جان اشتاین، مدیر ارشد اجرایی و موسس بترمنت (Betterment)، یک شرکت مشاور مالی آنلاین، می‌گوید «او خوش‌شانس بوده که طی سال‌های فعالیتش تعدادی زیادی کارمند نمونه داشته است.» به‌طور خاص، «لارا» یک کارمند برجسته است. او پنج سال پیش به عنوان مشاور اجرایی به این شرکت واقع در نیویورک پیوست. جان به یاد می‌آورد «او تجربه‌ای نداشت؛ اما انگیزه زیادی از خودش نشان داد.» طی جلسات هفتگی آنها، جان در مورد هر آنچه لارا به خوبی انجام می‌داد بازخوردهای مثبتی ارائه می‌کرد؛ اما در مورد نقاطی که لارا می‌توانست در آنها بهبود یابد نیز صحبت می‌کرد.

این دو اغلب در مورد روش‌های متفاوت برای پذیرفتن کار بیشتر از طرف او بحث می‌کردند. او می‌گوید «همیشه یافتن چالش‌های جدید برای او آسان نبوده است.» «ما با اهداف بسیار بزرگ، استانداردهای کیفی را همواره بالاتر خواهیم برد و به‌زودی روشن خواهد شد که او از پس آنها برخواهد آمد.» بنابراین جان درحالی‌که «چندین مسیر کاری بالقوه برای لارا ترسیم می‌کرد»، او را تشویق کرد تا در مورد چشم‌اندازهای بلندمدت خود فکر کند: ممکن است روزی او فرآیند یادگیری و توسعه را در شرکت مدیریت کند یا شاید بتواند گروه تسهیلات را هدایت کند. سپس جان، لارا را به سوی تجربیاتی هدایت کرد که می‌تواند او را برای نقش‌های احتمالی آماده کند. او می‌گوید «می‌خواستم به لارا فرصت امتحان چیزهای جدید را بدهم.» ضمنا، جان، لارا را در شبکه‌سازی نیز آماده کرد. او لارا را تشویق کرد تا «یک گروه همتای جامع از افراد باتجربه‌تر خارج از شرکت تشکیل دهد تا روند یادگیری او را سرعت ببخشد.» «اکنون، هر زمان که او سوالی دارد، می‌تواند نسبتا سریع یک پاسخ بیابد. افراد نیز با سوالاتشان نزد او می‌آیند. او برای هدایت و گسترش شبکه خود فعالیت بسیار زیادی کرده است.» به گفته جان، دادن مسوولیت بیشتر به لارا برای فعالیت‌های شرکتی مختلف «تدریجی» بوده است. اکنون، لارا تیمی متشکل از ۱۵ کارمند را مدیریت می‌کند و مسوولیت تسهیلات و منابع انسانی را بین دیگر حوزه‌ها داراست. جان می‌گوید «او کارش را عالی انجام می‌دهد.»

و در عین حال می‌گوید او همیشه به این موضوع فکر کرده است که نسبت به لارا رفتار به‌خصوصی نشان ندهد. جلسات هفتگی رودر رو بین مدیران و زیردستان، فعالیت استانداردی در شرکت هستند و بازخورد منظم کارمندان بخشی از فرهنگ بترمنت است. او می‌گوید «من کسی را به دیگری ترجیح نمی‌دهم و نمی‌خواهم به او فرصت‌هایی را بدهم که دیگران فاقد آن هستند.»