آنچه استراتژیستها باید بدانند (بخش پنجاه و دوم)
کارکنان عامل کارآمدی و ناکارآمدی سازمان هستند
پرویز نصرتی کردکندی
عضو انجمن ایرانیان فارغالتحصیل ژاپن
Parviz. nosrati۱۹۵۸@gmail. com
هنگامی که به موضوع اشتغال توجه کنیم، میبینیم در بازار کار افراد با علاقه بسیاری برای پیوستن به سازمانهای مختلف تلاش میکنند و به دنبال تحقق رویاهای کاری خود هستند و با شور و شوق فراوان کارشان را آغاز میکنند و آماده هستند سخت کار کنند. اما پس از شروع و به مرور بهطور مداوم انگیزه خود را از دست میدهند. متاسفانه این سندروم در همه دنیا و همه سازمانها شیوع پیدا کرده و تبدیل به یک چالش جدی برای رهبری سازمانها شده است، .
پرویز نصرتی کردکندی
عضو انجمن ایرانیان فارغالتحصیل ژاپن
Parviz.nosrati1958@gmail.com
هنگامی که به موضوع اشتغال توجه کنیم، میبینیم در بازار کار افراد با علاقه بسیاری برای پیوستن به سازمانهای مختلف تلاش میکنند و به دنبال تحقق رویاهای کاری خود هستند و با شور و شوق فراوان کارشان را آغاز میکنند و آماده هستند سخت کار کنند. اما پس از شروع و به مرور بهطور مداوم انگیزه خود را از دست میدهند.متاسفانه این سندروم در همه دنیا و همه سازمانها شیوع پیدا کرده و تبدیل به یک چالش جدی برای رهبری سازمانها شده است، . اگر به آمار کشورهای مختلف که در این زمینه تحقیق کردهاند توجه کنیم، ابعاد چالش فوق را به درستی درک میکنیم. در انگلستان فقط ۱۷ درصد از نیروهای جذب شده در شرکتها و سازمانها کماکان مطابق روز اول با اشتیاق تمام و درگیری ذهنی و فیزیکی کامل مشغول بهکار هستند. در کشور آمریکا طبق تحقیق موسسه معتبر گالوپ فقط ۱۳ درصد کارکنان با اشتیاق و علاقه همسان با شروع کار خود هیچ تغییری در شرایط کارآمدی خود ایجاد نکردهاند. در همین تحقیق ۱۸ درصد کارکنان هیچ اشتیاقی بهکار کردن نداشته و تبدیل به افرادی شدند که نبودنشان مفیدتر از حضورشان در سازمانها است. این گروه از کارکنان مطابق اعلام گالوپ سالانه ۳۸۲ میلیارد دلار به اقتصاد آمریکا زیان میرسانند.
با توجه به عمق چالش فوق که بزرگترین سهم را در کارآمدی و ناکارآمدی سازمان دارد، نیاز به ایجاد فرهنگ مناسب و کارکنانی با اشتیاق کم نشدنی داریم. چه باید بکنیم؟ مشارکت کارکنان و شیوه مشتاق کردن آنها الگویی ندارد، ولی انجمن صنایع ژاپن (چو سان رن) ۲۱ پیشنهاد برای احیا و افزایش اشتیاق کارکنان دارد:
1) ارزشهای شرکت را تعیین کنید: با توجه به روند مشارکت و اندازهگیری عملکرد در هر یک از ارزشهای اعلامی خود (بین ۳ تا ۷ ارزش)، هر ماه یا هر دوره زمانی یکی از کارکنان را که به بهترین شکل ارزشهای شرکت را در رفتار و کارکرد خود نشان داده است، مورد تشویق قرار دهید.
2) فرهنگ کارکرد تیمی را توسعه دهید: طراحی قوانین و شیوههای کار را به تیمها بسپارید.
3) پروژههای بهبود را تشویق کنید: به کارکنانی که برای پیگیری پروژههای خود وقت میگذارند توجه کنید. حتی در صورت عدم موفقیت، پروژه را مورد قدردانی قرار دهید.
4) یک دوست یا مربی را برای هر نیروی انسانی تازه وارد تعیین کنید: بخش مهمی از فرآیند تصمیم گیری این است که افراد سوالاتی را که واقعا مهم هستند بدانند. ایجاد یک رابطه قابل اعتماد با کسی که تجربه بیشتری در آن شرکت دارد، میتواند تازه واردان را راهنمایی کند. به این ترتیب او میتواند بخشی از تیم را تطبیق و رشد دهد.
5) گفتوگو در شرکت را رواج دهید: شرکت میتواند با رایج کردن دیالوگ، هم محیط کار را تلطیف و سرگرم کننده کند و هم وفاداری کارمندان را افزایش دهد.
6) عکس تیمهای مختلف را در محل کار خود به شکل جذاب و بزرگ نصب کنید: این یک عنصر فرهنگی است که میتواند روابط کاری و مشارکت کارکنان را تشویق و تقویت کند.
