بایدها و نبایدهایی که وجهه مدیریتی شما را شکل میدهد
مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail. com
بسیاری از صاحبنظران دنیای مدیریت بر سر این واقعیت اتفاق نظر دارند که فعالیت کردن بهعنوان مدیر میانی در یک سازمان یا شرکت امری بسیار پیچیده و سرشار از ظرافتهایی است که توجه کافی به آنها از فرد، یک مدیر آبدیده و مقتدر میسازد. مدیران میانی از یکسو با زیردستانی در ارتباط هستند که نقش کارمندی یا کارگری ایفا میکنند و از سویی دیگر با مدیران ارشد سازمان در ارتباط هستند که ماهیت و جنس رابطه با آنها کاملا متفاوت از ارتباطات با کارمندان است.
مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail.com
بسیاری از صاحبنظران دنیای مدیریت بر سر این واقعیت اتفاق نظر دارند که فعالیت کردن بهعنوان مدیر میانی در یک سازمان یا شرکت امری بسیار پیچیده و سرشار از ظرافتهایی است که توجه کافی به آنها از فرد، یک مدیر آبدیده و مقتدر میسازد. مدیران میانی از یکسو با زیردستانی در ارتباط هستند که نقش کارمندی یا کارگری ایفا میکنند و از سویی دیگر با مدیران ارشد سازمان در ارتباط هستند که ماهیت و جنس رابطه با آنها کاملا متفاوت از ارتباطات با کارمندان است. به عبارت بهتر، مدیران میانی حلقه اتصال لایههای مختلف سازمانی هستند. اما برای این دسته از مدیران یکسری بایدها و نبایدهایی وجود دارد که بیتوجهی به آنها میتواند لطمات جبرانناپذیری به وجهه مدیریتی افراد وارد کند و آنها را در سراشیبی سقوط و برکناری قرار دهد. در ادامه به برخی از این بایدها و نبایدها که بهعنوان یک مدیر میانی باید به آنها توجه ویژهای داشته باشید، اشاره خواهد شد.
آنچه مدیران میانی باید انجام دهند:
• اعتماد و احترام مدیریت ارشد را به خود جلب کنید. برای این کار باید توانمندیها و قابلیتهای خود را به آنها اثبات کنید. پس از ایجاد این ارتباط مثبت است که امکان تفویض اختیارات و مسوولیتها به شما آسانتر و هدفمندتر صورت میپذیرد.
• مطمئن شوید که از بودجه و امکانات کافی برای عمل به وظایف محوله برخوردارید و اگر چنین نیست بهطور رسمی درخواست بودجه اضافی کنید.
• به مشکلات و موانع موجود توجه و آنها را شناسایی و حل کنید. یک مدیر میانی خوب یعنی یک حلال مشکلات و کسی که به جای مدیران ارشد خود به مصاف مشکلات و چالشها میرود.
• روشها و تکنیکهای کاری گذشته خود را نقد کنید و بکوشید آنها را بهبود ببخشید. همیشه از یک روش حتی اگر در گذشته موثر و مفید بوده برای حل مشکلات مختلف استفاده نکنید، بلکه از سبدی از راهحلهای متنوع و خلاقانه برای حل مسائل بهره ببرید.
• کارآمدی شغلیتان را بازتعریف کرده و اصول آن را اجرا کنید و به یاد داشته باشید که کارآمدی و موثر بودن یک مدیر میانی با کارآمدی و موثر بودن یک کارمند تا حد زیادی متفاوت است.
• همیشه تمام جوانب امر را بسنجید و از یک بعدی نگاه کردن به قضایا خودداری کنید، چرا که یک مدیر میانی خوب کسی است که هم از دریچه کارکنان به قضایا نگاه کند و هم از دیدگاه مدیران ارشد و اگر چنین نکند فرقی با کارمندان معمولی ندارد.
• تصمیمات تاثیرگذار و شجاعانه بگیرید و سعی نکنید بر امواج سوار شوید یا فقط مجری تصمیمات اتخاذ شده باشید. مدیران ارشد از آن دسته از مدیران میانی خوششان میآید که با تصمیمگیریهای درست خود باری از دوش آنها بردارند و کار آنها را سبکتر کنند. خودتان شروعکننده بعضی کارها باشید و صرفا منتظر صدور فرمان و دستور از طرف مقامات مافوق نباشید، چرا که همانطور که در بالا گفته شد مدیران میانی موفق کسانی هستند که باری از دوش مدیران مافوق بردارند.
