همدلی به جای مجادله
راب مک گرورتی اکنون رئیس تولید و محصول در شرکت وب گیلتی است که یک شرکت تجارت الکترونیک در زمینه تولید نرمافزار است و قبلا با همکارش مارک (نام غیر واقعی) در شرکت دیگری روی چند پروژه کار کرده بود. بعد از دو سال که آنها دو همکار مساوی بودند مارک ارتقا گرفت و رئیس راب شد. هیچکدام از آنها این تغییر را احساس نمیکردند. راب میگوید: «در آن زمان فرهنگ سازمان این گونه بود که هرگونه تغییر در روابط میان فردی نادیده گرفته میشد تا از تضاد جلوگیری شود و شرکت رو به جلو حرکت کند گویی که هیچ تغییری اتفاق نیفتاده است».
راب مک گرورتی اکنون رئیس تولید و محصول در شرکت وب گیلتی است که یک شرکت تجارت الکترونیک در زمینه تولید نرمافزار است و قبلا با همکارش مارک (نام غیر واقعی) در شرکت دیگری روی چند پروژه کار کرده بود. بعد از دو سال که آنها دو همکار مساوی بودند مارک ارتقا گرفت و رئیس راب شد.هیچکدام از آنها این تغییر را احساس نمیکردند. راب میگوید: «در آن زمان فرهنگ سازمان این گونه بود که هرگونه تغییر در روابط میان فردی نادیده گرفته میشد تا از تضاد جلوگیری شود و شرکت رو به جلو حرکت کند گویی که هیچ تغییری اتفاق نیفتاده است».
او اکنون به این نتیجه رسیده است که این کار اشتباه بود. مارک کمکم وارد یک نقش مدیریتی با فشار بسیار بالایی میشد و به زودی فضای ارشدیت و فرمان دادن را پذیرفت که البته در راستای فرهنگ سازمان بود اما باعث فاصلهگرفتن همکاران همتراز سابق میشد. راب سعی میکرد به جای مجادله، بیشتر همدل باشد. چراکه آنها در گذشته رابطه همکاری و همچنین دوستی داشتند که بیشتر باعث حمایت او میشد. او میگوید «من متوجه فشار روی او درباره همکارانش بودم به همین دلیل به دنبال راههایی میگشتم که به یک دوست در دوران سخت کمک کنم.» اما او فکر میکند اگر آن دو در ابتدای امر نسبت به هم پذیرندهتر بودند او میتوانست بیشتر به مارک کمک کند. او میگوید: «داشتن یک درک دوستانه از مسوولیتهای او و فشارهایی که بر او بود، من را در موقعیتی قرار داد که بیشتر از او حمایت کنم.»سرانجام، راب به گروه دیگری منتقل شد و به همین خاطر مارک دیگر او را مدیریت نمیکرد. او میگوید «هر چه زمان گذشت ما از لحاظ حرفهای از هم دورتر شدیم اما روابط شخصی دوستانه نزدیکتری باهم پیدا کردیم.»
ارسال نظر