مروری بر کتاب «کارآفرینی: تئوری، فرآیند و تمرین» (بخش دوم)
اجتناب از افسانههای سنتی کارآفرینی
در طول سالها افسانههای زیادی برای کارآفرینی مطرح شدهاند که عمدتا بهدلیل نبود تحقیقات در مورد این موضوع بوده است. همانطور که تحقیقات زیادی در این حوزه نشان دادهاند، مطالعات در مورد کارآفرینی هنوز در حال تکمیل شدن است و بنابراین رویدادهای قدیمی تا زمانی که با یافتههای تحقیقات معاصر نقض نشوند، همچنان رواج دارند. در اینجا ۱۰ تا از برجستهترین این افسانهها و توضیحاتی در مورد آنها را ذکر میکنیم.
افسانه ۱: کارآفرینان عملکننده هستند، نه متفکر : با اینکه درست است بگوییم کارآفرینان عملگرا هستند؛ اما باید گفت متفکر هم هستند.
در طول سالها افسانههای زیادی برای کارآفرینی مطرح شدهاند که عمدتا بهدلیل نبود تحقیقات در مورد این موضوع بوده است. همانطور که تحقیقات زیادی در این حوزه نشان دادهاند، مطالعات در مورد کارآفرینی هنوز در حال تکمیل شدن است و بنابراین رویدادهای قدیمی تا زمانی که با یافتههای تحقیقات معاصر نقض نشوند، همچنان رواج دارند. در اینجا ۱۰ تا از برجستهترین این افسانهها و توضیحاتی در مورد آنها را ذکر میکنیم.
افسانه 1: کارآفرینان عملکننده هستند، نه متفکر : با اینکه درست است بگوییم کارآفرینان عملگرا هستند؛ اما باید گفت متفکر هم هستند. در واقع، آنها اغلب افرادی کاملا روشمند هستند که اقداماتشان را به دقت برنامهریزی میکنند. تاکیدی که امروز بر ایجاد طرحهای کسبوکار واضح و کامل میشود، نشانهای است مبنی بر اینکه کارآفرینان «متفکر» به اندازه کارآفرینان «عملگرا» مهم هستند.
افسانه 2: کارآفرینان، کارآفرین زاده میشوند، پرورش نمییابند: این ایده که ویژگیهای کارآفرینی قابل آموزش یا یادگیری نیست و این ویژگیها ذاتی هستند و افراد با آنها متولد میشوند، مدتها رواج داشته است. این ویژگیها عبارت است از: سلطهجویی، ابتکار عمل، هدایتگری، تمایل به ریسک کردن، توانایی تحلیلی و مهارت در برقراری روابط انسانی. اما امروزه که کارآفرینی بهعنوان یک نظام به رسمیت شناخته شده، باید این افسانه را رد کنیم. کارآفرینی مثل هر نظام دیگری، از مدلها، فرآیندها و موردکاویهایی برخوردار است که باعث میشود مورد مطالعه قرار گیرد و دانش آن اکتسابی باشد.
افسانه 3: کارآفرینان همواره مخترع هستند : این ایده نتیجه بدفهمی و دید کانونی نسبت به آن است. اگرچه بسیاری از مخترعان کارآفرین هم هستند، اما کارآفرینان زیادی هم هستند که انواع فعالیتهای نوآورانه را انجام دادهاند. بهعنوان مثال، ری کراک (Ray Kroc) فرانشیز غذاهای فستفود را اختراع نکرد؛ اما ایدههای نوآورانه او باعث شد مکدونالد به بزرگترین بنگاه فستفود در دنیا تبدیل شود.
افسانه 4: کارآفرینان با فضای آکادمیک و اجتماعی جور نیستند: این عقیده ناشی از آن است که برخی صاحبان کسبوکارها بعد از اینکه دانشگاه یا شغل قبلی خود را رها کردند، بنگاههای موفق خود را تاسیس کردهاند. اما حقیقت این است که سازمانهای آموزشی و اجتماعی از گذشته کارآفرین را به رسمیت نمیشناختند. این سازمانها فرد کارآفرین را به این بهانه که در دنیای غولهای بزرگ شرکتی تناسب ندارند، طرد میکردند.