آنچه مدیران میانی نباید انجام دهند:
• به افرادتان تکالیف مبهم و نامشخص ندهید. هر چند ممکن است افرادتان به تکالیف و خواستههای مبهمی که به آنها دادهاید به صورت صوری عمل کنند، اما این، آن چیزی نیست که خروجی مورد نظر مدیریت ارشد را برآورده سازد.
• سعی نکنید کارهای جذاب و راحت را خودتان انجام دهید و کارهای سخت و خستهکننده را به افرادتان واگذار کنید، چرا که با این کار افرادتان را از آموختن چیزهای جدید محروم میسازید. یک مدیر میانی خوب کسی است که با بر عهده گرفتن وظایف و پروژههای سخت، هم تواناییهای خود را به افرادش ثابت میکند و هم فرصتهای یادگیری ارزشمندی را در اختیار افرادش قرار میدهد.
• عملکرد مدیران میانی پیشین و سایر مدیران میانی را زیر سوال نبرید. بعضی از مدیران میانی برای برجستهتر کردن نقش و اهمیت کارهایی که انجام داده و میدهند شروع میکنند به تخریب سایر مدیران و زیر سوال بردن فعالیتهای پیشین. انگیزه آنها از این کار باشکوه جلوه دادن خود است، درحالیکه این کار در بلندمدت موجب بدگمانی دیگران نسبت به آنها خواهد شد.
• وقتتان را صرف کارها و پروژههای کم اثر و بیفایده نکنید. یک مدیر میانی خوب کسی است که به واسطه شناخت کاملی که نسبت به شرایط موجود و واقعیتها دارد قادر است اولویتهای اصلی را تشخیص دهد و در جهت آنها گام بردارد. پس این شما هستید که باید مهمترین و حساسترین تصمیمات شغلی را بگیرید، نه مدیران ارشد یا کارمندان.
• از ایجاد شبکههای ارتباطی با سایر مدیران میانی غفلت نکنید. اگر شما هم جزو آن دسته از مدیران میانی هستید که فکر میکنند نباید با مدیران همسطح خود در سایر بخشها و دوایر ارتباط داشته باشند و از آنها نظر بخواهند بدانید که سخت در اشتباهید، چرا که در بطن ارتباطات با سایر مدیران میانی، اطلاعات و ایدههای ارزشمندی نهفته است که بهکارگیری آنها میتواند برای شما بسیار مفید باشد.
• از مقابله مقتدرانه با عملکرد ضعیف و غیرقابل قبول کارکنانتان نترسید. از شما بهعنوان یک مدیر میانی این انتظار میرود که با کمکاری و عملکرد ضعیف افرادتان با اقتدار و صریح برخورد کنید و در این مسیر به هیچ عنوان مماشات و تعارف نکنید، چرا که اگر چنین کنید دیر یا زود دودش به چشم شما خواهد رفت. در ضمن به یاد داشته باشید که مدیران ارشد وقت و امکان شناسایی و برخورد با عملکردهای ضعیف افراد را ندارند و این وظیفه را به همراه تمام اختیارات به مدیران میانی تفویض کردهاند. بنابراین از این اختیار تفویض شده نهایت استفاده را ببرید.
• در مورد تشویق و پاداشدهی به کارکنانتان خسیس نباشید. تشویق و پاداشدهی به کارکنان کوشا و موثر فقط به مدیران ارشد اختصاص ندارد و شما بهعنوان مدیر میانی نیز در حد خود میتوانید و باید افرادتان را تشویق کنید.
• فقط بر اشتباهات و نقاط ضعف تمرکز نکنید. به جای اینکه افرادتان را بهخاطر عملکرد نادرستشان توبیخ کنید، فرآیند برخورد با آن اشتباهات را به فرصتهای یادگیری ارزشمند و مفید تبدیل کنید.
منبع:Association of professional Office Managers
ارسال نظر