جویندگان کار چه اشتباهاتی مرتکب میشوند؟
نویسنده: Liz Ryan
مترجم: مریم مرادخانی
مشاور عزیز،
من به دنبال چند کارشناس نرمافزار برای سطوح ارشد شرکت هستم اما همیشه حواسم هست که از افراد با استعدادی که میتوانند به ما کمک کنند غافل نشوم، حتی اگر سابقه کاری آنها با حوزه تخصص ما مرتبط نباشد. بهتازگی از مرد جوانی که نامش را «کریس» میگذارم، نامهای دریافت کردم. این نامه نظرم را جلب کرد. مشخص بود که او درباره شرکت ما تحقیق کرده و در این نامه به نکات جالبی اشاره کرده بود.
نویسنده: Liz Ryan
مترجم: مریم مرادخانی
مشاور عزیز،
من به دنبال چند کارشناس نرمافزار برای سطوح ارشد شرکت هستم اما همیشه حواسم هست که از افراد با استعدادی که میتوانند به ما کمک کنند غافل نشوم، حتی اگر سابقه کاری آنها با حوزه تخصص ما مرتبط نباشد. بهتازگی از مرد جوانی که نامش را «کریس» میگذارم، نامهای دریافت کردم. این نامه نظرم را جلب کرد. مشخص بود که او درباره شرکت ما تحقیق کرده و در این نامه به نکات جالبی اشاره کرده بود. با او تماس گرفتم. کریس بهتازگی فارغالتحصیل شده و پسر باهوشی است. ما حدود ۴۰ دقیقه صحبت کردیم. مکالمه امیدوارکنندهای بود. به او گفتم: «اگر مایل به همکاری با ما هستی، یک ایمیل به من بفرست و بگو از مکالمه امروز چه دریافت کردی و چگونه میتوانیم با هم کار کنیم.» او گفت: «امروز یا فردا ایمیل را ارسال میکنم.»
وقتی تلفن را قطع میکردم احساس میکردم که کارمند مورد نظرم را پیدا کردم. ما در روز دوشنبه با هم تلفنی صحبت کرده بودیم، اما تا آخر هفته خبری از ایمیل او نشد.روز جمعه من در بخش تست نرمفزار شرکت بودم که «جیسون»، یکی از کارمندان بخش فناوری به من گفت: «شنیدهام با دوستم کریس صحبت کردهاید». به او گفتم: «نمیدانستم کریس دوست تو است. بله، دوشنبه با هم صحبت کردیم. قرار بود برای من ایمیل بفرستد اما دیگر خبری از او نشد.»جیسون گفت: «شرایط او تغییر کرده است. او حالا به دنبال کار در یک شرکت خدمات مشاورهای بزرگ است. او فکر میکند که بهزودی با او تماس میگیرند و این شغل را به او پیشنهاد میکنند. متاسفم که باوجود قولی که داده بود، با شما تماس نگرفت. این رفتار از او بعید است.» من بعد از این مکالمه، کریس را از ذهنم پاک کردم. اما بعد از پنج هفته، بالاخره دو روز پیش ایمیلی از او دریافت کردم.
در این ایمیل نوشته بود: «فکر کنم جیسون به شما گفته که من منتظر تماس یک شرکت بینالمللی بزرگ بودم. آن قضیه منتفی شد و من هنوز علاقهمندم که با شما کار کنم.»دستیار من یک ایمیل محترمانه برای او فرستاد و درخواست او را رد کرد. قبلا شنیده بودم که یک چنین رفتارهایی میان جوانان نسل امروز شایع است. آیا موافقید؟ یک جوینده کار تا چه حد میتواند ناآگاه باشد؟ شما چه فکر میکنید؟
پاسخ:
دوست عزیز، از تو خواهش میکنم که به خاطر اشتباه یک نفر، روی بقیه جوانان نسل هزاره برچسب «ناآگاه» نزنی. منصفانه نیست که بر اساس رفتار یک نفر، یک نسل را قضاوت کنی. خیلی چیزها هست که کریس باید یاد بگیرد، درست مثل همه ما. او مرتکب یک اشتباه شده و این رایجترین اشتباهی است که جویندگان کار مرتکب میشوند. او تصور میکرده که یک شرکت اسم و رسم دار با او تماس میگیرد، بنابراین پیشنهاد شما را سرسری گرفته است. واضح است که رفتار او کاملا سطحی بوده و حتی اگر در آن شرکت بزرگ مشغول بهکار میشد، باز هم یکی از ارتباطات فوقالعاده خود را از دست داده بود. تا زمانی که پیشنهاد شغلی یک شرکت قطعی نشده، جوینده کار نباید ارتباط خود را با سایر شرکتها قطع کند. او تا زمانی که کار خود را رسما آغاز نکرده، نباید هیچ کدام از گزینهها را حذف کند.