7) کار را تبدیل به نوعی بازی کنید: این یک ابزار قدرتمند است که کار سرگرمکننده و همراه با شادی انجام شود.
8) هدیه دادن به یکدیگر را تشویق کنید: از جشنهای تیمهای کاری برای مثلا تولد یا ازدواج و..... پشتیبانی کامل کنید.
۹) نسبت مستقیم بهرهوری و دریافتی کارکنان با کاهش هزینهها یا افزایش درآمد بهدلیل افزایش فروش کارکنان را افزایش دهید.
10) ماموریت سازمان را دائم به کارکنان یادآوری کنید: مهم است که کارکنان بدانند چه چیزی برای شرکت مهم است و ماموریت شرکت چیست.
11) نوآوری را شناسایی کرده و مورد تشویق قرار دهید: ممکن است برخی از ایدههای بسیار الهامبخش را از کارکنان بشنوید که باید با ارزشگذاری اجازه دهید این ایدهها تکرار شوند.
12) دستاوردها را جشن بگیرید: دستاوردهای بزرگ یا کوچک را جشن بگیرید. هیچکس نمیتواند طی ماهها یا حتی سالها بدون سوخت فقط به وظایف و تکالیف خود را عمل کند. تانکهای انرژی خود را با برخی از شناختها دوباره پر کنید و کار سخت خود جشن بگیرید. این یک روش عالی برای انسجام اعضای تیم با هم است.
13) جشنهای عمومی را حتما برگزار کنید: تولدها، بازنشستگی، حضور تازه واردان و استقبال از آنها، لحظههای مهمی هستند که میتوان کارکنان را دور هم جمع کرد. این یک روش عالی و آرامبخش برای نشان دادن اهمیت آنها است.
14) به بازخوردها توجه کنید: عملکرد کارکنان و عوامل کلیدی موفقیت را شناسایی کنید. توجه کنید که اطلاعات اشتباه از بازخورد میتواند موجب انفجار شود. آن را ساده و از طریق یک چارچوب و یا یک سیستم جامه عمل بپوشانید.
15) برخی ایدهها را با تعامل کارکنان انجام دهید: برخی چیزهای به ظاهر کوچک و پیشپا افتاده اگر بدون کسب نظر کارکنان انجام شود اثربخشی خود را از دست میدهد.
16) احترام به یکدیگر را یک اصل کلیدی بدانید: سنگ بنای هر تعاملی باید احترام باشد.
17) کارکنان را توانمند کنید: هیچ چیزی احساس مسوولیت بیشتر و قدرت تصمیمگیری مانند توانمند سازی ایجاد نمیکند. نگران نباشید کارکنان رهبران سازمان شوند. این یک راه عالی و مطمئن برای ایجاد اعتماد است.
18) یادگیری را تشویق کنید: با حمایت از کارکنان در یادگیری و توسعه مهارتها، نه تنها نیروی کار باانگیزه و خوبی خواهید داشت، بلکه افزایش شادی کارکنان و مشارکت کارکنان را خواهید دید.
19) فعالیتهای اجتماعی و ورزشی را گسترش دهید: تیمهای مختلف داخلی و مسابقات آخر هفته داشته باشید. پیوستن به مسابقات ورزشی و تشویق تیمها برای بازی کردن میتواند در روحیه کارکنان اثر مثبت زیادی داشته باشد.
20) اطمینان حاصل کنید که کارکنان تمام منابع لازم را در اختیار دارند: باید مطمئن شوید تجهیز کارکنان، ابزارها و سیستمهایی را که در کارشان مورد استفاده قرار میگیرد در اختیار گذاشتهاید.
21) از متخصصانی که واقعا تعامل با کارکنان را میدانند استفاده کنید: بهعنوان یک مولفه کسبوکار باید به کارشناسان اعتماد کنید. با افراد مناسب تماس بگیرید تا به شما در ایجاد استراتژی مشارکت کارکنان مشاوره خوب و دقیقی بدهند.
دکتر دیوید سیروتا، محقق و مشاور سازمانی، تحقیقات وسیعی در مورد راههای انگیزش کارکنان انجام داد. او بیش از ۴ میلیون کارمند در سراسر جهان را مورد مصاحبه، مطالعات موردی و مشاهده مستقیم قرار داد و نتیجه آن را در کتابی به نام کارکنان مشتاق انتشار داد که چگونه شور و شوق ابتدای استخدام کارکنان را میتوان به آنها برگرداند. او اثبات کرد شاید مدیریت سازمانی با نظارت دقیق، سخنان انگیزهبخش، برنامههای پاداش، نظم رو به افزایش و جابهجاییهای بین واحدی بتواند تغییرات جزئی در اشتیاق کارکنان بهوجود آورد، ولی اینگونه فعالیتها نمیتوانند استراتژیهای مناسبی برای این موضوع باشند. او نتیجه گرفت که تنها روش برانگیختن احساسات کارکنان، دادن چیزهایی است که آنها میخواهند.
