سبز کردن سازمان با کمک کارشناسان HSE

نویسندگان: دارسی هیچکاک و مارشا ویلارد
مترجم: مهدی نیکوئی
nikoueimahdi@gmail.com

بسیاری از سازمان‌ها و شرکت‌ها، فرد یا واحدی را برای رسیدگی به مسائل زیست‌محیطی، سلامت و ایمنی در نظر گرفته‌اند (HSE). اهمیت این موضوع دهه‌ها است که در علم مدیریت اثبات شده، اما تا چند سال گذشته هنوز ارزش زیادی به آنها داده نمی‌شد. با این حال، در برخی از سازمان‌ها و شرکت‌های بزرگ، به‌ویژه آن دسته که فعالیت‌هایشان تولیدی است، ممکن است واحدهای تخصصی زیست‌محیطی را از واحدهای سلامت و ایمنی جدا کرده باشند تا فعالیت‌های آنها با تخصص و تمرکز بیشتری پیگیری شود. در برخی از نهادهای دولتی هم (مانند نهادهایی که مسوول محیط زیست و کیفیت آن هستند یا نهادهایی که وظیفه مدیریت پسماندهای خشک یا فاضلاب‌ها را دارند)، تمرکز بر محیط زیست در رسالت و ماموریت آنها نهفته شده است. هدف اولیه این سازمان‌ها حفاظت از محیط‌زیست است و تمام بخش‌های آن برای رسیدن به این هدف تلاش می‌کنند. با این حال، سایر سازمان‌ها ممکن است تنها یک مسوول پیشگیری از آلودگی داشته باشند که وظیفه‌اش رسیدگی به این امور باشد. در این میان برخی از شرکت‌ها ممکن است گروه‌هایی برای نظارت بر تولید محصولات تشکیل داده باشند. به‌طور کلی، می‌توانیم در هر سازمانی یک نفر را پیدا کنیم که مسوولیت ایمنی محیط کار را بر عهده دارد؛ حتی اگر مسوولیت‌ها و اقدامات او تنها به تمرین‌های احیای قلبی و فراهم‌سازی جعبه کمک‌های اولیه محدود شود. حتی شرکت‌های خدماتی هم ممکن است یک واحد اقدامات زیست‌محیطی داشته باشند. در کسب‌وکارهای کوچک هم معمولا یک نفر وجود دارد که همه می‌دانند شیفته محیط زیست و حفاظت از آن است.

فارغ از نام‌هایی که برای این افراد و گروه‌ها در نظر گرفته می‌شود، همواره فعالیت‌های پایدارسازی شرکت‌ها از آنها آغاز شده و زمانی که برنامه‌ای در این زمینه تدوین می‌شود، پیش از هر کاری به آنها مراجعه می‌شود. حتی جای تعجب وجود نخواهد داشت اگر نیاز به پایداری و شروع فعالیت‌های زیست‌محیطی از همین افراد شروع شود. مشکل آنجا است که در شرکت‌های سنتی و بی‌توجه به اهمیت پایداری، اهمیت این افراد و گروه‌ها نادیده گرفته شده و آنها را به چشم افراد خبیثی مشاهده می‌کنند که مانع از پیشرفت فعالیت‌های سازمانی و رسیدن به اهداف می‌شوند. با این حال، توانایی و دانش آنها برای راهنمایی شرکت در مسیر تعیین شده جدید، می‌تواند جایگاه و ارزش آنها را هم در ساختار سازمانی و سلسله‌مراتب اجرایی افزایش دهد. اما مساله آنجا است که چگونه می‌توان از کارشناسان HSE برای پیشبرد اهداف سبز یک سازمان استفاده کرد و آنها هم برای موفق شدن در این مسیر نیازمند دانستن چه چیزهایی هستند؟

