برای صد ساله شدن باید نخست متولد شد
در شروع کار از شکست خوردن نترسید
مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail. com
یکی از مهمترین دغدغهها و ترسهایی که مدیران تازهکار و کمتجربه در ماههای نخست فعالیت مدیریتیشان با آن دست به گریبان هستند، ترس از شکست خوردن و ناتوانی در برآورده ساختن انتظارات دیگران است که همین ترس پیامدهایی چون کاهش بهرهوری، افزایش اضطراب و ناامیدی از آینده را برای مدیران جوان و کمتجربه به ارمغان میآورد. حال سوال اینجاست که چگونه میتوان بر چنین ترسهایی غلبه کرد و از پیامدهای منفی آنها در امان بود.
مترجم: سید حسین علوی لنگرودی
alavitarjomeh@gmail.com
یکی از مهمترین دغدغهها و ترسهایی که مدیران تازهکار و کمتجربه در ماههای نخست فعالیت مدیریتیشان با آن دست به گریبان هستند، ترس از شکست خوردن و ناتوانی در برآورده ساختن انتظارات دیگران است که همین ترس پیامدهایی چون کاهش بهرهوری، افزایش اضطراب و ناامیدی از آینده را برای مدیران جوان و کمتجربه به ارمغان میآورد. حال سوال اینجاست که چگونه میتوان بر چنین ترسهایی غلبه کرد و از پیامدهای منفی آنها در امان بود. در اینجا به چند توصیه کاربردی در ارتباط با نحوه برخورد با عاملی به نام شکست اشاره خواهد شد.
به نوع شکستهایتان فکر کنید: موقعیتها و انواع مختلف شکستها را به خوبی شناسایی کنید. شکستها و اشتباهات، شکلهای مختلفی دارند: برخی از آنها ناگزیر و اجتنابناپذیرند و از کنترل ما خارج هستند، برخی دیگر قابل پیشگیری و کنترل هستند، بعضی کاملا آموزنده و مفید هستند و برخی دیگر، غیرآموزنده و بیفایده. بنابراین سعی کنید از داستانهای مربوط به شکستها و ناکامیهای سازنده الهام بگیرید، چراکه وقتی داستانها و روایتهای مربوط به ناکامی و شکستهای افراد موفق را مورد بررسی قرار میدهید، آنها را بهعنوان منابعی ارزشمند و الهامبخش خواهید یافت؛ به اینصورت که با کنکاش در مورد راههایی که دیگران طی کرده و به هدف نرسیدهاند، میتوان راههای درست را که میتواند به هدف منتهی شود شناسایی کرد. علاوه بر این، درک این واقعیت که بسیاری از افراد موفق و مشهور، پس از بارهاوبارها شکست خوردن به موفقیت دست پیدا کردهاند نیز الهامبخش کسانی است که میخواهند دست به کارهای بزرگی بزنند.
چرا برخی از پروژههای نوآورانه به شکست انجامیدهاند: شما باید با دیدی روشن و آگاهانه به سراغ پروژههای ناموفق و شکست خورده خود و دیگران بروید و علت و ریشه ناکامی آنها را بشناسید. برای این کار لازم است که بین اقدامات و نتایج برآمده از آنها، ارتباط معنادار پیدا کنید تا دریابید کجای کار اشتباه بوده است. در مرحله بعد نیز با برنامهریزی مجدد و دوری جستن از اشتباهات پیشین خواهید توانست به موفقیت دست یابید.
پالایش و ویرایش ایدههای نوآورانه : به شکست انجامیدن ایدهها باعث میشود تا در مراحل بعد و قبل از آغاز پروژهای جدید، ایدههای مرغوب و ناب را از ایدههای نامرغوب و اشتباه جدا کرده و با آزمودن دقیق و هدفمند هر ایدهای که به ذهنتان متبلور میشود، از وقوع شکستهای بعدی جلوگیری کنید. در این میان فرآیندهایی که شامل مراحل «برنامهریزی آزمایشی، بازخورد و تصمیمگیری» هستند، موثر و مطلوب خواهند بود.