اشتباه کریس اینجا بود که به تو قول داد برایت ایمیل میفرستد. اما نفرستاد و سپس پنج هفته بعد، درحالیکه میدانست اشتباه کرده، به تو ایمیل زد و شروع کرد به بهانهتراشی که «قرار بود شغل دیگری به من پیشنهاد شود.»
جویندگان کار گاهی ناخواسته مرتکب اشتباه میشوند. چند مورد از این اشتباهات از این قرارند:
۱- قبل از اینکه با شرکت مربوطه ارتباط برقرار کنند، درباره آن تحقیق نمیکنند. اگر قصد دارید برای ارتباط با یک سازمان، زمان صرف کنید، بهتر است اول درباره آن تحقیق کنید.
۲- آنها به دنبال فرصتهای نامناسب هستند. به این ترتیب زمان و انرژی خود را هدر میدهند. اگر دهها نشانه وجود دارد که یک سازمان برای شما کوچکترین ارزشی قائل نیست، فراموشش کنید.
۳- آنها بدون آمادگی در جلسه مصاحبه حاضر میشوند. این اشتباه را نکنید. اگر بدون آمادگی به مصاحبه بروید، فقط وقت خود را تلف کردهاید.
۴- آنها برای خود یک هویت حرفهای تعریف نمیکنند. هویت حرفهای یعنی بدانیم «که هستیم، چه مهارتهایی داریم و برای چه کاری ساخته شدهایم.» اشتباه بسیاری از جویندگان کار این است که خود را به عنوان مجموعهای از مهارتها و مدارج به کارفرمایان معرفی میکنند. باید بدانیم که شغل مناسب ما چیست. اگر خود را به درستی معرفی نکنید، زمان، پول و انرژی شما هدر خواهد رفت چون هیچ کارفرمایی به شما به چشم یک گزینه واجد شرایط نگاه نخواهد کرد.
۵- آنها چند مدت، به صورت نامنظم دنبال کار میگردند و سپس حواسشان پرت کارهای دیگر میشود. فراموش نکنید که جستوجوی کار، خودش یک شغل است؛ شغلی که مثل ماراتن است، نه یک مسابقه دوی سرعت.
۶- آنها به جای اینکه کنترل فرآیند جستوجو را خودشان به دست بگیرند، آن را تمام و کمال به کارفرما واگذار میکنند و منتظر میمانند تا یکی از کارفرمایان برایشان کار پیدا کند.
۷- آنها برای مدتی و بدون هیچ توضیحی ناپدید میشوند و بعدا معلوم میشود که مشغول مصاحبه با شرکتهای دیگر بودهاند (کارفرمایان هم مرتکب چنین خطایی میشوند).
۸- آنها سایت لینکدین را جدی نمیگیرند.
۹- آنها رزومه خود را به روز نمیکنند و به همین علت، رزومه آنها تواناییهایشان را منعکس نمیکند.
فرآیند جستوجوی کار، انسان را از نظر روحی و جسمی خسته میکند. این فرآیند نیازمند زمان، انرژی و تمرکز روحی است. ممکن است بهدلیل عدم تمرکز یا خستگی مرتکب خطا شویم و فرصتها و ارتباطاتی را که برای به دست آوردنشان زحمت کشیدهایم، به راحتی از دست بدهیم. زمان، انرژی و استعداد شما آن قدر مهم است که نباید اجازه دهید این اتفاق بیفتد.
منبع: Forbes
ارسال نظر