: مریم مرادخانی
مشاور عزیز
مدتی است که دچار تردید شدهام و نمیدانم استعفا بدهم یا نه. حقوقم ناچیز است و مزایای چندانی دریافت نمیکنم اما مشکلم حقوق و مزایا نیست. مشکل اینجاست که رئیس واحد ما، فاقد مهارتهای مدیریتی است. خودش اجازه دارد همه قوانین را زیر پا بگذارد، اما اگر یکی از ما دست از پا خطا کنیم، با ما بهشدت برخورد میکند. من مجبورم در طول هفته ۱۰ تا ۱۲ ساعت اضافهکاری کنم، آنهم بدون حقوق، چون تعداد کارکنان کم و حجم کارها زیاد است.
نویسنده: Liz Ryan
مترجم: مریم مرادخانی
مشاور عزیز
مدتی است که دچار تردید شدهام و نمیدانم استعفا بدهم یا نه. حقوقم ناچیز است و مزایای چندانی دریافت نمیکنم اما مشکلم حقوق و مزایا نیست. مشکل اینجاست که رئیس واحد ما، فاقد مهارتهای مدیریتی است. خودش اجازه دارد همه قوانین را زیر پا بگذارد، اما اگر یکی از ما دست از پا خطا کنیم، با ما بهشدت برخورد میکند. من مجبورم در طول هفته ۱۰ تا ۱۲ ساعت اضافهکاری کنم، آنهم بدون حقوق، چون تعداد کارکنان کم و حجم کارها زیاد است. جابهجایی نیروها در واحد ما بسیار بالاست. واحد ما دوازده کارمند دارد اما سابقه کار من از همه بیشتر است.
دوست ندارم اعتراف کنم که در یک محیط ناسالم کار میکنم، چرا که همکارانم و مدیرکل سازمان را دوست دارم اما نمیتوانم با رفتارهای رئیسم کنار بیایم. شما چه توصیهای دارید؟
پاسخ: دوست عزیز، وقتی در یک محیط ناسالم کار میکنی، به سختی میتوانی عدم سلامت آن را تشخیص دهی. ماهیها نمیتوانند تشخیص دهند که در آب گلآلود شنا میکنند، چون به آن عادت کردهاند. توصیه من به تو این است که این شرکت را ترک کنی، چون از قرار معلوم مدیرکل سازمان، توانایی مدیریت افراد را ندارد. اگر کارش را بلد بود، عدم صلاحیت رئیست را تشخیص و به او آموزش میداد. اما از کجا بفهمیم محیط کارمان سالم است یا ناسالم؟ تست زیر را انجام دهید:
۱) زیر هر سرفصل، سه گزینه وجود دارد. از بین گزینههای A، Bو C، گزینهای را که به شرایط شما نزدیکتر است انتخاب کنید.
۲) اگر انتخاب شما، گزینه A است، به آن ۵ نمره بدهید. نمره گزینههای B و C به ترتیب ۳ و صفر است.
۳) نمرهها را ثبت کرده و در انتها جمع ببندید.
صداقت: A. رئیس من تحت هر شرایطی با من صادق است. چه زمانی که همه چیز خوب پیش میرود و چه زمانی که مشکلی پیش آمده، او من را راهنمایی میکند تا کارم را به بهترین نحو انجام دهم. در صورت لزوم به من بازخورد میدهد، دلسوزانه و در عین حال صادقانه. B. رئیس من، مسائل مهم را با من در میان میگذارد، اما گاهی پنهانکاری میکند. خبرها را معمولا از زبان همکارانم میشنوم. در شرکت ما مهمترین منبع اطلاعات، شایعات هستند. C. مدیرم به هیچوجه با من صادق نیست. وقتی از او درباره شغلم اطلاعات میخواهم، جواب درستی نمیدهد و من را در ابهام میگذارد.
اعتماد: A. من و رئیسم بههم اعتماد متقابل داریم. همکاری خوبی با هم داریم. همکارانم هم با من اتفاقنظر دارند. B. من گاهی نمیتوانم به رئیسم اعتماد کنم. او گاهی اوقات به وعدههایش عمل نمیکند. C. من به رئیسم اعتماد ندارم. او برای آنکه خودنمایی کند، از هیچ رفتاری دریغ نمیکند.