افسانه 5: کارآفرینان باید برخی ویژگیهای شخصی خاص داشته باشند : امروز میدانیم که گردآوری یک پروفایل کارآفرینی استاندارد کار سختی است. محیط، بنگاه و خود کارآفرین اثرات متقابلی بر هم دارند که به شکلگیری ویژگیهای شخصی مختلفی منجر میشود.
مطالعات معاصر که در دانشگاههای مختلف دنیا انجام شده، در آینده دیدگاههای دقیقتری در مورد پروفایلهای مختلف کارآفرینان موفق ارائه خواهند داد. داشتن یک «ذهنیت کارآفرینی» قابل درکتر و واقعگرایانهتر از یک پروفایل خاص است.
افسانه 6: همه نیاز کارآفرینان پول است: این درست است که یک بنگاه اقتصادی برای بقای خود به سرمایه نیاز دارد. همچنین درست است که بسیاری از شکستهای کسبوکار بهدلیل نبود منابع مالی کافی اتفاق میافتد. اما پول تنها عامل محافظ در برابر شکست نیست. شکستی که در نتیجه کمبود منابع مالی مناسب اتفاق میافتد اغلب نشانه وجود مشکلات دیگر است: بیکفایتی مدیریتی، نداشتن درک مالی، سرمایهگذاری ضعیف، برنامهریزی ضعیف و امثال اینها.
افسانه 7: همه نیاز کارآفرینان شانس است: قرار گرفتن در «مکان درست در زمان مناسب» همواره یک مزیت است. اما شانس زمانی اتفاق میافتد که آمادگی در برابر فرصتها نیز به آن اضافه شود. کارآفرینان آماده که هنگام ظهور فرصتها آن را میربایند، «خوششانس» به نظر میرسند. در حقیقت، این کارآفرینان برای رویارویی با موقعیتها بهتر آماده شدهاند و آن را به موفقیت تبدیل میکنند.
افسانه 8: کارآفرینی ساختارنیافته و بینظم است: کارآفرینان به شدت درگیر همه جنبههای بنگاه اقتصادی خود میشوند و معمولا همزمان چند کار را با هم انجام میدهند. در نتیجه، آنها اتفاقا افرادی هستند که سازماندهی خوبی دارند. کارآفرینان دوست دارند سیستمی - با جزئیات یا بدون جزئیات - داشته باشند که شخصا طراحی شده تا همه چیز را مستقیم پیش ببرد و اولویتها را حفظ کند. در واقع، سیستم آنها برای یک بیننده معمولی ممکن است عجیب به نظر برسد؛ اما کارآیی خود را دارد.
افسانه 9: بیشتر ابتکارات کارآفرینی با شکست مواجه میشوند: این گفته متداول است که از هر ۱۰ بنگاه جدید ۹تای آنها شکست میخورند؛ اما واقعیتها چنین چیزی را تایید نمیکنند. آمارهای مربوط به میزان شکستهای کارآفرینی در طول سالها گمراهکننده بوده است. در واقع، محققی به نام بروس کرچاف (Bruce A. Kirchhoff)، اعلام کرده «نرخبالای شکست» که اغلب پذیرفته میشود، گمراهکننده است. کرچاف در سال ۱۹۹۳ تعداد ۸۱۴۰۰۰ کسبوکار را که در سال ۱۹۷۷ راهاندازی شده بودند بررسی کرد و دریافت بیش از ۵۰درصد آنها هنوز به دست مالکان اولیه یا مالکان جدیدشان به فعالیت ادامه میدهند.
افسانه 10: کارآفرینان ریسکهای خیلی بزرگ میکنند: مفهوم ریسک یک عامل مهم در فرآیند کارآفرینی است. اما درک عمومی از ریسک کردن کارآفرینان بد برداشت شده است. بیشتر کارآفرینان موفق به واسطه برنامهریزی و آمادهسازی سخت کار میکنند تا ریسکهای کار خود را به حداقل برسانند و سرنوشت نگرش خود را کنترل کنند. این ۱۰ افسانه ارائه شد تا زمینهای برای تفکر امروز در مورد کارآفرینی ارائه دهد. با کنار گذاشتن سنتها میتوانیم شالودهای برای تحقیق نقادانه در مورد تئوریهای معاصر و فرآیندهای کارآفرینی ایجاد کنیم.
ارسال نظر