سزار خوآن کویینتانا مدیر واحد اطلاعات شرکت OHL
من معتقدم آلموری باید مدل ابری ترکیبی را انتخاب کند، چون در این صورت با انعطافپذیری، سنجشپذیری و خدمات IT حرفهای روبهرو خواهد شد. به هر حال، همه اینها ریسک به همراه دارند. برای کمتر کردن این ریسک، پیشنهاد میکنم مدیران آلموری به نقاط دردسرآفرین زیر توجه کنند:
• مشارکت فرآیندها، سیستمها و افراد برای تضمین حرکتی آرام در طول این تحول بزرگ.
• فرسودگی رقابتپذیری که میتواند از نبود دانش داخلی هنگام برونسپاری خدمات نشات بگیرد؛ بهخصوص اگر این خدمات ارتباطاتی حیاتی در زنجیره ارزش فعلی شما ایجاد کنند.
من معتقدم آلموری باید مدل ابری ترکیبی را انتخاب کند، چون در این صورت با انعطافپذیری، سنجشپذیری و خدمات IT حرفهای روبهرو خواهد شد. به هر حال، همه اینها ریسک به همراه دارند. برای کمتر کردن این ریسک، پیشنهاد میکنم مدیران آلموری به نقاط دردسرآفرین زیر توجه کنند:
• مشارکت فرآیندها، سیستمها و افراد برای تضمین حرکتی آرام در طول این تحول بزرگ.
• فرسودگی رقابتپذیری که میتواند از نبود دانش داخلی هنگام برونسپاری خدمات نشات بگیرد؛ بهخصوص اگر این خدمات ارتباطاتی حیاتی در زنجیره ارزش فعلی شما ایجاد کنند.
• توانایی مدیران بخش IT و تیمهای آنها برای مدیریت تحول، با توجه به اینکه آنها بیشتر در مهارتهای فنی خوب عمل میکنند و تواناییهای مدیریتی آنها برای انجام چنین کاری کمی متفاوت است.
اولین کاری که آلموری قبل از پذیرفتن هر گونه طرح پیشنهادی از سوی HP باید انجام دهد، بررسی گزینههای دیگر، مثل سرویسهای شرکتهای IBM یا اوراکل است. حتی اگر آلموری در نهایت HP را بپذیرد، مطالعه گزینههای دیگر قدرت خرید بهتری به آن میدهد و میتواند مقایسه قیمتی داشته باشد. آلموری برای ارزیابی گزینههای دیگر میتواند از یک مشاور خارجی (شرکتهای مشاوره) استفاده کند. این مشاورهها میتوانند قیمتهای مقایسهپذیری را در اختیار آلموری قرار دهند که نه تنها نیازهای این شرکت را بهطور دقیق بازتاب میدهد، بلکه ملاحظات گستردهتری را که یک مدیر داخلی تا به حال به آنها فکر نکرده، مد نظر قرار میدهد. به جز اینکه باید مطمئن بود در رابطه با خود قرارداد بهترین اقدامات انجام بگیرند (مدت و شرایط لغو شدن آن)، شرکت باید سطوح خدمات و بندهای مرتبط با داراییهای فکری و حفاظت از داده را مد نظر قرار بدهد. بعد از انتخاب مدل مورد نظر، واحد ICT باید سازماندهی مجدد شود و افراد جدیدی بهکار گرفته شوند که بتوانند با ارائهدهنده سرویس و واحدهای کسبوکار مشارکت داشته باشند. این افراد باید کاملا با ساختار سازمان آشنا باشند و تقاضاها و تاییدیههای آنها با ملزومات شرکت متناسب باشد. افرادی که شرکت برای این نقشها انتخاب میکند، بر میزان دانش حیاتی در داخل کسبوکار، اثر میگذارند.
این شرکای جدید باید بتوانند بدون مراجعه دائم و پیاپی به رهبران سازمان، برنامههای کاربردی جدید را مدیریت کنند. آنها باید با به حداقل رساندن عوامل مخل غیرضروری، هماهنگی را در سازمان حفظ کنند. کلیه بندها و توافقهایی که حول سرویسهای جدید منعقد میشود، باید دائما تحت نظارت باشند که این موضوع به یک مرکز کنترل ویژه نیاز دارد. چنین نظارتی باید به صورت مستقل صورت گیرد. در نهایت، طی کردن این مسیر، کارهای اولیه بیشتر و ارزیابی داراییها را میطلبد. باید در ترازنامه، هزینههای ثابت را به هزینههای متغیر تغییر داد. خیلی از شرکتها این را مقرونبهصرفه نمیدانند، اما منبعی از مزیت رقابتی تلقی میکنند.
ارسال نظر