مسیر شغلی: A. در این شرکت، همه ما میدانیم در چه مسیری قرار داریم. بعضی از همکارانم مایلند سالها در پست فعلی خود کار کنند و ایرادی هم ندارد. آن دسته از کارکنانی که میخواهند پیشرفت کنند، آموزشهای لازم در اختیارشان قرار میگیرد. B. من مسیر شغلی خاصی ندارم اما میدانم که برای رسیدن به یک جایگاه بالاتر، چه کارهایی باید انجام دهم.
C. هیچکس با من درباره برنامهها یا اهداف شغلیام صحبتی نمیکند. طرز فکر رئیس من در این جمله خلاصه میشود: «اگر شغلت را دوست نداری، استعفا بده و برو».
زندگی شخصی: A. در شرکت ما این موضوع جا افتاده است که هر کارمند بهجز وظایف شغلی، مسوولیتهای دیگری هم دارد. اگر کسی بهدلیل مشکلات خانوادگی یا بیماری به مرخصی نیاز داشته باشد یا ناچار شود از خانه کار کند، با درخواست او صمیمانه موافقت میشود. B. در شرکت ما تا حدی به زندگی شخصی کارکنان احترام میگذارند اما وقتی درخواست کمک میکنیم، روی خوش نشان نمیدهند. C. در شرکت ما این اعتقاد وجود دارد: «زندگی شخصی شما به خودتان مربوط است. شغل شما در اولویت است».
حقوق، پاداش و مزایا: A. با توجه به نرخ بازار، میدانم که میزان پرداخت شرکت ما منصفانه و بالاتر از متوسط است. B. میزان پرداختها در شرکت ما بد نیست، اما هیجانانگیز هم نیست. C. حقوق دریافتی من خجالتآور است.
قدردانی: A. در شرکت ما همیشه از کارکنان قدردانی میشود. B. مدیران شرکت ما به ندرت از کلمه «متشکرم» استفاده میکنند. C. تا به حال ندیدهام که مدیران شرکت از کارمندی به خاطر عملکرد خوبش تشکر کنند.
راهنمایی: A. وقتی در کارم به مشکل برمیخورم، مدیرم مثل یک مربی راهنماییام میکند و راه و چاه را نشانم میدهد. B. اگر کمک بخواهم، مدیرم کمکم میکند اما چون مشغلهاش زیاد و حوصلهاش کم است، ترجیح میدهم از او سوالی نپرسم. C. هیچگاه از مدیرم کمک نمیخواهم چون ممکن است من را تهدید به اخراج کند.
جذابیت: A. بعضی اوقات، از اینکه قرار است سر کار بروم و روی پروژهام کار کنم هیجانزده میشوم. در شرکت ما به همه خوش میگذرد. B. بعضی از جنبههای کار من جذاب است و همکارانم خیلی خوبند، اما محیط شرکت آنقدرها هم جذاب نیست. C. شغل من به هیچ وجه جذاب نیست.
انعطافپذیری: A. محیط کار من کاملا انعطافپذیر است و مدیران من، دست ما را باز میگذارند تا کارها را به روش خودمان انجام دهیم.B. محیط کار من تا حدی انعطافپذیر است. در ماه دسامبر، من ناچارم حتی در روزهای تعطیل هم کار کنم و وقتی درخواست مرخصی میکنم، میگویند: «فقط همین یکبار!» C. محیط کار من به هیچوجه انعطافپذیر نیست.
اخلاقیات : A. مدیران من به اخلاقیات پایبندند. تصمیمگیریهای آنها بر پایه اصول اخلاقی است و به همین دلیل، مشتریان و کارکنان به آنها وفادارند.B. مدیران من معمولا کار درست را انجام میدهند اماگاهی شاهد بودهام که مشتریان و کارکنان را فریب دادهاند. C. مدیران من به اخلاقیات اهمیت نمیدهند. آنها فقط به منافع مالی خود و شرکت فکر میکنند.
حالا نمرهها را با هم جمع کنید. عدد بهدست آمده نشان میدهد که محیط کار شما تا چه حد سالم است:
۴۱ تا ۵۰: شرکت شما از اغلب شرکتها محیط سالمتری دارد. ۳۲ تا ۴۰: سلامت شرکت شما بالاتر از حد متوسط است. ۲۳ تا ۳۱: شرکت شما در مرز قرار دارد. ۱۴ تا ۲۲: محیط کار شما ناسالم است. ۵ تا ۱۳: کار کردن در این شرکت، سلامت شما را به خطر میاندازد.
زیر ۵: هرچه سریعتر برای استعفا اقدام کنید.
ارسال نظر