چرا فرآیند یادگیری باید مدام العمر باشد؟
ترویج فرهنگ یادگیری برای نیل به اهداف فردی و سازمانی
نویسنده: Ari Kopoulos
مترجم: مریم مرادخانی
اگر به شما بگویند که یادگیری مادامالعمر، کیفیت زندگی خانوادگی شما را ارتقا میدهد و باعث افزایش درآمد، رضایت شغلی و پیشرفت کاریتان میشود، چه میکنید؟ احتمالا در مورد استراتژیهای آموزشی خود تجدید نظر میکنید. جالب است بدانید که مزیتهای یادگیری مداوم فراتر از اینها است. در حوزه کسبوکار، اگر بهطور مستمر در حال یادگیری باشید، از پیامدهای کوچکسازی سازمانی، تعدیل نیرو، ادغام، ارتقای تکنولوژی و سایر تغییراتی که در ساختار سازمان رخ میدهد، در امان خواهید بود.
نویسنده: Ari Kopoulos
مترجم: مریم مرادخانی
اگر به شما بگویند که یادگیری مادامالعمر، کیفیت زندگی خانوادگی شما را ارتقا میدهد و باعث افزایش درآمد، رضایت شغلی و پیشرفت کاریتان میشود، چه میکنید؟ احتمالا در مورد استراتژیهای آموزشی خود تجدید نظر میکنید. جالب است بدانید که مزیتهای یادگیری مداوم فراتر از اینها است. در حوزه کسبوکار، اگر بهطور مستمر در حال یادگیری باشید، از پیامدهای کوچکسازی سازمانی، تعدیل نیرو، ادغام، ارتقای تکنولوژی و سایر تغییراتی که در ساختار سازمان رخ میدهد، در امان خواهید بود. همینطور در زندگی شخصی، یادگیری مادامالعمر به شما کمک میکند با تکنولوژیهای جدید، شبکههای اجتماعی و سایر راههای ارتباطی دیجیتال آشنا شوید و مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کنید. از این رو، اگر به دنبال پیشرفت حرفهای و ارتقای کیفیت زندگیتان هستید، از یادگیری مادامالعمر غافل نشوید.
یادگیری مادامالعمر چیست؟
یادگیری مادامالعمر تنها به معنای افزایش قابلیتهای درآمدزایی نیست. اگرچه ایجاد فرهنگ یادگیری از نظر اقتصادی به نفع شرکتها و کارکنان است، اما بسیاری از کارکنان ترجیح میدهند در محیط کار به جنبههای فردی یادگیری نیز اهمیت داده شود. برای کارکنان، «رشد شخصی، رضایت شغلی و احساس غرور ناشی از کسب مهارتهای جدید» از درآمد مهمتر است. بنابراین، هنگام تعیین استراتژیهای یادگیری باید هر دو جنبه فردی و اقتصادی را در نظر بگیریم و نکاتی را لحاظ کنیم که نهتنها به رشد اقتصادی که به رشد فردی کارکنان نیز منجر شوند. مفهوم یادگیری مادامالعمر در این جمله خلاصه میشود که «برای یاد گرفتن، هیچوقت زود یا دیر نیست». واحدهای منابع انسانی و شرکتهای بازاریابی باید روی جذب نیروهایی تمرکز کنند که پتانسیل یادگیری دارند، صرفنظر از سن آنها. باید برای کارکنان، در هر سن و سالی که هستند فرصتهایی فراهم شود تا بتوانند همزمان هم از نظر حرفهای پیشرفت کنند و هم به اهداف فردی خود دست پیدا کنند.
یادگیری یک فرآیند مستمر است و فرآیندهای مغزی بسیاری را شامل میشود. یادگیری مادامالعمر شامل کسب مهارتهای جدید، دریافت اطلاعات جدید، تغییر گرایشهای فردی، تحصیلات تکمیلی، دریافت مدارک آموزشی و استقبال از چالشهای جدید است. شرکتها هنگام طراحی استراتژیهای آموزشی، معمولا بر منافع مالی تمرکز میکنند؛ چرا که نفع مالی در کارکنان انگیزه بیشتری ایجاد میکند. آنها از این حقیقت غافل هستند که در عصر دیجیتال، با ایجاد فرصتهایی برای یادگیری مستمر میتوانند پیشرفت شغلی کارکنان را تضمین کنند، میزان استعفای کارکنان را از طریق افزایش انعطافپذیری شغلی افزایش دهند و به آنها در تقویت مهارتهای ارتباطی فردی و شغلی کمک کنند.