عامل اول: عدالت
برخورد عادلانه باعث ایجاد اشتیاق در افراد میشود. کارکنان از شرکتشان توقع دارند تا شرایط فیزیولوژیک، اقتصادی و روانی مدنظرشان را فراهم کند. سوالات سیروتا شامل مواردی از قبیل شرایط فیزیکی محل کار، امنیت شغلی، میزان کار مورد توقع، دستمزد، ارتباطات، پارتیبازی و همخوانی حرف و عمل رهبری سازمان و مدیران بود.
برای کسب اطمینان از رعایت عدالت در محیط کار، باید موارد زیر رعایت شوند:
امنیت جسمانی: محیط کار ایمن فراهم کنید و توقعاتتان را طوری تنظیم کنید که تعادل معقولی بین کار و زندگی کارکنانتان برقرار شود.
امنیت اقتصادی: فراهم کردن میزان قابل قبولی از امنیت شغلی الزامی است. این یعنی تمام گزینههای پیش رو را قبل از اخراج افراد در نظر بگیرید. در صورت اجتنابناپذیر بودن اخراج، ابتدا به دنبال استعفای داوطلبانه او باشید. صادقانه و رک در مورد موضوع اخراج صحبت کنید. به کارمندان اخراج شده تا حد امکان کمک اقتصادی کرده و آنان را در پیدا کردن شغلی جدید یاری کنید.
حقوق قابل قبولی تعیین کنید: دستمزد را بهصورت رقابتی پرداخت کرده و حساب تورم را هم بکنید. پاداشهای متغیری بسته به عملکرد کارمندانتان در نظر بگیرید. میزان دستمزد نشانهای از احترام و موفقیت است.
سلامت روانی: محیطی سرشار از احترام فراهم کنید. این یعنی با تمام کارمندان یکسان رفتار کنید. فارغ از میزان قدرت یا جایگاه قدرتتان را عادلانه بهکار بگیرید. تبعیض را در محیط کار به حداقل برسانید. بهعنوان مثال، از در نظر گرفتن جای پارکینگ مخصوص یا ناهارخوریهای جدا بپرهیزید. به کارکنان استقلال کافی بدهید و به خواستهها و احتیاجات آنها گوش دهید.
عامل دوم: موفقیت
افراد دوست دارند دیگران کارشان را ببینند. همچنین میخواهند از دستاوردهای شرکت و تیمشان احساس غرور کنند. برای آنکه کارکنان چنین احساسی کنند، شرکتها میتوانند به چهار کار زیر مبادرت کنند:
۱) محیطی مثبت و هموار برای کار ایجاد کنند: یعنی ابزار لازم برای موفقیت در اختیار کارکنان بگذرند، از تیمها استفاده مثبت ببرند، مدیران را در پروژهها درگیر کنند و تا حد ممکن شرکت را یکدست کرده و از رتبهبندی بپرهیزند.
۲) چالشبرانگیز باشند: به کارکنان این اجازه را بدهید کارهایی را که مهارتها و تواناییهایشان را به چالش میکشد انجام دهند.
۳) از بازخورد، تشویق و پاداش استفاده کنند: به کارکنانتان بگویید کارشان چطور است، توقعاتتان را شفاف و بیپرده بیان کنید، اولویتها را مشخص کرده و روی آن به توافق برسید. پاداشهای مناسبی در نظر بگیرید و انتقادات را با تعریف و تمجید تعادل ببخشید.
۴) سازمانی هدفدار و قانونمند باشید: افراد دوست دارند برای شرکتهای قابلاعتماد کار کنند؛ شرکتهایی که بتوانند بهکار کردن در آنها افتخار کنند.
عامل سوم: رفاقت
هر کسی دوست دارد از قرار گرفتن در محیط کار خود لذت ببرد. این است که روابط بین افراد را مهم میکند. رفتاری که همکاری، تعامل، صمیمیت، پذیرفتن دیگران و کار تیمی را تبلیغ و تشویق میکند، در ایجاد اشتیاق بسیار مهم است. به همین شکل، همکاری باید جزئی مهم از سیاستهای شرکت باشد. کارکنان دوست دارند حس کار تیمی داشته باشند و احساس کنند عضوی از گروه هستند. این یعنی باید روابط اجتماعی را یک اولویت بدانید. از همذاتپنداری، درک متقابل و احترام بگویید و رعایت این موارد را از همه طلب کنید. تعاملات اجتماعی را تشویق کرده و فرصتش را فراهم کنید. برای عملکرد مثبت تیمی پاداش تعیین کنید. تقسیم وظایف را تبلیغ و تشویق کنید و بهطور مرتب دستورات و تمرینات شرکت را مطالعه کنید تا از همخوانی برخوردها و نتایج اطمینان حاصل کنید. قوانین را مشخص کنید. راهحلهای مشکلات را تعیین کرده و مذاکرات دو سر برد را برای حل اختلافات انتخاب کنید. در بخشهای دیگر به موارد دیگری از آنچه استراتژیستها باید بدانند خواهیم پرداخت. سهشنبهها با ما باشید.
ارسال نظر