در شرایط بحرانی، مدیران زن بیشتر سرزنش میشوند
نویسنده: Emily Peck
مترجم: مریم رضایی
این یک حس درونی یا تصور شخصی نیست: تحلیل جدیدی از پوشش رسانهای در مورد مدیران عامل نشان داده رفتار رسانهای با مدیران زن، نسبت به همتایان مرد آنها کاملا متفاوت است. طبق تحقیقی که توسط بنیاد راکفلر (Rockefeller Foundation) منتشر شده و پوشش خبری ۲۰ مدیر مرد و زن را بررسی کرده، همانطور که هر کسی ممکن است انتظار داشته باشد، زندگی شخصی و خانوادگی مدیران زن معمولا بیشتر موضوع اخبار قرار میگیرد. موضوع جالبتر آن است که نویسندگان این تحقیق حتی به یک مقاله که به زندگی شخصی مدیران مرد پرداخته باشد، برنخوردهاند.
نویسنده: Emily Peck
مترجم: مریم رضایی
این یک حس درونی یا تصور شخصی نیست: تحلیل جدیدی از پوشش رسانهای در مورد مدیران عامل نشان داده رفتار رسانهای با مدیران زن، نسبت به همتایان مرد آنها کاملا متفاوت است. طبق تحقیقی که توسط بنیاد راکفلر (Rockefeller Foundation) منتشر شده و پوشش خبری 20 مدیر مرد و زن را بررسی کرده، همانطور که هر کسی ممکن است انتظار داشته باشد، زندگی شخصی و خانوادگی مدیران زن معمولا بیشتر موضوع اخبار قرار میگیرد. موضوع جالبتر آن است که نویسندگان این تحقیق حتی به یک مقاله که به زندگی شخصی مدیران مرد پرداخته باشد، برنخوردهاند.
اما مساله مهمتر این است که مدیران عامل زن وقتی با مشکلاتی در شرکتهای خود مواجه میشوند، بیشتر مورد سرزنش قرار میگیرند. تحلیل بنیاد راکفلر نشان میدهد وقتی شرکتی که مدیر آن یک زن است وارد بحران میشود، 80 درصد محافل خبری که به این موضوع میپردازند، مدیرعامل را منبع مشکل میدانند؛ اما وقتی مدیر شرکتی مرد باشد و آن شرکت وارد بحران شود، اخبار 31 درصد اوقات مدیر را مقصر میدانند. جودیت رادین، رئیس بنیاد راکفلر، معتقد است این اختلاف بسیار زیاد است. او میگوید: «در میان رسانهها، هنگام پرداختن به اخبار مربوط به مدیران عامل زن، سوگیری ناخودآگاهی وجود دارد.»
این سوگیری، بهخصوص در مواردی که زنان بار زیادی از سرزنشها را به خاطر وجود یک مشکل که ممکن است ناشی از رهبری او باشد یا نباشد تحمل میکنند، به موانعی که رهبران زن باید برطرف کنند تا در سطوح ارشد به موفقیت برسند، نگاهی ناراحتکننده ارائه میکند. بررسی راکفلر مشخص نکرده چرا زنان اغلب به خاطر مشکلات شرکتهایشان مورد سرزنش قرار میگیرند؛ اما بخشی از این مشکل به این موضوع برمیگردد که مدیرعامل بودن یک زن هنوز برای خیلی از افراد غیرطبیعی است.
در میان شرکتهای لیست Fortune 500 تنها 22 زن مدیرعامل هستند، یعنی 4/ 4 درصد. رادین میگوید: «شاید این حس کلی وجود دارد که زنان به اندازه کافی صلاحیت مدیرعاملشدن را ندارند، بنابراین وقتی اشکالی پیش میآید، ابهام یا نبود تحلیلهای کافی در رسانهها در مورد قدرت و قابلیت زنان، باعث میشود سریعا آنها را به خاطر زن بودنشان ملامت کنند.» همچنین تحقیقات دیگری نشان میدهد احتمال استخدام و سپس اخراج زنان در شرایط بحران شرکتها بیشتر است که این موضوع درصد مسوولیت زنان در شرایط بحرانی را بالا میبرد. یاهو بعد از چند سال کشمکش برای سازگاری خود با تحولات اینترنت، ماریسا میر را استخدام کرد و او اغلب به خاطر شکستها و مشکلات فزاینده این شرکت مورد سرزنش قرار میگیرد. میر اخیرا در مصاحبه با روزنامه فایننشال تایمز نسبت به سوگیریهای پوششهای رسانهای اعتراض کرده است. او گفته: «من تلاش کردهام هیچ گونه نگاه جنسیتی نداشته باشم و معتقدم تکنولوژی یک حوزه خنثی از نظر جنسیتی است. اما فکر میکنم گزارشهای خبری همه مبنای جنسیتی دارند. همه ما مطالبی را دیدهایم که فقط زنان را سرزنش میکنند؛ مثل مطالبی که تنها بر ظاهر زنان متمرکزند. من فکر میکنم همه زنان از این موضوع آگاهند و انتظار داشتم در سالهای اخیر اینگونه مقالات کمتر شوند.»