مزایای یادگیری مادامالعمر
در دنیایی که به سرعت در حال تحول و تکامل است، یادگیری مداوم دیگر تنها یک آرزو نیست، یک ضرورت است. مطالعات اخیر مرکز تحقیقات «پیو» (Pew) نشان میدهد ۱۶ درصد مردم آمریکا معتقدند برای به دست آوردن یک شغل پردرآمد و رضایتبخش، در دست داشتن مدرک کارشناسی کافی نیست و چهار سال تحصیل در دانشگاه نمیتواند افراد را برای ورود به دنیای کار آماده کند. کسی که پس از اتمام چهار سال، همچنان به تحصیلاتش ادامه دهد، به ازای هر سال اضافه، درآمدش در هر ساعت بهطور متوسط بین ۸ تا ۱۳ درصد افزایش خواهد یافت.
یادگیری مادامالعمر برای کارکنان نسل امروز آسانتر از نسلهای پیشین است. به لطف تکنولوژیهای دیجیتال، شبکههای اجتماعی، ابزارهای ارتباطی و دورههای آموزشی آنلاین، به راحتی و آسانتر از هر زمانی میتوانید بیاموزید و دانش خود را بهروز کنید. ازجمله مزیتهای یادگیری مادامالعمر از این قرارند:
* سلامت مغز و آمادگی آن برای پذیرش اطلاعات جدید
* مبارزه با خستگی روحی
* تقویت اعتماد به نفس
* قابلیت استفاده از تکنولوژیهایی که کیفیت زندگی را بالا میبرند
* کسب مهارتهای کاربردی زندگی
* سلامت جسمی و روحی
* آشنایی با مشکلات مربوط به سلامتی یا کسب مهارتهای فنی
* انعطافپذیری در برابر تغییرات
* آشنایی با دوستان جدید و افزایش ارتباطات از طریق فرومهای اجتماعی
* خودشکوفایی و افزایش رضایتمندی.
تفاوت میان دو ساختار ذهنی ایستا و بالنده
صرفنظر از شغل یا صنعتی که در آن مشغول بهکار هستید، حفظ عادتهای خوب و تقویت مهارتهای جدید حتی برای کارکنان باهوش و متعهد، دشوار و چالشبرانگیز است. اما شما یک برگ برنده در دست دارید: ذهنتان. ذهن شما تا حدی قدرتمند است که میتوانید با استفاده آن به کارهای بزرگ دست بزنید، رفتارهای خود را تغییر دهید یا ظرفیت یادگیری خود را افزایش دهید. اما باورهای شما نیز در رسیدن به این اهداف نقش مهمی ایفا میکنند. دانشمندان، افراد را بر اساس رویکردی که نسبت به مقوله رشد و یادگیری دارند، در یکی از این دو گروه طبقهبندی میکنند: ساختار ذهنی ایستا و ساختار ذهنی بالنده. این طبقهبندی نخستین بار از سوی «کارول دوک»، استاد دانشگاه استنفورد در کتابی تحت عنوان «طرز فکر، روانشناسی نوین موفقیت» مطرح شد. او در این رابطه میگوید: «کسانی که دارای ساختار ذهنی ایستا هستند معتقدند که تواناییها، هوش و استعدادها، ویژگیهای ثابت و غیرقابل تغییرند. سهم آنها همین است و هرگز بیشتر از این نصیبشان نمیشود. به این ترتیب، هدف آنها در این خلاصه میشود که همیشه و همه جا باهوش به نظر برسند و هرگز کندذهن به نظر نیایند».
ساختار ذهنی ایستا: یادگیری محدود به سن و سال است
اگر برای یادگیری محدودیت سنی یا زمانی قائل شوید یا سقف دانستههای خود را از قبل تعیین کنید، چه اتفاقی میافتد؟ مثلا بگویید که «اگر به این هدفم برسم، دیگر نیازی به یادگیری مهارتهای جدید ندارم» یا «انسان تا ۵۰ سالگی قابلیت یادگیری دارد». قطعا وقتی به این سن رسیدید، فرآیند پیشرفت شما متوقف خواهد شد، سلولهای مغزتان را به مرور از دست خواهید داد و وارد فرآیند پیری خواهید شد. در این حالت تنها میتوانید امیدوار باشید که دانستههای خود را از دست ندهید و بهدلیل کهولت سن، اخراج یا ناچار به بازنشستگی نشوید. خوشبختانه، برای یادگیری هیچ محدودیتی وجود ندارد مگر آنکه فرد دچار آسیبهای جدی شده باشد. اما بسیاری از افراد تصور میکنند که اگر به یک سن خاص یا به اهداف خود برسند، دیگر نمیتوانند مهارتهای جدید کسب کنند. این کارکنان معتقدند سطح هوش، استعدادها و قابلیتهایشان محدود و از پیش تعیین شده است و نمیتوانند پای خود را از این محدوده فراتر بگذارند. افرادی که دارای این طرز فکر هستند معمولا از پذیرش چالشهای جدید امتناع میکنند، پس از هر شکست، خود را میبازند و به دنبال این هستند که دیگران، مهارتهای فعلی آنها را تایید کنند.
