جان بروس (Jan Bruce) در اوایل کارش، به‌عنوان یک ناشر و ویراستار در مجله بهداشت و سلامت کار می‌کرد. او به یاد می‌آورد «محیط کارم، محیطی به شدت استرس‌زا بود. فرهنگ شرکت مسموم بود و افراد احساس می‌کردند دست‌کم گرفته شده‌اند.»یکی از نزدیک‌ترین همکاران او- که ما او را ابی می‌نامیم- تحت فشار کار زیادی قرار داشت. جان در توضیح می‌گوید «چون او در سازمان بسیار موفق بوده و ترفیعات بسیاری نیز داشته است؛ تحت فشار زیادی بود.» در یک نقطه خاص، او به شدت شروع به‌کار کرد؛ تا جایی که از تمرکز بر کار ناتوان شد. و استرس ناشی از آن او را بیمار کرد.»

جان به یاد می‌آورد که با همدلی و نگرانی به ابی نزدیک شد. به او گفتم «می‌دانم تحت فشار زیادی قرار دارید. چگونه از عهده آن برمی‌آیید؟» این صحبت‌ها موجب شد تا ابی بخواهد به من اعتماد کند و با من وارد صحبت شود.»با گفت‌وگوهای بعدی، جان دید که ابی برای رسیدن به موفقیت مصمم است؛ اما نیاز دارد به خودش استراحت بدهد و اندکی از بار استرس خود بکاهد. او یک طرز فکری داشت که «من بر این موضوع فائق خواهم آمد. اگر تنها طولانی‌تر و سخت‌تر کار کنم، همه چیز مرتب خواهد شد.»جان با تعریف و تحسین توانایی‌ها و مهارت‌های او عکس‌العمل خود را نشان داد. به او گفتم «شما همه این کارها را بسیار عالی انجام می‌دهید؛ علاوه‌بر اینکه چهار فرزند کوچک نیز در خانه دارید. مهم نیست امروز چه احساسی دارید، شما بی‌نهایت باهوش و لایق هستید. باید این را به یاد داشته باشید. اگر آن را فراموش کنید، من اینجا هستم تا آن را به شما یادآور شوم.» ابی از این حمایت قدردانی کرد و در نهایت این دو رابطه کاری بسیار قوی را توسعه دادند. امروز جان یکی از موسسان و مدیر ارشد اجرایی MeQuilibrium است؛ یک پلت‌فرم نرم‌افزار که به شرکت‌ها و کارمندان کمک می‌کند تا بهره‌وری، سلامت و رفاه خود را بهتر مدیریت کنند.