مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail.com

فرانک به‌تازگی به‌عنوان مدیر مالی و همچنین عضو کمیته اجرایی یک شرکت خانوادگی انتخاب شده است و اولین فرد مجموعه خانوادگی است که از زمان تاسیس شرکت در بیست سال پیش به مقام مدیریت ارشد رسیده است. او با حمایت‌های همه جانبه مدیرعامل شرکت که خودش داماد بنیانگذار شرکت است، به این مقام منصوب شده و به نوعی به او مدیون است. پس از 6 ماه که از فعالیت فرانک در شرکت می‌گذشت، ماموریتی سخت به او محول شد و آن انجام فرآیند تقلیل نیرو در شرکت بود که با هدف کاهش هزینه‌های جاری و در تعامل با تغییرات بازار باید صورت می‌پذیرفت.

بر اساس مصوبه هیات‌مدیره قرار بر این شد که مبنای انتخاب نیروهای مازاد در شرکت، کنترل و بررسی فرم‌های ارزشیابی سالانه آنها طی 6 سال اخیر باشد که سیستم ارزیابی عملکرد رسمی در شرکت به مرحله اجرا درآمد. فرانک خیلی سریع کارش را شروع کرد و از هر کدام از بخش‌های شرکت کلیه فرم‌های ارزشیابی کارکنان را جمع آوری و بررسی کرد و در نهایت از هر بخش سه نفر از کارکنانی را که دارای پایین‌ترین نمره ارزشیابی بودند شناسایی کرد. اما فرانک به تعدادی فرم ارزشیابی خالی و پر‌نشده برخورد کرد که هیچ امتیازی در آنها ثبت نشده بود و پس از پرس و جوی فرانک از مدیران بخش‌های مختلف شرکت، مشخص شد که آنها جزو آن دسته از کارکنان قدیمی شرکت هستند که از بدو تاسیس شرکت با آن همکاری داشته‌اند و مهم‌تر آنکه از خویشاوندان بنیانگذار شرکت و البته مدیرعامل آن محسوب می‌شوند.

فرانک این قضیه را با مدیرعامل در میان گذاشت و علت عدم تکمیل شدن فرم‌های ارزیابی آنها را جویا شد. مدیرعامل با لحنی دوستانه به فرانک جواب داد: «لطفا با آن چند نفر کاری نداشته باش، چرا که آنها از همان آغاز کار شرکت با ما بوده‌اند و 6 سال پیش که قرار شد سیستم رسمی ارزیابی عملکرد در شرکت اجرایی شود از من درخواست کردند آنها را از ارزیابی شدن به صورت رسمی معاف کنم و من هم چنین کردم.» قضیه هنگامی پیچیده‌تر شد که بررسی‌های فرانک در مورد عملکرد آن چند نفر مشخص کرد که آنها به واسطه حاشیه امنیتی که برای خود تصور می‌کردند از عملکرد کاری ضعیفی برخوردار بودند و چنانچه قرار بود مورد ارزشیابی قرار بگیرند از تمام کارکنان شرکت نمره کمتری می‌گرفتند. حالا فرانک در موقعیت دشواری قرار گرفته است، چرا که باید هر چه سریع کاندیداهای اصلی تعدیل نیرو را به هیات‌مدیره و مدیرعامل معرفی کند و از سویی دیگر به واسطه توصیه و سفارش مدیرعامل نمی‌تواند چند نفری که بدترین عملکرد را داشته‌اند برای این کار انتخاب کند.

همچنین او متوجه شده تمام کسانی که دارای نمرات ارزشیابی پایین تری نسبت به بقیه هستند، کارگران جوان و تازه استخدام شده‌ای هستند که هزینه زندگی شان به مراتب بیش از کارکنان جا افتاده و قدیمی شرکت است که تا پیش از این از منافع کار کردن در شرکت بهره مند شده‌اند. اگر شما به جای فرانک بودید چه می‌کردید؟ آیا طبق سفارش مدیرعاملی که به شما لطف داشته و شما را به مقام مدیر مالی گمارده عمل می‌کردید و افرادی که او شخصا از بقیه مستثنی کرده را برای خروج از شرکت معرفی نمی‌کردید و در نتیجه پا روی حق می‌گذاشتید؟ یا اینکه بر موضع حق پافشاری می‌کردید؟

پاسخ مدیران اخلاق‌گرا

به‌دلیل تازه وارد بودن فرانک در شرکت و عدم شناخت کامل او از سوابق کاری افراد، بهترین تصمیم در این موقعیت معرفی کردن همزمان افرادی با نمرات ارزشیابی پایین و همچنین افراد فاقد ارزشیابی رسمی به هیات‌مدیره می‌تواند باشد تا تصمیم‌گیری در مورد آنها از سوی کسانی صورت بگیرد که سابقه کاری بیشتری در شرکت داشته و در نتیجه آشنایی کامل تری نسبت به عملکرد و توانایی‌های کارکنان در بلندمدت دارند.

منبع: مجله Ethical Management