ساختار ذهنی بالنده: یادگیری سن و سال نمیشناسد
اگر یادگیری برای همه انسانها صرفنظر از سن و ضریب هوشی آنها ممکن باشد چه اتفاقی میافتد؟ به باور پروفسور دوک، فردی که دارای ساختار ذهنی بالنده است معتقد است که استعدادها و تواناییهای انسان میتوانند در هر سن و سالی رشد و پرورش یابند. این البته بدین معنا نیست که همه ما میتوانیم به استیونهاوکینگ یا انیشتین تبدیل شویم، اما هر کسی میتواند تواناییهایش را گسترش دهد، به شرطی که به یادگیری مادامالعمر معتقد و متعهد باشد.
علم یادگیری مادامالعمر
از نظر علمی، قابلیت رشد، تغییرپذیری و یادگیری مغز را «شکلپذیری مغز» (Neuroplasticity) مینامند. این یعنی مغز در تمام طول عمر میتواند خود را تغییر دهد. یادگیری مادامالعمر میتواند این قابلیت مغز را پرورش دهد. در نتیجه، کارکنان میتوانند مهارتهای جدید فرابگیرند، در حوزههای مختلف آموزش ببینند و خود را با تغییرات سازگار کنند. پرورش این قابلیت مغز از نظر فردی نیز به نفع کارکنان است و به آنها کمک میکند از آلزایمر و سایر اختلالات ذهنی که در اثر افزایش سن ایجاد میشوند، جلوگیری کنند. برای داشتن یک زندگی سالم و رضایت شغلی، سلامتی مغز به اندازه سلامت جسم حائز اهمیت است.
هر حیوانی در یک بازه زمانی مشخص با فرصتهای بیشماری روبهرو میشود تا مهارتهای لازم را برای بقا یاد بگیرد. اما این فرصتها تنها مهارتهای اولیه را در او تقویت میکنند. وجه تمایز انسان با حیوانات این است که انسان میتواند پس از کسب مهارتهای اولیه، مهارتهای ذهنی خود را نیز رشد دهد، مگر اینکه دچار آسیب مغزی یا وضعیت پزشکی خاصی شده باشد. عوامل زیستشناختی ممکن است تواناییهای ذهنی و جسمی فرد را محدود کنند، اما کمتر کسی با این محدودیتها مواجه میشود. اغلب مردم میتوانند در تمام طول عمر، تواناییهای خود را پرورش دهند و اگر به یادگیری ادامه دهند، مغز آنها نیز بهطور مستمر در حال تغییر و تکامل خواهد بود. عصبشناسان هر روز به یافتههای جالبی برای افزایش شکلپذیری مغز و تواناییهای یادگیری دست مییابند. طبیعت و تربیت، هر دو در قابلیتهای یادگیری مغز تاثیر دارند. پرورش مغز در سن بلوغ متوقف نمیشود. پیشزمینههای ژنتیکی ممکن است تا حدی محدودیت ایجاد کنند اما هر کسی میتواند اطلاعات جدید فرابگیرد یا در زمینهای غیر از حوزه تخصصش آموزش ببیند. الگوی رشد مغز در جنسیتها و نژادهای مختلف یکسان است، اما هر کسی بسته به تجربیاتش ممکن است به کسب اطلاعات در چند زمینه خاص علاقه بیشتری نشان دهد. به عنوان مثال، در مغز رانندههای تاکسی، ماده خاکستری رنگ در قسمتهایی از مغز که حافظه و جهتیابی را برعهده دارد، بیشتر مشاهده میشود.
نکاتی برای ترویج فرهنگ یادگیری در سازمانها
برای ایجاد یک فرهنگ یادگیری مداوم در سازمانها رویکردهای بسیاری وجود دارد. یادگیری مادامالعمر به معنای ایجاد فرصتهای بزرگ برای کسب مهارتهای جدید و افزایش دانش شخصی است. هر کسی میتواند نکات یادگیری مادامالعمر را بهمنظور رشد حرفهای و شخصی بهکار ببرد. مدیران خبره میتوانند با استفاده از این نکات، فرهنگ یادگیری را در سازمان نهادینه کنند:
۱- پذیرش تفکر بالنده
گام اول و موثرترین راه برای افزایش قابلیت یادگیری مداوم، پذیرش تفکر بالنده است. پیش از هر چیزی باید بپذیریم که امکان یادگیری در هر سن و سالی وجود دارد.
