چگونه از قالب کارمندی درآیید

مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی

alavitarjomeh@gmail.com

اکثر قریب به اتفاق مدیران امروز را کسانی تشکیل می‌دهند که تا پیش از مدیر شدن سال‌ها به‌عنوان کارمند مشغول فعالیت بوده‌اند و پس از طی مراحل مختلف و نشان دادن قابلیت‌های فراوان به مقام مدیریت دست پیدا کرده‌اند. بنابراین هر مدیری در ابتدای دوران مدیریتش دوره تغییر وضعیت از کارمند به مدیر را تجربه کرده است که اتفاقا از حساس‌ترین و تعیین‌کننده‌ترین دوره‌های فعالیت هر مدیری محسوب می‌شود که گذار از آن امری حساس و مهم است. در این دوره، به جای اینکه به مقام مافوق خود گزارش بدهید باید گزارش‌های ارسالی کارکنان تان را مورد بررسی قرار دهید و به جای اجرای فرامین و تحقق اهداف ابلاغ شده باید به افرادتان فرمان بدهید و هدف‌گذاری کنید و همین‌جا است که تغییر کارکرد محوری مدیران تازه کار از یک «بازیگر» به یک «کارگردان» نمود عملی پیدا می‌کند. در ادامه به هشت توصیه کلیدی برای مدیران تازه کاری که می‌خواهند از قالب کارمندی درآیند و در وضعیت کاملا مدیریتی قرار گیرند اشاره شده است.

1) همه اقداماتتان را بر محور اهداف اصیل شرکت شکل دهید

مدیران باید دید بازتر و عمیق تری نسبت به اهداف اصیل شرکت داشته باشند و مانند کارمندان فقط به دنبال کسب درآمد یا گرفتن پاداش‌های بیشتر نباشند. درگیر کردن خود در امور روزمره و غافل شدن از ارزش‌ها و اهداف اصیل شرکت یکی از خطاهای استراتژیک است که بعضی از مدیران تازه کار دچار آن می‌شوند و کیفیت کارشان را از دست می‌دهند.

2) زمانی را به‌کار کردن روی آینده شرکت اختصاص دهید

تا قبل از اینکه به‌عنوان مدیر انتخاب شوید، فقط «در» شرکت و «برای» شرکت کار می‌کردید، درحالی‌که پس از مدیر شدن لازم است «بر روی» شرکت نیز کار کنید و از دید یک ناظر و متفکر آنچه که در شرکت روی می‌دهد و در آینده روی خواهد داد را مورد بررسی عمیق قرار دهید. این شما هستید که آینده شرکت را برای کارکنانتان ترسیم خواهید کرد و از آنها خواهید خواست تا اهداف مورد نظرتان را تحقق بخشند. پس حتما زمانی را برای این برنامه‌ریزی‌ها و ترسیم افق‌های آینده اختصاص دهید.

3) به بسترها و زمینه‌ها بیشتر از خود نتایج توجه کنید

اغلب کارمندان و کارگران به دنبال اهداف کوتاه‌مدتی مانند گرفتن حقوق و اضافه‌کاری در پایان هر ماه و دریافت پاداش‌های موردی پس از انجام مطلوب وظایف شان هستند، درحالی‌که مدیران باید فارغ از این مسائل و با دیدی بلندمدت و راهبردی به شرایط حال و آینده نگاه کرده و از نگاه‌های کوتاه‌مدت و موقتی پرهیز کنند. یک مدیر باید به مسائل بلندمدتی چون جلب سرمایه‌گذاری‌های آتی و تصاحب بازارهای جدید فکر کند و نه فقط به تحقق اهداف کوتاه‌مدت و کوچک.

4) آینده را همین امروز ببینید

مدیران بزرگ کسانی هستند که قادرند شرایط آینده و نتایج اجرای یک پروژه یا سرمایه‌گذاری را از قبل به روشنی ببینند و تصمیماتشان را بر مبنای همین آینده‌نگری اتخاذ کنند، درحالی‌که اغلب کارمندان فاقد چنین توانمندی هستند و تنها به شرایط کنونی و حال توجه دارند. بنابراین، از شما به‌عنوان یک مدیر تازه کار توقع می‌رود که آینده را همین حالا پیش‌بینی کنید و احتمالات مختلف را با دقت مورد کنکاش قرار دهید، چرا که در غیر این صورت هم دچار روزمرگی خواهید شد و هم این احتمال وجود دارد که تحولات آینده بارها شما را غافلگیر و درمانده سازند.

5) پیشرفت فردی‌تان را با پیشرفت شرکت پیوند بزنید

در دنیای پر از رقابت امروز که همه شرکت‌ها در حال سبقت گرفتن از همدیگر و تصاحب بازارهای هم هستند، تمرکز مدیر یک شرکت بر پیشرفت فردی مانند امضای حکم شرکت تحت مدیریت او خواهد بود. وجود چنین رویکردی در میان کارمندان امری طبیعی و تا حدی قابل توجیه است، چراکه هر کارمندی آرزوی ارتقای مقام و تبدیل شدن به یک مدیر را دارد، درحالی‌که یک مدیر تا حد زیادی به این آرزو رسیده و هم‌اکنون وقت آن است که عمده توجه‌اش را بر پیشرفت و ارتقای شرکت تحت رهبری‌اش متمرکز کند و از طریق موفقیت‌های شرکتی برای خود کسب وجهه کند.

6) به دنبال حل مشکلات و نیازهای مشتریان باشید

اگر قبلا کارمند بخش فروش یا بازاریابی شرکت تان بودید تمام تلاش تان را می‌کردید تا مشتریان بیشتری را جذب محصولات یا خدمات شرکت کنید و به این وسیله خود را در چشم مدیران عزیز کنید. اما اکنون که در جایگاه مدیریتی نشسته‌اید زمان آن فرا رسیده تا خود را در چشم مشتریان بالقوه و بالفعل شرکت عزیز کنید. پس به جای تلاش برای افزایش کوتاه‌مدت فروش محصولات از طریق ترفندهای موقت،سعی کنید تا با برنامه‌ریزی‌های درست و اصولی بخشی از نیازها و مشکلات مشتریان تان را برطرف سازید و از این طریق به آنها خدمت کنید.

7) بیش از هر چیزی به افزایش کارآمدی شرکتی فکر کنید

تجربه نشان داده مدیرانی که صرفا بر کمیت‌هایی همچون تعداد ساعات کاری یا هزینه تمام شده تولید محصول تاکید می‌کنند نسبت به مدیرانی که بر کیفیت کار و کسب رضایت مشتری توجه دارند، از اثربخشی کمتری برخوردارند. بنابراین آنچه از یک مدیر تازه کار توقع می‌رود توجه توامان به کمیت و کیفیت و منافع شرکت و مشتریان خواهد بود.

8) مشارکت تیمی و فرهنگ شرکتی را تا آنجا که می‌توانید توسعه دهید

یکی از راز‌های اصلی موفقیت هر مدیری عبارت است از ایجاد فرهنگ شرکتی منسجمی که از «من»‌ها فاصله گرفته و به «ما» نزدیک‌تر شود. موفقیت هر تیمی در انسجام و همراهی تمام اعضای تشکیل‌دهنده آن نهفته است و این وظیفه مدیر و رهبر تیم است که این فرهنگ را در درون تیم گسترش دهد و تمام کارکنان را به یک «ما»ی بزرگ و قدرتمند تبدیل کند که کسی را یارای رویارویی با آن نیست.

منبع: Entrepreneur