مدیریت تیم با تفکرات متناقض؛ سخت اما ممکن

نویسنده: J. Maureen Henderson

مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد 

اگر شما یک رهبر سازمانی با تجربه هستید، ممکن است تصور کنید که تشخیص یک تیم مسموم آسان است؛ اما علائم چشمگیرتر ناکارآمدی (مبارزه کلامی، فرسایش و تقابل) نسبتا نادر هستند و معمولا پس از آن اتفاق می‌افتند که خصومت طولانی‌مدت به نقطه جوش خود برسد. در حقیقت، شاخص‌هایی که نشان می‌دهد تیم شما یک واحد شاد و به هم پیوسته نیست، حداقل در روزهای اول، قابل چشم‌پوشی است.

هر مدیر منابع انسانی تلاش می‌کند تا یک فرهنگ مثبت در محیط کار ترویج دهد. اما تحقق این امر آسان نیست. هر کارمندی منحصربه‌فرد و متفاوت است. این مساله گاهی مشکلاتی بین اعضای تیم ایجاد می‌کند و از همکاری آنها برای یک هدف مشترک جلوگیری می‌کند و اگر مهار نشود، ممکن است به ناکارآمدی منجر شده و حتی بهره‌وری کلی تیم را به شدت کاهش دهد. مدیران، افراد ناکارآمد را نمی‌پذیرند. حضور این افراد موجب هدر رفتن وقت و کاهش بهره‌وری در سازمان می‌شود. در عین حال این ناکارآمدی می‌تواند به سایر اعضای تیم نیز سرایت کند. این موقعیتی است که هیچ مدیری نمی‌خواهد با آن روبه‌رو شود. اما مواجهه با تیم‌های ناکارآمد، مشکلی بسیار معمول در سازمان‌هاست. جمع کردن افراد با تفکرات و دیدگاه‌های متناقض سخت است؛ اما غیرممکن نیست. در حقیقت آنهایی که می‌توانند به این وظیفه سخت عمل کنند، دارایی‌های ارزشمندی در چشم کارفرمایان فعلی و آینده خود خواهند شد. اعضای یک تیم ناکارآمد فاقد شفافیت هستند و دائما نگرانند که اشتباهی از آنها سر بزند. فقدان شفافیت مانع اخذ تصمیم از یک روش قاطع و بجا خواهد شد. در عین حال، عمل به تصمیمات برای اعضای تیم دشوار می‌شود و در درازمدت، احساس نارضایتی در کارمندان رشد خواهد کرد. در اینجا چند رفتاری که رهبر سازمانی، (مهم نیست تا چه حد با تجربه باشد) باید به عنوان علائم نشان‌دهنده یک تیم ناکارآمد در نظر بگیرد، آورده شده است.

جلسات با کندی پیش‌ می‌روند

جلسات کوتاه همیشه نشانه‌ای از کارآمدی نیست. وقتی همه به سرعت موافقت خود را نشان می‌دهند یا هیچ‌کس نمی‌خواهد ایده‌های جدید را به اشتراک بگذارد یا به خود زحمت نمی‌دهد تا نقش «وکیل مدافع شیطان» را بازی کند، (وظیفه این فرد این است که به هر ایده از چشم‌انداز منفی نگاه کند) این یک نشانه قوی مبنی بر عدم توجه و تمرکز کافی اعضای تیم است. شاید آنها از نادیده گرفته شدن مطالباتشان خسته‌ شده‌اند، شاید هیچ اعتقادی ندارند که سخن گفتن آنها نتیجه داشته باشد یا شاید تصمیم گرفته‌اند سکوت کنند؛ اگر همه جلسات شما در طبقه‌بندی «سریع و بدون زحمت» قرار می‌گیرند، حتما فکری به حال آن بکنید.

اعضای تیم با شما صحبت می‌کنند؛ نه کس دیگر

وقتی یک خواهر و برادر کم سن دعوا می‌کنند، برای ساکت کردن دیگری، اغلب از والدین‌شان به‌عنوان میانجی استفاده می‌کنند. «مامان، به شارلوت بگو که خیلی آب زیرکاه است و من هرگز با او دوباره صحبت نمی‌کنم.» شاید این رفتار از سوی یک کودک شش ساله بامزه به نظر بیاید؛ اما این رفتار از سوی یک زن یا مرد بالغ قطعا ناپسند و مذموم است.اگر اعضای تیم‌تان به‌جای ارتباط مستقیم با یکدیگر، از شما می‌خواهند تا پیام‌شان را به دیگر اعضای تیم برسانید (آیا می‌توانید از لیندی بپرسید که مدل‌ها این هفته آماده خواهد شد یا خیر؟) یا به‌جای اینکه ایده‌های جدید را در یک محیط تیمی مطرح کنند، آنها را مستقیما به شما می‌گویند، شما با یک شکاف ارتباطی جدی بین کارمندان خود روبه‌رو هستید؛ شکافی که حاکی از فقدان اعتماد در تیم شماست.

همکاری در تیم‌تان داوطلبانه نیست

یک تیم کارآ، تا حد زیادی خود را سازماندهی می‌کند. وقتی کار مشترک وجود دارد، اعضا با یکدیگر مشاوره خواهند کرد، درخواست اطلاعات می‌کنند و ایده‌ها را با یکدیگر به اشتراک خواهند گذاشت.ممکن است همیشه به‌دور از تعارض نباشد، اما همکاری و تعاون یک هنجار در سازمان محسوب می‌شود. اگر تنها زمانی که زیردستان شما مشترکا با یکدیگر کار می‌کنند، زمانی باشد که شما صریحا آنها را به انجام کاری منصوب می‌کنید، با مشکل روبه‌رو هستید.در این شرایط، در حال مدیریت یک تیم از گرگ‌های تنها هستید؛ کسانی که به هر دلیلی، به تخصص یکدیگر احترام نمی‌گذارند.

به سوالات در مورد سلامت تیم پاسخ می‌دهید

فقط اینکه زیردستان شما در مورد نارضایتی خود با شما صحبت نمی‌کنند، به این معنا نیست که با دیگران نیز در این مورد حرفی نمی‌زنند. اگر همکاران سوالاتی در مورد نحوه انجام امور در تیم‌تان می‌پرسند، علاقه آنها را به عنوان شاخصی از وجود کاستی در تیم‌تان در نظر بگیرید.در واقع این نشانه‌ای است که اعضای تیم شما آنقدر ناامید هستند که به‌جای اینکه مسائل خود را مستقیما با شما در میان بگذارند، به همکاران خود می‌گویند.ممکن است آنها تلاش ‌کنند تا جلوی رئیس‌شان حفظ آبرو کنند یا بدتر از آن، یکی از آنها یا بیشترشان ممکن است شما را به عنوان بخشی از مشکل بدانند. اگر احساس می‌کنید که تیم‌تان ناراضی است، باید بیندیشید که چگونه خود را از این مرحله بحرانی خارج سازید.

منبع: Forbes