۲- فرصتها از دل چالشها بیرون میآیند
هر فروشندهای که فرآیندهای فروش را مطالعه کرده باشد، با این مفهوم روبهرو شده است که «چالشها و شکایات، باعث ایجاد فرصتهای فروش میشوند». این در حوزههای دیگر نیز صدق میکند. هنگام یادگیری مهارتهای جدید، چالشهای بسیاری بر سر راه شما قرار میگیرند که مواجهه با این چالشها و غلبه بر آنها میتواند دهها فرصت شغلی و شخصی برای شما ایجاد کند. «چارلز آر سویندال»، نویسنده آمریکایی میگوید: «همه ما در زندگی با فرصتهای بیشماری روبهرو میشویم که ماهرانه در دل سختیها پنهان شدهاند». شکست، یک تجربه یادگیری است که کمک میکند اشتباهات گذشته را تکرار نکنید و خود را برای چالشهای غیرمنتظره آماده کنید.
۳- هدفگذاری
اهداف فقط مربوط به حوزه کسبوکار نیستند. باید برای زندگی هدفگذاری کنید. یادگیری باید داوطلبانه و خودجوش باشد. وقتی برای یادگیری اشتیاق داشته باشید، فرآیند یادگیری آسانتر میشود. وقتی به یادگیری مادامالعمر متعهد هستید، اهداف میانمدت شما نیز کاربردی و استراتژیک خواهند بود. اهداف باید واقعبینانه باشند وگرنه به مرور دلسرد خواهید شد. فرآیند هدفگذاری موثر (S.M.A.R.T) یعنی اهداف مشخص، قابل اندازهگیری، دستیافتنی، مرتبط و زمانبندی شده باشند.
۴- کنجکاوی ذهنی
کودکان بهطور ذاتی دارای حس کنجکاوی هستند و به همین دلیل به سرعت یاد میگیرند. کنجکاوی میتواند رشد و پرورش یافته و به کنجکاوی ذهنی تبدیل شود. کنجکاوی ذهنی به معنای تمایل فرد به صرف زمان و انرژی برای کشف و یادگیری است. اگر از نظر ذهنی کنجکاو باشید، یادگیری آسانتر خواهد شد، حضور ذهن و حس همدلی در شما افزایش خواهد یافت و مهارت شما در انجام فعالیتهای گروهی بیشتر خواهد شد. وقتی چیزی را درک نکردهاید یا درباره آن مطمئن نیستید، باید سوال کنید وگرنه درگیر فرضیات اشتباه خواهید شد و در آینده به مشکل بر خواهید خورد.
۵- مطالعه مستمر
مطالعه را به محتوای درسی محدود نکنید. مطالعه درباره موضوعات مورد علاقهتان (ورزش، اخبار، داستان) به شما کمک میکند تا بهطور مستمر در حال یاد گرفتن باشید.
۶- رویکرد ضد کتابخانه «اومبرتو اکو»
اومبرتو اکو، نویسنده و فیلسوف ایتالیایی کتابخانهای داشت با بیش از ۳۰ هزار کتاب. بازدیدکنندگان همواره این کتابخانه را میستودند و از او میپرسیدند که چند کتاب خوانده است. اکو در پاسخ میگفت که ارزش این کتابخانه به کتابهایی است که او تا به حال نخوانده است. اگر قصد پیشرفت دارید، باید به منابع آموزشی و پلتفرمهای ارتباطی دسترسی داشته باشید.
۷- برقراری ارتباط و استفاده از تکنولوژی
یکی از موثرترین راهها برای یادگیری این است که مطمئن شوید اطلاعات مستقیما به دست خود شما میرسد. با برقراری ارتباط با همکاران و افرادی که در حوزه تخصص شما کار میکنند، میتوانید به این اطلاعات دست پیدا کنید. امروزه به لطف شبکههای اجتماعی و تکنولوژیهای دیجیتال به راحتی میتوانید موضوعات دلخواه خود را طبقهبندی کنید و در برابر حجم وسیع اطلاعات، زمان خود را مدیریت کنید.
۸- عادت به روش میکرو یادگیری (Micro Learning)
میکرو یادگیری یکی از استراتژیهای آموزش است که در آن، محتوا بهطور مستمر اما به شکل واحدهای کوچک به دانشآموز منتقل میشود. شما هم میتوانید از این روش استفاده کنید و هر روز مطلب جدیدی، هرچند کوچک، یاد بگیرید. یادگیری مادامالعمر بهطور طبیعی و در واکنش به محرکهای زندگی اتفاق میافتد. رهبران موفق از ارزش پرورش استعدادها باخبرند و میدانند که ترغیب کارکنان به نیل به اهداف شخصی و شغلیشان به نفع سازمان و کسبوکار آنها خواهد بود.
منبع: employee connect
ارسال نظر