در فرآیند استخدام چه تعداد مصاحبه کافی است؟
نویسنده: Liz Ryan
مترجم: مریم مرادخانی
مشاور عزیز،
در گذشته تصور میکردم که هرچه تعداد مصاحبههایم با یک سازمان بیشتر باشد، به نفعم است، چون این یعنی احتمال استخدام من زیاد است. اما از وقتی که از چند ماه پیش تصمیم گرفتم به دنبال کار جدید بگردم، دیدگاهم کاملا تغییر کرد. در این مدت متوجه شدم که اگر طی فرآیند مصاحبه نتوانم درباره مشکلی که سازمان مربوطه با آن مواجه شده صحبت کنم، احتمالا اصلا مشکلی وجود نداشته است. این را زمانی فهمیدم که پس از چهار بار مصاحبه با یک شرکت، با من تماس گرفتند تا قرار مصاحبه پنجم را بگذارند.
نویسنده: Liz Ryan
مترجم: مریم مرادخانی
مشاور عزیز،
در گذشته تصور میکردم که هرچه تعداد مصاحبههایم با یک سازمان بیشتر باشد، به نفعم است، چون این یعنی احتمال استخدام من زیاد است. اما از وقتی که از چند ماه پیش تصمیم گرفتم به دنبال کار جدید بگردم، دیدگاهم کاملا تغییر کرد. در این مدت متوجه شدم که اگر طی فرآیند مصاحبه نتوانم درباره مشکلی که سازمان مربوطه با آن مواجه شده صحبت کنم، احتمالا اصلا مشکلی وجود نداشته است. این را زمانی فهمیدم که پس از چهار بار مصاحبه با یک شرکت، با من تماس گرفتند تا قرار مصاحبه پنجم را بگذارند.
طی چهار مصاحبهای که با آنها داشتم، آنها فقط از من اطلاعات گرفتند. در جلسه چهارم، چهار مدیر اجرایی به مدت ۹۰ دقیقه از من درباره متدهایی که برای راهاندازی یک نرمافزار کنترل کیفیت استفاده میکنم، سوال کردند. بعد از مدت کوتاهی متوجه شدم که هر چهار نفر مشغول یادداشتبرداری هستند. آنها نمیخواستند مرا استخدام کنند. فقط اطلاعات میخواستند. سپس وقتی برای مصاحبه پنجم با من تماس گرفتند، درخواستشان را نپذیرفتم. بعد از چند روز فهمیدم که آنها تصمیم گرفتهاند به جای استخدام یک نیروی جدید، یک نرمافزار کنترل کیفیت راهاندازی کنند.
سوالم اینجاست که از کجا تشخیص دهم کدام سازمان واقعا قصد دارد جذب نیرو کند و کدام سازمان فقط به دنبال این است که از من ایده یا اطلاعات بگیرد؟
پاسخ:
دوست عزیز، معمولا مصاحبه اول، مصاحبه غربالگری (Screening Interview) است. در این جلسه که یک جلسه پرسش و پاسخ کوتاه است، مشخص میشود که چه کسانی از نظر مهارتها و سوابق، برای شغل مربوطه مناسبند و چه کسانی مناسب نیستند. در این جلسه، مصاحبهکننده ممکن است اصلا نداند که سازمان با چه مشکلی مواجه شده است و اگر مهارتهای لازم برای شغل مربوطه را داشته باشی، به احتمال زیاد به مرحله دوم راه پیدا خواهی کرد.
در جلسات بعدی، زمانی که برای اولین بار با مدیر آیندهات دیدار کردی، میتوانی درباره مشکلی که مدیران را وادار به جذب نیروی جدید کرده صحبت کنی. من نام این مشکل را Business Pain میگذارم. تو میتوانی طی گفتوگو با مدیر آیندهات، این مشکل را کنکاش و کشف کنی. باید بتوانی به سوالات کلی او به درستی پاسخ دهی. مثلا:
• مدیر: کمی از خودتان بگویید؟
• تو: من در هوستون بزرگ شدم و حدود هشت سال است به اینجا نقل مکان کردهام و در زمینه طراحی نرمافزار فعالیت میکنم. سرتان را درد نمیآورم. میتوانم از شما بپرسم که جایگاه شغلی مربوطه چیست؟
• مدیر: بله!