در مورد اشتباهات گذشته با دیگران تبادلنظر کنید: یکی از بدترین کارها در قبال اشتباهاتمان این است که آنها را از دیگران پنهان کنیم، چراکه آنها نیز در مورد اشتباهاتشان همین کار را میکنند و این یعنی محروم ماندن همه از درسهای نهفته در اشتباهات دیگران. پس عاقلانهتر آن است درسهایی که در ارتباط با اشتباهات خود آموختهاید را با دیگران به اشتراک بگذارید تا آنها نیز شما را در درسهایی که از اشتباهات خود آموختهاند، سهیم کنند. این کار میتواند در قالب آرشیوسازی اطلاعرسانی سازمانی و شرکتی و علنی ساختن قضایا صورت پذیرد. در نهایت، سهیم شدن تمام اقشار جامعه در زمینه اشتباهات صورت گرفته و شکستهای برآمده از آنها میتواند به موفقیتها و کامیابیهای همه آحاد جامعه منتهی شود.
برای تجزیه و تحلیل اشتباهاتتان تمایل نشان دهید: واقعیت این است که بسیاری از ما دوست نداریم با دیدی باز اشتباهات خود را ببینیم؛ چراکه این کار به ما احساس بدی میدهد. در اغلب موارد، بهطور پیوسته سعی میکنیم شکستهای خود را به دست فراموشی بسپاریم، اما نمیدانیم که با این کار خود را از درسهای ارزشمندی که میتوانیم از شکستها و اشتباهاتمان بگیریم، محروم میکنیم. پس همیشه و در همه حال بکوشید اشتباهات گذشته خود را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید و به دیگران نیز اجازه دهید این کار را برای شما انجام دهند.
به دنبال ایزوله کردن و مهار دلایل شکست باشید: وقتی از صمیم دل پذیرفتید که میتوان و باید از شکستها درس گرفت، حالا نوبت آن است که سراغ شناسایی دلایل ریشههای اصلی مرتبط با شکست رفت و باید آنها را تا حد امکان ایزوله کرد و جلوی تاثیرگذار ی مخرب آنها را گرفت. در فرآیندهایی که به شکست منتهی میشود، عوامل متعددی وجود دارند که فقط برخی از آنها دارای اثر منفی و مخرب هستند و تعداد عوامل مثبت یا خنثی نیز در این فرآیندها، قابلتوجه است. پس تفکیک قائلشدن بین آنها و متمرکز شدن روی عوامل منفی و ایزوله کردن آنها دومین مرحله کلیدی برای آموختن از شکستها محسوب میشود.
از زوایای مختلف به شکستهای گذشته تان بنگرید: تستهای چندوجهی، بهترین ابزار برای شناسایی و ایزولهکردن دلایل شکست بهحساب میآیند. در این تستها تلاش میشود از زوایای مختلف به هر مرحله از فرآیندهای منتهی به شکست نگریسته شود و بازخوردها و نتایج احتمالی ناشی از بهکار بستن دو یا چند روش دیگر (غیر از روش مورد استفاده و ناموفق قبلی که به شکست منتهی شده است) بررسی میشود. این تستها به ما کمک میکند فرآیندها و عملیات متفاوتی را شبیهسازی کرده و قبل از شروع مرحله اجرا، نتایج احتمالی آنها را پیشبینی کنیم که این کار از وقوع شکستهای احتمالی تا حد زیادی جلوگیری خواهد کرد. چنین تستهایی ما را از وارد شدن به ورطه پرمخاطره «آزمون وخطا» نجات خواهد داد.
از دید دیگران به شکست و ناکامی خود بنگرید: بسیاری از ما از شکستها و تصمیمات اشتباه دیگران بیشتر و بهتر از شکستها و اشتباهات نادرست خود درس میگیریم. یکی از مشکلات و موانع اصلی در مسیر آموختن واقعی از شکستهای پیشین این است که ما از دید خودمان با این قضیه روبهرو میشویم و به آن نگاه میکنیم و چون بر روی آن پروژه شکست خورده از نظر عاطفی و احساسی سرمایهگذاری کردهایم، قادر نیستیم نگاهی هدفمند و آموزنده به شکستهای خود داشته باشیم و همین مساله ما را دچار سوءتعبیر، تفسیر اشتباه و حتی دلسردی و ناامیدی نسبت به آینده میکند. برای جلوگیری از این مساله، باید از دید یک مشاور یا ناظر بیطرف، خونسرد و حسابگر به پروژه شکست خورده خود نگاه کنید و بکوشید تا از آن درس بگیرید.
منبع: HBR
ارسال نظر