میر را با تیم آرمسترانگ مقایسه کنید که با هدایت شرکت بحرانزده AOL در مسیر تملک از سوی شرکت ورایزون (Verizon)، به موفقیت رسید. یاهو نیز در چنین فرآیندی به سر میبرد و قرار است تحت تملک ورایزون قرار گیرد. تحقیق راکفلر بیش از 100 مقاله از 37 خروجی خبری مختلف را که در مورد 20 مدیرعامل زن و مرد در شرکتهای بزرگ تکنولوژی نوشته شده بودند، مرور کرده است. محققان مقالهها را در چهار گروه دستهبندی کردند: مقالههایی در مورد شرکتهای بحرانزده، در مورد مدیران تازه استخدام شده، مدیران اخراج شده یا مستعفی و در مورد مدیرانی که بازنشسته شدهاند.
مقالاتی که در مورد مدیران زن نوشته شده بودند، 49 درصد مواقع بحث جنسیت را مطرح کردند، درحالیکه مقالات در مورد مدیران عامل مرد، تنها 4 درصد به بحث جنسیت پرداختهاند. به عبارت دیگر، اگر در مقالهای در مورد «یک مدیرعامل» صحبت میشود، در واقع منظور نویسنده یک مرد است. اگر مدیرعاملی زن باشد، نویسنده در مقاله حتما این مساله را مورد تاکید قرار میدهد. این موضوع حیرتانگیز نیست؛ چون سوگیری ناخودآگاهی وجود دارد که یک مرد را در کنار کلمه مدیرعامل قرار میدهد. درست همانطور که وقتی از یک پرستار یا مربی مهد کودک صحبت میشود، ذهن یک زن را تصور میکند.
البته نویسندگان و خبرنگاران زن بهطور ویژهای در مورد مدیران عامل زن مطلب مینویسند؛ اما این موضوع باعث نمیشود سوگیریها در پوششهای خبری کم شود. در واقع، طبق تحقیق صورت گرفته، زنان بیشتر در مورد زندگی شخصی یک مدیرعامل زن مطلب مینویسند. بیست درصد مقالاتی که در مورد مدیران زن توسط نویسندگان زن نگاشته میشود، به زندگی شخصی آنها اشاره میکند؛ درحالیکه وقتی مردان در مورد مدیران زن مطلب مینویسند، تنها 5 درصد مواقع به زندگی شخصی آنها میپردازند. این نوع پوشش خبری در ظاهر ممکن است اشکالی نداشته باشد. حتی میتوان گفت برای مخاطب، دانستن اینکه مدیر یک شرکت معروف چگونه کار و خانواده خود را مدیریت میکند و چه نوع کفشی میپوشد، جالبتر باشد. اما این باعث میشود تفاوتهای مدیران مرد و زن به شکلی جلوه داده شود که هیچ ربطی به مهارتهای رهبری آنها ندارد.
داستانهای پر زرق و برق در مورد اینکه فلان مدیر زن چگونه «همه این کارها را انجام میدهد» سوگیریهای ذهنی مخاطب را در مورد زن بودن و مرد بودن مدیران تقویت میکند. نظرات در مورد اینکه یک مدیرعامل ایدهآل چه شکلی است و اینکه یک مدیر زن چه قابلیتهایی را باید به نمایش بگذارد، بر هر چیزی از مصاحبه شغلی گرفته تا توصیهنامه، استخدام، ارتقا، ارزیابی عملکرد و البته پوششهای رسانهای تاثیرگذار است. سوگیریهای جنسیتی در مدیریت موضوع تازهای نیست. تلاش برای مقابله با آن به کمک هیاتمدیره شرکتها، سرمایهگذاران سازمانی، خود شرکتها و البته رسانهها نیاز دارد.
منبع: Huffington Post
ارسال نظر