• تو: تا جایی که فهمیدم شما به دنبال استخدام یک مدیر نرمافزار کنترل کیفیت هستید تا یک نرمافزار آزمایش کیفیت راهاندازی کنید. حدس میزنم که محصول شما به سرعت جای خود را در بازار باز میکند و قصد دارید با کمک این نرمافزار، موفقیت محصولات آینده خود را نیز تضمین کنید. درست است؟
• مدیر: کاملا درست است. ما در حال حاضر یک نرمافزار تست کیفیت داریم، اما باید یک بخش جدید راهاندازی کنیم.
با پرسیدن این سوالات به دنبال کشف مساله هستی. استفاده از این روش، سه نتیجه مهم به دنبال دارد:
۱. با بهکارگیری این روش، فرآیند مصاحبه از شکل سنتی آن خارج میشود. در گذشته رسم بر این بود که مصاحبهکننده سوال میکرد و مصاحبهشونده جواب میداد که این کاملا غیرمنصفانه بود. با این روش تو میتوانی مصاحبه را به یک گفتوگوی دوطرفه تبدیل کنی.
۲. این روش به تو کمک میکند تا با مشکلی که شرکت با آن مواجه شده، راهحلهایی که تا کنون بهکار بردهاند و تاثیراتی که این مشکل روی سازمان گذاشته بیشتر آشنا شوی.
۳. با این روش، اعتبار تو نزد مدیر مربوطه افزایش مییابد. با سوالاتی که میپرسی در حقیقت به مدیر اعلام میکنی که مساله را درک کردهای. وقتی تو و مدیر استخدام به درک درستی از مساله رسیدید، محوریت گفتوگوها تغییر خواهد کرد. از اینجا به بعد باید به این سوال پاسخ دهید که «چگونه این مشکل را حل خواهی کرد.» این مرحله فوقالعاده است، اما باید مراقب باشی. اگر بهترین ایدههایت را با جزئیات کامل در اختیار مدیر بگذاری، او ممکن است احساس کند که دیگر به تو نیازی نیست و میتواند بدون حضور تو، ایدههایت را عملی کند. برای جلوگیری از این اتفاق، سعی کن درباره مساله تا جایی صحبت کنی که با هم به راه حل برسید. راه حل را حاضر و آماده در اختیار مدیر قرار نده.
اگر مدیر اصرار کرد که جزئیتر صحبت کنی، میتوانی بگویی: «شما و اعضای تیمتان افراد باهوشی هستید. به نظرم درست نیست که من از راه برسم و به شما که مدتهاست دارید مساله را بررسی میکنید، بگویم راه حل من را انجام دهید! اگر قرار شد با هم همکاری کنیم، مراحل حل مساله را با شما در میان خواهم گذاشت تا به اتفاق سایر اعضای تیم به بهترین راه حل دست پیدا کنیم.» جلسه سوم، مصاحبهای است با حضور مدیر استخدام که در آن درباره مسائل کلیدی و جزئیاتی مثل «حقوق، مزایا، تاریخ شروع کار و مقدمات آن» صحبت خواهد شد. این جلسه به نوعی یک مصاحبه برای آمادهسازی است. یک جلسه دیگر نیز ممکن است با حضور سایر مدیران و همکاران آیندهات برگزار شود.
اگر برای قرار مصاحبه پنجم با تو تماس گرفتند، بهتر است بگویی: «ممنونم، اما مایلم بدانم که هدف شما از برگزاری این جلسه چیست. من چهار بار در شرکت شما حضور یافتهام، پس باید بدانم که کجای فرآیند استخدام ایستادهام». این روزها، اگر به دنبال کار هستی، باید هوشیار باشی. اگر حد و مرزهای خودت را برای کارفرمایان تعریف نکنی، ممکن است مصاحبهات با آنها تا ابد طول بکشد. باید به آنها بگویی که زمان تو هم به اندازه زمان آنها ارزشمند است، و همچنین ایدههایت. فراموش نکن که یک کارفرمای خوب هرگز تو را در ابهام نمیگذارد.
منبع: Forbes
ارسال نظر