متخصصان HSE و واحدهای مرتبط با آنها معمولا اطلاعات مفیدی دارند که می‌تواند شرکت‌ها را در رسیدن به اهداف خود یاری رساند. آنها احتمالا با مواد شیمیایی سمی آشنایی دارند، درباره تغییرات آب‌وهوایی و سایر چالش‌های زیست‌محیطی آگاه هستند و اطلاعات سازمانی بسیاری هم درباره عملکرد کنونی آن و انحراف از استانداردهای پایداری در اختیار دارند. آنها همچنین در جایگاه سازمانی ایده‌آلی هستند تا علاوه‌بر مشورت با مدیریت، اقدام به آموزش کارکنان هم بکنند. به عنوان مثال، آنها می‌توانند به مدیریت عالی سازمان کمک کنند تا چارچوب‌ها و ابزارهایی انتخاب کنند که حرکت سازمان را در مسیر پایداری تسهیل می‌کنند. اما این دسته از متخصصان با مشکلات و موانعی هم مواجه هستند که آنها را در زیر تشریح می‌کنیم:

• فراتر از قانون. زمانی که متخصصان HSE قرار است شروع به پایدارسازی فعالیت‌های شرکتشان بکنند، نخستین مانع آنها، درک نادرست افراد خواهد بود. بسیاری از مدیران اجرایی ممکن است این‌گونه فرض کنند که پیروی از قانون برای آنها کافی خواهد بود و این موضوع به معنای آن است که شرکتشان پایدار است. نگاه سایر کارکنان هم به مسائل زیست‌محیطی شاید محدود به آن دسته از روش‌های کنترل آلایندگی باشد که می‌توانند صرفه‌جویی‌هایی را برای شرکت به ارمغان بیاورند. این افراد هنوز به اهمیت واقعی پایداری و مسائل زیست‌محیطی پی نبرده و متوجه نیستند که استراتژی‌های سبز، مواردی هستند که شرکت‌ها مجبور به اجرای آنها هستند.

• اصطلاحات خاص فنی. مفاهیم و اصطلاحات خاصی در دانش HSE استفاده می‌شود که بسیاری از آنها طولانی بوده و برخی خلاصه چندین کلمه است. این موضوع باعث کاهش درک افراد شده و بسیاری از گفته‌ها را برایشان نامفهوم می‌سازد. این مشکل، زمانی که با اصطلاحات پزشکی هم ادغام می‌شود، مشکل را دوچندان ساخته و درک افراد را کاهش می‌دهد. کارشناسان محیط زیست برای جلوگیری از این مشکل باید دست از استفاده غیرضروری از لغات تخصصی خود برداشته و به زبان عمومی کسب‌وکار با افراد سازمانی به گفت‌وگو بپردازند: بازگشت سرمایه، هزینه‌های بیمه، ریسک کسب‌وکار، هزینه تولید هر محصول، میزان غیبت و تمایل به غیبت کارکنان، حق بیمه سلامت و...

• اقدامات راضی‌کننده. بسیاری از شرکت‌ها، برای حرکت به سمت پایداری از برنامه‌های داوطلبانه‌ای شروع می‌کنند که فرصت‌های زیست‌محیطی و پایدارسازی فعالیت‌ها را می‌سنجند. بسیار اتفاق می‌افتد که گروه‌های داوطلب تشکیل شده در این مرحله بر فعالیت‌هایی تمرکز می‌کنند که احساسات خوبی برای آنها به ارمغان آورده و ارتباط چندانی با نیازهای استراتژیک کسب‌وکار ندارند. جایگزین کردن لیوان‌های سفالی با لیوان‌های پلی‌استایرن یک‌بار مصرف، اقدام مناسبی برای حفاظت از محیط زیست است اما نمی‌تواند توجه مدیریت ارشد سازمان را به خود جلب کند.

• صدای بدبینان. فعالان محیط زیست معمولا به این ویژگی شهرت یافته‌اند که آینده را بسیار تیره می‌بینند. آنها معمولا محبوب‌ترین افراد در سازمان نیستند. شور و شوق آنها تحسین‌برانگیز است، اما نباید موجب فراری شدن دیگران شود. بسیاری از افراد جامعه می‌دانند که ما در حال ضربه زدن به محیط زیست هستیم و در این باره احساس بی‌قدرت بودن می‌کنند. تنها کافی است به آنها برنامه‌هایی عملی برای بهبود شرایط ارائه داد.

منبع: کتاب حرکت به سمت پایداری